دوره مجازی آموزش سبک زندگی و تفسیر قرآن کریم، همزمان با ماه رمضان توسط حجتالاسلام والمسلمین عبدالامیر سلطانی برای علاقهمندان آغاز شده است. این آموزشها در ایکنای خوزستان بارگذاری میشود و نکات تفسیری و سبک زندگی آیات قرآن به ترتیب صفحات قرآن منتشر میشود.
آنچه میخوانید نکات سبک زندگی و تفسیری صفحه دوم قرآن کریم است:
سبک زندگی قرآنی
از منظر قرآن کریم تأثیرگذاری کارهای ارزشمند و خوب بر روح و روان انسان در صورتی است که تبدیل به یک روش ثابت و دائمی شود، به همین جهت در آيات دوم و سوم سور بقره در همه جا از فعل مضارع كه معمولا براى استمرار است، استفاده شده (يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ ـ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ ـ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون ـ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ) و اين نشان مىدهد كه پرهيزگاران و مؤمنان راستين كسانى هستند كه در برنامههاى خود، ثبات و استمرار دارند، فراز و نشيب زندگى در روح و فكر آنها اثر نمىگذارد و خللى در برنامههاى سازنده آنها ايجاد نمىكند.
تفسیر
الم (1)
درباره حروف مقطعه، اقوال مختلفى بيان شده است، از جمله:
1. قرآن، معجزه الهى از همين حروف الفبا تأليف يافته كه در اختيار همه است، اگر مىتوانيد شما نيز از اين حروف، كلام معجزهآميز بياوريد.
2. اين حروف، نام همان سورهاى است كه در ابتدايش آمده است.
3. اين حروف، اشاره به اسم اعظم الهى دارد.
4. اين حروف، نوعى سوگند و قسم خداوند است.
5. اين حروف، از اسرار بين خداوند و پيامبر است.
اما شايد بهترين نظر همان وجه اول باشد. زيرا در ميان يكصد و چهارده سوره قرآن، كه 29 سوره آن با حروف مقطعه شروع مىشود، در بيست و چهار مورد بعد از اين حروف، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است. چنانكه در اين سوره به دنبال «الم»، «ذلِكَ الْكِتابُ» آمده و به عظمت قرآن اشاره شده است.
در آغاز سوره شورى نيز حروف مقطعه «حم عسق» آمده است كه بعد از آن مىفرمايد:
«كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» خداوندِ عزيز و حكيم، اين چنين بر تو و پيامبران پيش از تو وحى مىكند. يعنى وحى خداوند نيز با استفاده از همين حروف است. حروفى كه در دسترس همه افراد بشرى است. البته خداوند با اين حروف، كتابى نازل كرده كه معجزه است. آيا انسان نيز مىتواند چنين كتابى فراهم كند؟!(1)
درست همانطور كه خداوند بزرگ از خاک، موجوداتى همچون انسان، با آن ساختمان شگفتانگيز و انواع پرندگان زيبا و جانداران متنوع و گياهان و گلهاى رنگارنگ، مىآفريند و ما از آن كاسه و كوزه و مانند آن مىسازيم، همچنين خداوند از حروف الفبا و كلمات معمولى، مطالب و معانى بلند را در قالب الفاظ زيبا و كلمات موزون ريخته و اسلوب خاصى در آن به كار برده كه همه انگشت حيرت به دندان گرفتهاند، آرى همين حروف در اختيار انسانها نيز هست ولى توانايى ندارند كه تركيبها و جملهبندیهايى بسان قرآن ابداع كنند.
