به گزارش ایکنا، جلسه درس تفسیر قرآن آیتالله ابوالقاسم علیدوست؛ استاد درس خارج حوزه علمیه قم، با محوریت تفسیر سوره بقره، صبح امروز شنبه 27 آبانماه، در فضای مجازی منتشر شد.
در ادامه گزیده مباحث این جلسه را میخوانید؛
گفتوگویی که در نشست قبل داشتیم راجع به آیه «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ؛ آنان كه به غيب ايمان مىآورند و نماز را بر پا مىدارند و از آنچه به ايشان روزى دادهايم انفاق مىكنند» بود. نکته مهم این قسمت تفسیر غیب در بعضی روایات به وجود امام زمان(عج) و جریان مهدویت بود. اینجا باید توجه داشته باشید اگر شیعه غیب را به مهدی(عج) تفسیر میکند، واضح است از باب مثال و تطبیق است نه از باب انحصار و آقایان عامه باید به این نکته توجه کنند. پس ما نمیگوییم غیب منحصر در مهدی(عج) است تا بگویید لفظ عام انحصار به مورد خاص ندارد. البته ما همه جا این حرف را نمیزنیم، مثلا در آیه اولو الامر بگوییم تطبیق اولو الامر بر دوازده امام از باب مثال است نه احصار. خیر، در آنجا دیگر نمیتوانیم این مطلب را قبول کنیم و دلیلش روایاتی است که ذیل آیه داریم. پس برخی مطلقات و عمومات ناظر به افراد خاص است اما عموم مطلقات و عموم عامهای قرآنی نظر به افراد خاص ندارد.
مطلب بعد اینکه آمدن تعبیر «وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ» که نوعی خدمت به خلق خدا است در کنار نماز خیلی معنا دارد. خدا میتوانست بحث انفاق را بعدا مطرح کند ولی اینکه در کنار اقامه نماز از انفاق صحبت میکند اهمیت این نهاد را میرساند. چقدر تنظیم آیات جالب است! اول خداوند در وصف متقین بحث اعتقادات و ایمان به غیب را مطرح میکند. قاعدتا اگر چیزی مهمتر از ایمان به غیب باشد، باید مقدم شود. این نکته بطلان اندیشههای عملگرایانه را میرساند. اساسا نقش اعتقاد در کنار عمل همیشه محل بحث بوده است. برخی نقش اعتقاد را بالا میبردند و بر سر عمل میزدند مثل برخی غلات و صوفیه که بر اعتقاد تاکید داشتند. در نقطه مقابل برخی بر عمل تاکید دارند مثل مقاله صراطهای مستقیم. این گروه بیشتر تحت تاثیر اندیشههای غرب هستند.
قرآن در آیات متعدد ابتدا اعتقاد را مطرح میکند و بعد عمل را عنوان میکند که نشان میدهد اعتقاد باید در کنار عمل باشد. در خود اعمال ابتدا آیه نماز را مطرح میکند که ارتباط با خدا است. عمل بعد ناظر به رابطه خلق با خلق است. دوباره به دلیل اهمیت مطلب، به اعتقادات برمیگردد و میفرماید: «وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ؛ و آنان كه بدانچه به سوى تو فرود آمده و به آنچه پيش از تو نازل شده است ايمان مىآورند و آنانند كه به آخرت يقين دارند».
پس اول اعتقاد مطرح میشود، بعد عمل، دوباره اعتقاد. در خود عمل هم یک عمل نماینده رابطه انسان با خدا است، یک عمل نماینده رابطه انسان با خلق خدا. شاید یک نفر سوال کند چرا اینجا از روزه صحبت نشده است؟ چرا از حج صحبت نشده است؟ چرا از ادای حقوق مردم گفته نشده است؟ میتوانیم بگوییم که این دو مورد از موارد دیگر نمایندگی میکند یعنی خدا یک نمونه از اعمال ناظر به رابطه انسان با خدا را ذکر میکند و یک نمونه از اعمال ناظر به رابطه انسان با خلق خدا. در مجموع این ترتیبی که در آیه آمده است ترتیب حسابشدهای است.
درباره عبارت «وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ» دو سوال وجود دارد یکی اینکه آیا داراییهای انسان میتواند به رزق الله و لارزق الله تقسیم شود یا خیر. سوال خوبی است؛ میگوییم آنچه انسان دارد به دو قسمت تقسیم میشود، برخی رزق خدا است و بخشی رزق خدا نیست. سوال دوم این است چرا خداوند میفرماید «مما رزقنا» انفاق میکنند.
در اینجا اختلافات اعتقادی اثر گذاشته است. زمخشری میگوید اینکه خدا فرموده است «مما رزقناهم» به خاطر این است که رزق به چیز حلال میگویند و چیز حلال شایسته است به خدا نسبت داده شود. بنابراین «مما رزقناهم» یعنی از اموال حلالشان انفاق میکنند. این دست و پا زدن زمخشری که رزق را به خدا نسبت دهد برای چیست؟ چون او معتزلی است و معتزله افعال را به خود خلق نسبت میدهند نه خدای متعال لذا در رزقنا گیر میکنند.
یکی از اشاعره به تفسیر زمخشری تعلیقه زده است و گفته این حرف زمخشری، بدعت قدریه است که میگویند داراییهای انسان دو قسم حلال و حرام است که حلال را میتوانیم به خدا نسبت میدهیم ولی حرام را نمیتوانیم به خدا نسبت بدهیم و خود بنده به دست میآورد. اینها با این حرفشان خالقی غیر خدا درست میکنند و از اثبات رازقی غیر خدا ابا ندارند؛ ولی ما به خالق و رازقی غیر خدا اعتقاد نداریم.
پس اسناد رزق به الله در مذهب اشاعره که همه کاری به خدا نسبت داده میشود درست است ولی در مذهب معتزله چون رزق را به خود انسان نسبت میدهند اشکال دارد لذا میگویند چون رزق حلال است میتوان آن را به خدا نسبت داد.
من از جناب طبرسی تعجب میکنم عین عبارت زمخشری را دارد و میگوید اسناد رزق به خدا به جهت این است که آنها رزق حلالشان را انفاق میکنند. زمخشری مشکل داشت که این حرف را زد، شما که مشکل ندارید. شما میتوانید بگویید خدا رزق را به خودش نسبت داد چون همه کارها به خدا نسبت داده میشود.
انتهای پیام