۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. پنجاه و هفتمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «ایمان و تقوا درهای برکت را میگشایند» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۹۶﴾
أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿۹۷﴾
أَوَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ ﴿۹۸﴾
أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۹۹﴾ ( اعراف 99-96)
و اگر مردم هر شهر و دیار (و اهل روستای این عالم) به خدا ایمان میآوردند و پاک و پرهیزکار میشدند ما به یقین درهای برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم اما آنها آیات الهی را تکذیب کردند و ما ایشان را به کیفر اعمالشان گرفتار کردیم(96) آیا اهل هر شهر و دیار ایمنند که شب هنگام که خفتهاند عذاب ما ایشان را فراگیرد؟(97) یا این مردمان ایمنند که عذاب ما در میانه روز برایشان فرود آید درحالی که به لهو و بازیچه دنیا مشغولند؟(98) آیا ایشان از نقشهها و تدبیرهای الهی خط امان دارند؟ در حالی که هیچ کس جز مردم زیانکار غافل از مکر خدا ایمن نیست(99).
خداوند مردمان را چند جای قرآن اصحاب قریه و به تعبیر دیگر روستایی و اهل ده خوانده است و در ادبیات نیز وقتی از ده سخن میگویند مقصود مردم دهری دنیا پرستند که ورای این دنیا که دهات ایشان است به شهری و آبادی دیگر اعتقاد ندارند چنانکه بسیاری از روستاییان گمان دارند که عالم در ده ایشان خلاصه میشود.
ده چه باشد شیخ واصل ناشده
دست در تقلید و در حجت زده (مثنوی)
این آیه باز در تایید رابطه میان سعادت و فضیلت است یعنی این دو حقیقت به هم پیوستهاند، و هیچ کس نمیتواند چه در این جهان و چه در جهان دیگر به شادی و لذت رسد مگر آنکه به راستی انسانی پاک و شریف و مومن به خوبی و گریزنده از بدیها باشد. اگر در این معادله فضیلت به رذیلت بدل شود سعادت نیز به شقاوت و بلا و بدبختی بدل خواهد شد، چون خوبی برود بیگمان بدی میآید، هر چند آدمیان غافل باشند و بدی را انتظار نکشند. و آن بدی که در کمین ایشان است شب هنگام وقتی خفتهاند بناگاه بر ایشان وارد میشود یا در میانه غوغای روز که به بازی دنیا مشغولند. آیا کسی هست که بتواند در جایی از مکر و تدبیر الهی، یعنی قانون عمومی عالم بگریزد و خود را ایمن داند؟ مگر زیانکار بیخبری که چون کبک سر در برف کند و گمان برد که کسی او را نمیبیند. امری اجتناب ناپذیر است زیرا آن بلا فرزند همان بدی است و روزی خواهد آمد که فرزندان یا ذریات هر کس را به او ملحق میکنند که بگیر این مار و عقرب را که فرزند حقیقی توست:
منتظر میباش آن میقات را
راست دان الحاق ذرّیات را (مثنوی)
پادشاهی از دلقک پرسید: همسرت که وضع حمل کرد چه زایید؟ دلقک گفت: از مثل ما بیچارگان چه به دنیا آید؟ یا پسر است یا دختر. پادشاه با تعجب گفت: مگر همسران ما بزرگان جز این چه میزایند؟ دلقک گفت: همسران شما مار، عقرب، خارپشت و هلاهل و تمساح میزایند و هزار بلا بر جان آدمیان میاندازند.
انتهای پیام