ارتباط وجوب عبادت با خالقیت خداوند در سوره بقره + صوت
کد خبر: 4194805
تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۸
آیت‌الله علیدوست بیان کرد:

ارتباط وجوب عبادت با خالقیت خداوند در سوره بقره + صوت

استاد درس خارج حوزه علمیه قم ضمن تفسیر آیاتی از سوره بقره به این نکته تصریح کرد که خداوند صفت خالقیت را پس از دستور به عبادت ذکر کرده است تا روشن شود خداوند چون خالق است باید مورد عبادت قرار گیرد.

ابوالقاسم علیدوستبه گزارش ایکنا، جلسه درس تفسیر قرآن آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست؛ استاد درس خارج حوزه علمیه قم، با محوریت تفسیر سوره بقره، صبح امروز شنبه 30 دی در فضای مجازی منتشر شد.

در ادامه گزیده مباحث این جلسه را می‌خوانید؛

از مباحث گذشته دو سوال شده است؛ یکی اینکه سوال کردند آیه «خَتَمَ اللهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ» مستلزم جبر نیست چون ختم خدا مثل ختم معمولی نیست. وقتی توسط خدا ختم شود تمام مجاری بسته می‌شود. اصلا این «ختم» یعنی چه؟ ما فقط با این آیه و امثال این آیه روبرو نیستیم. بحثی که بارها و بارها شنیدید این است که باید دین را در یک نظام مطالعه کنیم. بخش زیادی از آیات قرآن بر اختیار انسان دلالت می‌کند. پس این «ختم» را باید در سایه اختیار انسان معنا کنیم. اگر بخواهیم اینطور معنا کنیم باید بگوییم خداوند در اثر بی‌لیاقتی اینها و چون خلاف عقل و فطرت عمل کردند، از اینها سلب توفیق می‌کند و راه را بر ایشان می‌بندد. پس هیچ‌گاه راه بسته نمی‌شود. ما انسان‌هایی داریم که روز آخر عمرشان مستبصر به حق شدند. بنابراین آیه مستلزم جبر نیست. پس ما دو تا مطلب گفتیم یکی اینکه بحث جبر مطرح نیست، دیگری اینکه «ختم» به چه معنا است.

همچنین در قرآن بیان شده خدا هر که را بخواهد هدایت می‌کند و هر کس را بخواهد گمراه می‌کند ولی بیان نکرده است که اسباب هدایت و ضلالت را برای چه کسانی فراهم می‌کند. از طرفی خداوند خودش را به حکیم توصیف کرده و حکیم یعنی کسی که روی ضابطه عمل می‌کند. درست است خدا هر کس را بخواهد هدایت می‌کند و هر کس را بخواهد دچار ضلالت می‌کند ولی کسی که عقل دارد، وجدان دارد، حرف حق را شنیده ولی راه فساد می‌رود را گمراه می‌کند، از طرفی کسی که دنبال حق است را هدایت می‌کند.

آیا جزم‌اندیشی اختیاری است؟

یک سوال دیگر که پرسیدند درباره بحثی است که ما درباره جزم‌اندیشی داشتیم و گفتیم انسان به جایی می‌رسد با اینکه فاسد است ولی ادعا می‌کند که من مصلح هستم. در آن جلسه عرض شد قرآن نمی‌گوید اینها دروغ می‌گویند چون واقعا به این مطلب باور دارند. سوال کردند آیا جزم‌اندیشی مطلقا بد است یا تابع متعلق است؟ مثلا اگر کسی در توحید و امامت جزم‌اندیش باشد بد است؟ حسن و قبح جزم‌اندیشی مطلق است یا در برخی موارد خوب است و در برخی موارد بد است. همچنین سوال شده مگر جزم‌اندیشی اختیاری است، چون به نظر می‌رسد اختیاری نیست.

هیچ‌کس نمی‌گوید انسان نباید اعتقاد جازم داشته باشد. اتفاقا از مسلمات دین ما است که به بعضی چیزها ایمان بیاوریم. ایمان یعنی اعتقاد جازم. پس جزم به اعتبار متعلق است، منتهی بحث را عرفی کنید و اینقدر فلسفی به آن نگاه نکنید. آنچه مسلم است این است که انسان باید کنجکاو باشد و هیچ غیر مسلمی را مسلم نگیرد. بعضی از دوستان ما اصلا حاضر نیستند فکر کنند و از همان اول گارد می‌گیرند. یک نفر یک نظر می‌دهد که جای تامل دارد ولی همین را پیراهن عثمان می‌کنند و آن را رد می‌کنند. پس منظور ما این است.

جزم‌اندیشی اگر در مطالعات ما و حتی در تجربه ما حالت مذمومی است به این سبب است افرادی بدون اینکه در مسئله‌ای تامل کنند عقیده جازم پیدا می‌کنند. اخیرا با یکی از اساتید سنتی بحث داشتیم مدام می‌گفت «مگر غیر از این هم می‌شود؟» منظور ما این نوع جزم‌اندیشی است و بیشتر بحثمان ناظر به مباحث علمی است. مثلا الآن در کشور گروه‌های مختلفی وجود دارد ولی هر کس خودش را حق مطلق می‌داند و طرف مقابل را باطل مطلق می‌داند.

اختیاری نبودن برآیند جزم‌اندیشی، سالب تکلیف نیست

در مورد اینکه جزم‌اندیشی اختیاری نیست باید عرض کنم برخی چیزها برآیندش اختیاری نیست ولی فرآیندش اختیاری است یعنی مسیر دست خود آدم است. اگر من مدام با خودم تکرار کنم هیچ چیز را مسلم نگیرم و دنبال برهان و استدلال باشم، قهرا به جزم نمی‌رسم. بله، وقتی فرآیند را درست طی نکردم در برآیند به جزم‌اندیشی می‌رسم. پس اختیاری نبودن برآیند، سالب تکلیف نیست.

حال به بحث تفسیری خودمان بپردازیم. ابتدا نکته‌ای درباره آیه 21 عرض کنم که می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛ ای مردم، بپرستید خدایی را که آفریننده شما و پیشینیان شماست، باشد که پارسا و منزّه شوید». تعبیر «يَا أَيُّهَا النَّاسُ» در این آیه می‌‌خواهد بفهماند مخاطب عبادت انسان است و عبادت خدا را انسان درک می‌کند. لازم نیست انسان مسلمان باشد یا معتقد به ادیان توحیدی باشد تا خدا را عبادت کند. لذا حتی معتقدان به دین‌واره‌ها هم عبادت دارند.

نکته بعد در آیه این است که می‌فرماید: «رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ». خدا صدها صفت دارد که یکی از آنها «خالق» است. چرا صفت خالق در اینجا ذکر شده است؟ گویی آیه می‌خواهد این مطلب را بفرماید که عبادت به خاطر این است که خدا خالق است. نتیجه اینکه کسی که خالق نباشد عبادت نمی‌شود و کسی که خالق است باید عبادت شود. بنابراین عبادت مخصوص خداوند می‌شود. گاهی اوقات شیعه را متهم می‌کنند که ائمه خود را عبادت می‌کنند. باور شیعه این باور قرآنی است و هیچ موجودی حتی به اذن الهی عبادت نمی‌شود جز خداوند متعال.

کد

 

انتهای پیام
captcha