گواه زنده اين تفسير براى حروف مقطعه حديثى است كه از علىبن الحسين(ع) امام سجاد رسيده است آنجا كه مىفرمايد: كَذَّبَتْ قُرَيْشٌ وَ الْيَهُودُ بِالْقُرْآنِ وَ قَالُوا: سِحْرٌ مُبِينٌ تَقَوَّلَهُ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ: «الم ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ- هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» أَيْ يَا مُحَمَّدُ هَذَا الْكِتَابُ الَّذِي أَنْزَلْتُهُ عَلَيْكَ- هُوَ [ب] الْحُرُوفُ الْمُقَطَّعَةُ الَّتِي مِنْهَا: أَلِفٌ، لَامٌ، مِيمٌ وَ هُوَ بِلُغَتِكُمْ وَ حُرُوفُ هِجَائِكُمْ، «فَأْتُوا بِمِثْلِهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ»؛ قريش و يهود به قرآن نسبت ناروا دادند گفتند: قرآن سحر است، آن را خودش ساخته و به خدا نسبت داده است، خداوند به آنها اعلام فرمود: «الم ذلِكَ الْكِتابُ» يعنى: اى محمد كتابى كه بر تو فرو فرستاديم از همين حروف مقطعة (الف- لام- م) و مانند آن است كه همان حروف الفباى شما است( تفسير برهان؛ ج1، ص126).(2)
ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ (2)
اينكه در اين آيه شک و ترديد از قرآن نفى شده است، بدان معنى نيست كه هيچكس در قرآن ترديد نكرده است، زيرا همه مىدانيم كه كفار و منافقان و بدخواهان اسلام در قرآن ترديد كردهاند و حتى آن را نپذيرفتهاند، بلكه منظور اين است كه قرآن از لحاظ اعجاز در حدى است كه اگر انسان وارستهاى خود را از هر گونه غرض و پيش داورى و عناد دور كند و با ديده انصاف در قرآن و حقايق آيات آن بنگرد، براى او ترديدى در حقانيت قرآن وجود نخواهد داشت و به روشنى درخواهد يافت كه قرآن كتابى از جانب خداوند است.
بنابراين منظور از «لا رَيْبَ فِيهِ» اين نيست كه كسى در حقانيت قرآن شک نكرده، بلكه منظور اين است كه شايسته نيست كسى در قرآن شک كند و اگر كسى شک نمود عيب از خود اوست كه پردههايى از عناد و لجاجت و تقليد كوركورانه از ديگران جلو بصيرت او را گرفته و مانع از آن شده است كه او درست بينديشد و درست بفهمد.
قرآن كريم براى برطرف ساختن شک و ترديد چنين افرادى درباره حقانيت قرآن مىفرمايد:
وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ (بقره آیه 23)
و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كردهايم شك و ترديدى داريد، پس سورهاى مانند سورههاى آن را بياوريد.
و چون كسى تا به حال نتوانسته است سورهاى مانند يكى از سورههاى قرآن را بياورد، حقانيت و اعجاز قرآن به خوبى روشن مىشود و ديگر نبايد در آن ترديد كرد.
همچنين در آيهاى ديگر خاطر نشان مىسازد كه حقانيت قرآن پيش دانشمندان واقعى كه داراى علم و آگاهى هستند محرز است و آنان در حقانيت قرآن ترديد نمىكنند:
وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَ (سباء آیه 6)
و كسانى كه به آنها علم داده شده مىبينند كه آنچه بر تو نازل شده همان حق است.(3)
مسلماً قرآن براى هدايت همه جهانيان نازل شده، ولى چرا در آيه فوق هدايت قرآن مخصوص پرهيزكاران معرفى شده است؟
علت آن اين است كه تا مرحلهاى از تقوا در وجود انسان نباشد (مرحله تسليم در مقابل حق و پذيرش آنچه هماهنگ با عقل و فطرت است) محال است انسان از هدايت كتابهاى آسمانى و دعوت انبيا بهره بگيرد. به تعبير ديگر افراد فاقد ايمان دو گروهاند: گروهى هستند كه در جستجوى حق هستند و اين مقدار از تقوا در دل آنها وجود دارد كه هر جا حق را ببينند پذيرا مىشوند.
گروه ديگرى افراد لجوج و متعصب و هواپرستى هستند كه نه تنها در جستجوى حق نيستند بلكه هر جا آن را بيابند براى خاموش كردنش تلاش مىكنند.
مسلماً قرآن و هر كتاب آسمانى ديگر تنها به حال گروه اول مفيد بوده و هست و گروه دوم از هدايت آن بهرهاى نخواهند گرفت.(4)
منابع:
1. قرائتى، محسن، تفسير نور، ج1، ص45.
2. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج1، ص61.
3. جعفرى، يعقوب، تفسير كوثر، ج1، ص42.
4. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج1، ص68.
انتهای پیام