خلاقیت یکی از عناصر اصلی در رشد و توسعه اقتصادی محسوب میشود و بدون آن نه تولیدی اتفاق میافتد و نه استقلال اقتصادی محقق میشود. با خلاقیت است که اقتصادها پویا میشوند و آرزوهای دیرینه رنگ واقعیت به خود میگیرند.
اقتصادهای خلاق سریعترین رشد را در جهان دارند و صنایع خلاق باعث ایجاد اشتغال و درآمد، ترویج نوآوری و کمک به بهبود رفاه جوامع میشوند. به طور کلی اقتصاد اخلاق برای همه کشورها به ویژه اقتصادهای در حال توسعه گزینهای عملی برای توسعه فراهم میکند.
مفهوم اقتصاد خلاق ارتباط نزدیکی با اقتصاد دانشبنیان دارد و محرک اصلی رشد درونزا از طریق سرمایهگذاری در سرمایه انسانی محسوب میشود. سرمایههای فکری و خلاق سرمایه اصلی در اقتصاد خلاق به شمار میروند و بدون فکر، ایده و اندیشه نو و جدید نمیتوان رشد و توسعه اقتصادی را رقم زد و امروزه چرخه تولید و توزیع کالا و خدمات به شدت از اقتصاد خلاق تأثیر میپذیرند.
در کشورهایی که از اقتصاد خلاق بهره میبرند، مهارتآموزی و مهارتافزایی و ایجاد زیرساختها ظهور و بروز خلاقیت حرف اول را زده، موضوعی که کشورهای در حال توسعه خیلی به آن توجه و اهتمام ندارند و خلاقیت را فدای صادرات مواد خام و واردات صرف میکنند. توجه اقتصاد دیجیتال، توجه به تنوع فرهنگی، توجه به توسعه انسانی، توجه به آموزش و توجه به ارتقای باورهای اجتماعی هریک نقش مهمی در تحقق اقتصاد خلاق دارند.
استفاده از فناوریهای صنعتی، فرصتهای جدیدی را برای اقتصاد خلاق باز میکند. چاپ سهبعدی، هوش مصنوعی، واقعیت افزوده و واقعیت مجازی، بلاکچین، محاسبات ابری، هواپیماهای بدون سرنشین و اینترنت اشیا انقلاب صنعتی چهارم راپیش میبرند. آنها راههای جدیدی برای تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات خلاق ایجاد کردهاند ضمن اینکه به طیف وسیعتری ازمصرفکنندگان نیز در سطح جهانی دسترسی دارند.
صنایع دستی، صوت و تصویر، طراحی، رسانههای جدید، هنرهای نمایشی، چاپ و انتشار و هنرهای تجسمی در زمره صنایع خلاق محسوب میشوند که میتوانند برای کشور هم ارزآوری داشته باشند و هم مشاغل جدید را به وجود آورند.
صنایع خلاق سهم قابل توجهی درتجارت بینالمللی کالاها دارند. طبق اعلام آنکتاد صادرات جهانی کالاهای خلاق از 208 میلیارد دلار در سال 2002 به 524 میلیارد دلار در سال 2020 افزایش یافت که به معنی متوسط رشد سالانه 5.3 درصدی طی بازه زمانی مزبور است.
همانطورکه گفته شده صنایع خلاق از پویاترین بخشهای یک اقتصاد محسوب میشوند ولی باید این را هم مورد اشاره قرار داد معیار سنجش یکدست و دقیقی برای سنجش خلاقیت اقتصادها وجود ندارد. به عنوان مثال امکان دارد ملاک سنجش خلاق بودن اقتصاد ایران در حوزه صنایع دستی باشد و برای کشور دیگر صنعت خودروسازی و به طور کلی ارتباط تنگاتنگی میان مزیت نسبی اقتصاد و خلاقیت اقتصادی وجود دارد. کشورها باید رویکردی را انتخاب کنند که به بهترین وجه با اقتصاد آنها تناسب داشته باشد، زیرا هر کشوری صنایع، کالاها و خدمات مخصوص خود را دارند که به نوعی با بخش خلاق مرتبط هستند و فقط باید شناسایی و تقویت شوند.
برای اینکه توسعه اقتصادی خلاق تحقق پیدا کند باید «توسعه ظرفیتهای انسانی»، «ایجاد محیطی مناسب» و «غلبه بر موانع زیرساختی برای دیجیتالیسازی» در دستورکار دولتها قرار گیرند و از سوی دیگر نسبت به تقویت تجارت الکترونیک، حفاظت از مصرفکنندگان، حفاظت از دادهها و حریم خصوصی، پرداختهای الکترونیکی و امنیت سایبری و حمایت از کسب و کارهای کوچک در بازارهای دیجیتال تلاش شود.
یادداشت از سعید امینی
انتهای پیام