به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «گفتوگوی علمی در باب اعجاز قرآن کریم» امروز دوشنبه 22 خردادماه از سوی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم برگزار شد.
زهره اخوان مقدم، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه گزیده سخنان وی را میخوانید:
یکی از نکات مهمی که باید مورد اشاره قرار گیرد جایگاه تحدی در تعریف اعجاز است. برخی در تعریف معجزه گفتهاند معجزه امری خارق العاده است که با ادعای نبوت و تحدی همراه است. یکی از عالمان اهل سنت میگوید یکی از مشکلات، پاسخ به این سؤال است که بیعت با چند نفر محقق میشود؟ برخی میگویند با پنجاه، برخی سی، برخی چهل و ... در حالی که بیعت در سقیفه با دو نفر محقق شده بنابراین همگی در نهایت به دو نفر اکتفا میکنند. بنابراین هم ما چیزی را به عنوان مبنا قرار داده و میخواهیم همه چیز را با آن وفق دهیم.
اولین آیه تحدی چه بر اساس روایت ابن عباس و چه ابن ندیم، پنجاهمین آیه قرآن است اما برخی چنین چیزی را قبول ندارند. درباره آیات موسوم به تحدی باید گفت که بر اساس آنچه مفسران نوشتهاند یکی از موارد در سوره اسرا است که خداوند فرموده است: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَٰذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا؛ بگو که اگر جن و انس متّفق شوند که مانند این قرآن کتابی بیاورند هرگز نتوانند مثل آن آورند هر چند همه پشتیبان یکدیگر باشند» (اسراء/88) در اینجا سوال پیش میآید که آیا این «هذا» به قرآن اشاره دارد؟ واقعیت این است که نمیتوان گفت این تحدی به همه قرآن است چون بخشی از قرآن در اینجا هنوز نازل نشده است. مورد دیگر آیه 38 سوره یونس است که خداوند فرموده است: «أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ؛ بلکه کافران میگویند قرآن را (محمد) خود بافته است. بگو: اگر راست میگویید شما خود و هم از هر کس نیز میتوانید کمک بطلبید و یک سوره مانند آن بیاورید»
بحث بنده سه لایه دارد؛ اول اینکه بگوییم اساسا تحدی وجود دارد یا خیر؟ دوم اینکه تحدی با اعجاز چه ارتباطی دارد؟ اتفاق بیشترین مشکل در همین زمینه است که چرا اینقدر برخی اعجاز را به تحدی متصل میکنند چون اگر تحدی مشکلی پیدا کرد برای اعجاز هم مشکل درست میشود اما آیا تحدی اینقدر شدت و اهمیت دارد که موضوع اعجاز را به آن مرتبط کنیم؟ بنده در مقالهام گفتهام بسیاری از تعاریف از این دست، در علم کلام شکل گرفته و با قرآن و حدیث همخوانی ندارد.
لایه سوم سخن بنده این است که آیا قرآن امری خارق عادت است یا فوق عادت؟ دکتر شاکر در کتاب اعجاز قرآن که اخیرا نوشتهاند شدیدا تکیه دارند که قرآن خارق عادت نیست بلکه فوق عادت است. برخی میگویند مگر کسی توانست مانند اشعار فردوسی، مولوی یا پوشکین بیاورد؟ لذا آیا مشابه نیاوردن، دلیلی بر این خارق عادت بودن است؟ واقعیت این است که مِثل آوردن، کار سختی است. برخی معتقدند وجود تحدی صریح یا علنی در معجزه، ضروری است اما سؤال این است که این ضرورت را از کجا میآورند؟ حضرت موسی(ع) ابتدا گفت ایمان بیاورید اما در نهایت وقتی مجبور شد، عصا را گذاشت و تبدیل به اژدها شد لذا خداوند اصراری ندارد که افراد، سخنان پیامبر او را قبول کنند یا نه، چون فرموده است روز قیامتی وجود دارد و باید حساب پس دهید.
وقتی پیامبر گرامی اسلام این همه تأکید داشت که اگر میتوانید مانند قرآن بیاورید آیا این امر لزوماً منجر به ایمان آوردن افرادی شد که در مقابل وی قرار گرفته بودند؟ بنابراین نمیتوان معتقد بود که معجزه لزوما همراه با تحدی است. دکتر محمد کاظم شاکر معتقدند خَرق عادت یعنی چیزی که پاره کننده نظام علت و معلول باشد همانند اینکه عصا تبدیل به اژدها شده یا مرده زنده و کوهها شکافته شوند اما ایشان میگوید قرآن یک سخن است و دیگران هم میتوانند سخن بگویند و خود سخن، خرق عادت نیست اما فوق عادت است یعنی قرآن کریم سخنی فوق سخنهای بشری است.
همچنین حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن جواهری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید:
ما اساسا کاری به لفظ تحدی نداریم و دعوایی هم در این زمینه وجود ندارد بلکه واقعیتی به نظر علما رسید و معتقد شدند باید برای این واقعیت، عنوانی بگذارند و به نظرشان رسید عنوان «تحدی» مناسبتر است. حال اگر کسی بگوید با این کلمه مشکل دارم ممکن است کلمهای دیگر پیشنهاد دهد یا استفاده کند. خدای متعال، پیامبری فرستاد و فرمود اگر باور ندارید و معتقد هستید که پیامبر خودش این چیزها را ساخته است پس مانند آن را بیاورید و اگر نیاوردید پس معلوم میشود خداوند آن را ارسال کرده است.
مقایسه تعدی با مسابقه هم به نظرم نادرست است هرچند ممکن است در برخی موارد به جای مسابقه استفاده شده باشد اما محتوایی که در آیات تحدی آمده است به معنای مسابقه نیست چراکه نص کاملاً واضح است. آیا کسی که وارد میدان جنگ تن به تن میشود میخواهد مسابقه بدهد؟ در خود مسابقه هم شرایط یکسان نیست و مثلاً در دو تیم بسکتبال، قد و قدرت بازیکنان دقیقاً یکسان نیست. خدای متعال در قرآن کریم فرموده است: «قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ؛ [موسی] گفت: آیا اگر [بر صدق نبوتم] معجزه آشکاری برایت آورده باشم [باز هم مرا به زندان می افکنی؟] گفت: اگر راستگویی آن را بیاور پس عصایش را انداخت و ناگهان اژدهایی حقیقی نمایان شد» (شعرا/ 30 تا 32) بنابراین نباید چندان درگیر الفاظ شویم و مثلا بگوییم کلمه «اعجاز» در قرآن نیامده چراکه دلالتهای آن مشخص است لذا اگر این را درک کنیم دیگر با کلمات کاری نداریم.
برای مثال یکی از نکات درباره کلمه «مِثل» است که در قرآن کریم و در آیه هشتاد و هشتم سوره مبارکه اسراء اشاره شده است. واقعیت این است که عربِ زمان نزول، معنای «مثل» را فهمید چون سؤالی در این مورد نکرد و در طول این هزار و چهار صد سال هم کسی نگفته بود که معنای مثل مشخص نیست بلکه اخیرا افرادی چنین بحثی را مطرح کردهاند. در واقع میتوان گفت اگر شبههای برای برخی افراد پدید آمده است به دلیل مسائل عارضی است.
انتهای پیام