دوره آموزش عالی قاریان ممتاز و بینالمللی جوان یک بسته آموزشی کامل برای آموزش و پرورش قاریان طراز جمهوری اسلامی ایران برای حضور در محافل و مجامع و مسابقات بینالمللی قرآن است که از سوی شورای عالی قرآن و با حضور جمعی از نخبگان جوان قرآنی در حوزه تلاوت قرآن در حال برگزاری است.
قاریان منتخب شرکتکننده در این دوره سهساله، با حضور کارشناسان و مربیان بینالمللی قرآن علاوه بر کار بر روی تکنیکهای قرآنی براساس سبک قرائتی خودشان، مجموعهای از دورههای مورد نیاز همچون اخلاق حرفهای، تعاملات اجتماعی و بینالمللی در عرصه رویدادهای قرآنی را نیز فراخواهند گرفت.
سیدپارسا انگشتان؛ قاری جوان ساروی یکی از اعضای این دوره آموزشی است که به نام تیم ملی قاریان سطح ب جمهوری اسلامی ایران مصطلح شده است. در ادامه با او گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید؛
ایکنا ـ ابتدا خودتان را معرفی کنید و اینکه چگونه به قرآن و قرائت آن علاقهمند شدید؟
سیدپارسا انگشتان هستم. متولد 28 مهرماه سال 78 در بابل که البته از آنجا که در ساری زندگی میکنم، اغلب مرا به عنوان قاری ساروی میشناسند. آنچه که در مورد من نسبت به قرآن اتفاق افتاد، شاید بتوان یک معجزه نامید. در چهارسالگی حدود 25 سوره از جزء سیام قرآن را از حفظ بودم. روخوانی و روانخوانی من در مدرسه خوب بود، اما با این حال هیچ رغبتی به تلاوت قرآن نداشتم. با وجود آن که خانواده در مسیر قرآن بودند اما هیچگاه به ذهنم خطور نمیکرد که روزی به شکل حرفهای به سمت تلاوت بروم و تا این اندازه زندگی من با قرآن عجین شده و سرنوشت من با آن گره بخورد.
ایکنا ـ به شکل جدی از چه زمانی وارد چرخه آموزش قرآن شدید و آن را ادامه دادید؟
کلاس سوم ابتدایی بود، سرکار خانم علینژاد؛ معلم قرآن ما در مدرسه بود و درس کلاسی ما آیةالکرسی بود که به همین دلیل یکی از همکلاسیهایم این آیه را خیلی ساده و معمولی از حفظ خواند که مورد تحسین معلم قرآن قرار گرفت. خانم علینژاد همانجا اعلام کرد که اگر کسی این آیه را از جلسات بعد حفظ بخواند، به او نمره بیست خواهد داد. این انگیزهای شد که من به فکر حفظ این آیه بیفتم و چون همه نمراتم خوب بود دوست داشتم در مورد درس قرآن هم نمره عالی بگیرم. با وجود آنکه دایی مادرم آن سال از حج تمتع بازگشته بود و فضای خانه ما و سایر فامیل متأثر از بازگشت وی از سفر حج بود، اما من وقتی همه میهمانان و آنهایی که در خانه ما بودند، خوابیدند، یادم هست که تا ساعت چهار صبح بیدار ماندم تا آیةالکرسی را حفظ کنم.
فردا صبح در زنگ قرآن هیچکسی غیر از من این آیه را حفظ نکرده بود و بیست گرفتم. با این وجود معلم قرآن به من گفت پسرم تو که اینقدر مسلط خواندی چرا سعی نمیکنی که با صوت بخوانی؟ من تا آن موقع نمیدانستم که اصلاً صوت یعنی چه و خانم علینژاد در همان کلاس فرازی را با صوت خواند تا من منظورش را متوجه شوم و من انگار یک مرتبه زبانم باز شد و به تقلید از ایشان سعی کردم آیه را با صوت بخوانم. معلم قرآن به من یک سی دی از تلاوت عبدالباسط داد و با تشویق ایشان من آن سال در مسابقات دانشآموزی شهرستان شرکت کردم و جایزه آن مسابقه این بود که من در دوره رایگان دارالقرآن آموزش و پرورش شهرستان ساری به مدت یک سال، شرکت کردم.
ایکنا ـ در دارالقرآن چه اتفاقی افتاد و شما زیر نظر چه اساتیدی روند آموزش را طی کردید؟
من به آنجا رفتم و تقلیدخوانی را شروع کردم و خاطرم هست که با عبدالباسط شروع نکردم بلکه تقلیدخوانی را یک سال با صوت استاد شحات ادامه دادم. مدرسان دارالقرآن ساری قرائت حرفهای نداشتند، اما راهی باز شد تا منشأ حرکت من برای طی کردن در این مسیر باشد. در محضر این اساتید تلمذ کردم و چند سالی در مسابقات دانشآموزی حائز رتبه اول شدم. استادی داشتم به نام محمود اندرخورا که از مداحان معروف استان هم بود؛ من جایگاهی را که الان دارم بخش عمدهای را مدیون تواضع این استاد هستم. او وقتی استعدادی بیشتر از سطح آن کلاس را در من دید، از یک جایی به بعد به من گفت که دیگر چیزی برای یاد دادن به من ندارد و جلسه دیگری که توقعات من را برآورده میسازد، معرفی کرد. استاد آن جلسه آقای مجید آهنگری، همان استادی است که سیدصادق مسلمی از دیگر اعضای تیم ملی قرآن هم جهشی را که در زمینه تلاوت به دست آورده مدیون کلاسهای ایشان است.
شرکت در جلسات استاد آهنگری دریچه جدیدی را پیش روی من باز کرد و البته حضور سیدصادق مسلمی هم به عنوان یک حریف تمرینی خوب در جلسات استاد آهنگری نقش بسزایی در پیشرفت من داشت. در نزد استاد آهنگری صوت و لحن و تجوید به ویژه در بخش تجوید و معنامحوری مدیون ایشان هستم.
حضور در این جلسات فتح بابی برای آشنایی با جلسات دیگری شد و موجب شد تا قاریان بیشتری را بشناسم. از دیگر اساتیدی که در موفقیت من نقش بسزایی داشتنمد علی سقایی است. من در آموختن صوت و لحن پیش هیچ استاد تهرانی و بینالمللی نرفتم و همه این افرادی که نام بردم اساتید مطرحی نیستند ولی افراد دانا و خبرهای هستند. معتقدم هر کسی که چیزی به انسان یاد میدهد، استاد نیست معلم است و استاد کسی است که انسان را در چند بُعد جلو ببرد که باید بگویم در آن مقطع این اساتید چنین ویژگی را برای پیشرفت من داشتند.
ایکنا ـ به نظر میرسد که همراهی والدین هم در هر عرصهای نقش تعیینکنندهای در توفیق فرزندان داشته باشد. در مورد شما این همراهی چگونه بود؟
پدر و مادرم خیلی زحمت کشیدند. مرحوم مادربزرگم مشوق اصلی من بود که هر بار با رتبهای که من میآوردم یا در رویدادی موفق میشدم با دادن هدیههایی نیروی محرکه من بود. مادرم که برای شرکت من در دوره آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی از همان چهارسالگی همپای من بود و ساعتها وقت میگذاشت که من سر جلسات آموزشی حاضر شوم که باید سپاسگزارش باشم. در حال حاضر بسیار خوشحالم که با قرآن انس دارم؛ امری که شاید بسیاری از همسن و سالهای من حتی خواندن آنها را زیاد دوست نداشته باشند و هر کسی که این کار را انجام دهد، او را متهم به سادهلوحی میکنند. خیلی از همسن و سالهای من به دنبال آموختن چیزهای دیگری هستند؛ مثلاً کلاس موسیقی که البته آن هم در جای خود ارزشمند است، اما باید از اساتید و والدینم تشکر ویژهای داشته باشم که فعالیت در عرصه قرآنی را برای من بیهوده جلوه ندادند و همواره گوشزد میکردند که آن را دست کم نگیرم.
ایکنا ـ اشاره کردید که با سبک استاد شحات تلاوت را شروع کردید. بعد از آن از سبک کدام استاد تقلید کردید؟
من سیدی عبدالباسط را که روزی معلم مدرسه به من داد هیچوقت گوش نکردم! یک سال به سبک استاد شحات خواندم و شش سال هم مستمر به سبک مصطفی اسماعیل و دو سالی هم پیرو سبک استاد سعید حصان بود و بعد هم این اواخر استاد صیاد را کار میکردم.
ایکنا ـ در مسابقات دانشآموزی چند دوره شرکت کردید و حائز رتبه شدید. در دوره دانشجویی هم در مسابقات شرکت کردید؟
بله، من چهار دوره فقط در مسابقات داخلی وزارت بهداشت مقام اول را کسب کردم و در مسابقات دانشجویی که امسال در ارومیه برگزار شد به لطف خدا، رتبه دوم را به دست آوردم. آقای محمدمهدی کهکشان در آن مسابقات اول شد که البته من در مرحله نهایی رتبه نخست را کسب کردم، اما در مجموع امتیازدهی، آقای کهکشان رتبه نخست را کسب کرد.
ایکنا ـ بپردازیم به دوره آموزش عالی قاریان ممتاز و بینالمللی جوان، چگونه برای این دوره انتخاب شدید؟
طرحی به نام ارزیابی در چند سال اخیر به تصویب شورای توسعه فرهنگ قرآنی رسیده و شورای عالی قرآن هم آن را در راستای همگانی کردن قرآن اجرایی میکند. علاقهمندان میتوانند در آن بدون هیچ منعی شرکت کنند و هر قاری با هر سطحی آنجا ارزیابی شده و سطحبندی میشود و حتی در کنارش آموزشهایی هم وجود دارد که اساتید معروفی آنجا تدریس میکنند و موجب ارتقای قاری میشوند. برای ما ساکنان غیر تهرانی دسترسی به اساتید بینالمللی سخت است و این طرح مغتنم است. من در 21 سالگی متوجه این فراخوان عمومی شورای عالی قرآن شدم. من به پشتوانه کسب رتبه اول در مسابقه مدهامتان، رتبه سوم در مسابقات تلاوت و کسب مقام اول در مسابقه تلویزیونی اسراء در سال 95 در رشته سبک مصطفی اسماعیل، پشتوانه لازم برای پذیرفته شدن به عنوان عضوی از تیم ملی قرآن را دارا بودم.
ایکنا ـ این طرح یعنی دوره آموزش عالی قاریان ممتاز و بینالمللی جوان سهساله است. مقداری به توصیف این دوره و تعاملی که با سایر دوستان و اساتید دارید، بپردازید.
شورای عالی قرآن در ارتباط با اساتیدی که در شهرستانها دارد، از آنها در خصوص معرفی استعدادها و نخبگان قرآنی استعلام میکند. اولویت با آنهایی است که در طرح ارزیابی توفیق داشتند و اینجانب هم از استان مازندران معرفی میشوم. البته در چند مرحله آزمون تلاوت در رشتههای مختلف از ما به عمل میآید و در اصل غربالگری رخ میدهد و در نهایت به این چند نفر فعلی اعضای تیم ملی قاریان میرسند. یکی از اهداف مهم تیم ملی قاریان، برندسازی در خصوص ترتیب نمایندگان تلاوت جمهوری اسلامی ایران برای حضور در محافل و مسابقات بینالمللی است و به این دلیل علاوه بر دورههای فنی و تکنیکی، دورههایی نیز در خصوص اخلاق حرفهای، تعاملات اجتماعی و بینالمللی، آموزش زبان عربی و انگلیسی نیز برای ما در نظر گرفته شده است و علاوه بر این دورههای روانشناسی نیز برگزار میشود. از این دوره سهساله، فعلاً در ماه سوم آن هستیم. اعضای این گروه از تنوع خوبی در زمینه سبک تلاوت، تفاوت در لحن و صوت برخوردارند؛ رفاقت میان آنها بیشتر از رقابت به چشم میخورد. هر ماه سه روز برای حضور در این دوره گردهم میآییم و در فاصله میان هر حضور، از طریق فضای مجازی در ارتباط هستیم و مواقعی هم که در کنار هم در این دوره حضور داریم، علاوه بر مباحث تکنیکی و فنی در مورد افق پیش رو و برنامههای شخصی در زندگیمان با یکدیگر صحبت میکنیم.
ایکنا ـ آیا در شغلی مرتبط با تحصیلاتتان مشغول هستید؟ قرابت با قرآن در زندگی حرفهای و شخصی شما چه نقشی دارد؟
به تازگی فارغالتحصیل شدم و قصد دارم به سراغ کاری مرتبط با رشته تحصیلی بروم. قطعاً قرابت با قرآن و اشاراتی قرآنی در مورد انسان به عنوان یکی از پدیدههای ناب خلقت، اسرار و رموزی که در مورد جسم و روح انسان است و کلام وحی به آنها اشاره داشته است، همگی انشاءالله در طول دوران حرفهایام مد نظر خواهد بود. اینکه انسان بعضاً با وجود این همه عصیان و سرکشی و نافرمانی از خدا، چقدر ناتوان و ضعیف است از جمله مواردی است که وقتی در جریان جراحیهای پزشکی با آن سر و کار داریم، برایمان عیان میشود و همگی سرشار از سرمشق است که باید سرلوحه زندگی هر کسی قرار گیرد.
گفتوگو از سجاد دبیریان
انتهای پیام