به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمد شهبازیان، پژوهشگر مهدویت و استاد حوزه علمیه، 25 آبان ماه در نشست علمی «اعتبارسنجی و مقایسه گزارش شیخ صدوق و کلینی از روایت اصبغ بن نباته در اندیشه آیتالله العظمی صافی گلپایگانی» که از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، گفت: یکی از روایاتی که در متون قدیمی مانند کافی کلینی، الغیبه شیخ طوسی و کمالالدین شیخ صدوق و برخی آثار مهدوی دیگر آمده روایت اصبغ بن نباته است؛ روزی اصبغ خدمت امام علی(ع) رسید و دید امام در حال فکرکردن است و از ایشان پرسید در مورد چه چیزی تفکر میکنید و ایشان عباراتی در مورد امام مهدی(عج) فرمود که این روایت در قرن هفتم مستمسکی برای سوءاستفاده برخی افراد شد و در قرن 12 به بعد هم مورد توجه شارحان متعدد قرار گرفت.
وی افزود: براساس این روایت امیرالمومنین(ع) فرمودند؛ میاندیشم درباره فرزندی که میآید از یازدهمین فرزند من که از نسل من است؛ در این روایت تعبیر «مِن ظَهری الحادی العشر» وجود دارد که محل بحث شده است. مِن ظَهری کاملا دلالت بر امام زمان(عج) یعنی مهدی موعود دارد اما اگر ظَهره و بدون یاء خوانده شود، در آن اشکال میشود که به حضرت مهدی(عج) تعلق ندارد یعنی گویا امیرالمؤمنین در مورد فرزند امام مهدی بحث کرده است؛ همچنین شبهه دیگری که به این روایت وارد میشود مربوط به پاسخ حضرت امیر(ع) درباره طول دوران غیبت و حیرت است که فرمودند: شش سال طول میکشد!
شهبازیان اضافه کرد: نکته دیگر اینکه امام(ع) در مورد حیرت دوره غیبت سخن گفته است؛ اصبغ در مورد زمان غیبت از امام علی(ع) سؤال کرد و او فرمود شش سال خواهد بود که این شش سال هم نه با غیبت صغری و نه کبری سازگاری ندارد.
این پژهشگر مهدویت بیان کرد: این روایت مورد سوء استفاده زیدیه، وهابیت و حتی مستشرقان قرار گرفت و گفتند تفاوتها در این روایت و شرح آن نشان میدهد مهدویت ساخته و پرداخته فقهای شیعه است و بنیان و اساسی ندارد؛ احمداسماعیل بصری هم از این روایت استفاده کرد که عدد اولیاء و اوصیای بعد از پیامبر به عدد 12 منحصر نیست و 13 تن را هم میتوان در نظر گرفت و خودش را امام سیزدهم معرفی کرد.
وی اضافه کرد: شارحان حدیث هم بعد از قرن دوازدهم به این روایت پرداختند که اولین فرد علی ابن بابویه بوده است و بعدها مرحوم مجلسی و شیخ حر عاملی، ملاصالح مازندرانی و ... هم آن را شرح دادهاند. آقای آیتی در کتاب دلیل روشن و جواد جعفری هم در نقد برخی جریانات روز مانند احمداسماعیل مطالبی درباره این حدیث بیان کردهاند ولی بحث عمده در مورد کلمه «من ظهری» و «سته سنه» است.
شهبازیان تصریح کرد: عمده شارحان حدیث مخصوصا علامه مجلسی فرموده است که اولا کتاب کافی در برخی نسخ خود من ظهری آورده است و نه «من ظهره» پس هیچ مشکلی در کار نیست. همچنین این عبارت را شیخ صدوق با طرق مختلف با تعبیر «من ظهری» آورده است همچنین علامه مجلسی فرموده که اگر به فرض «من ظهره» هم بدانیم در تنافی با روایتی که تعداد ائمه(ع) را اثنیعشر معرفی کرده ندارد زیرا تعبیر «مِن وُلدی» به معنای آن است که مهدی از نسل من علی(ع) است و او یازدهمین امام بعد از من است. علامه مجلسی همچنین میگوید: این پاسخ به شبههکنندگانی است که میخواستند این فضیلت را از حضرت زهرا(س) بگیرند! همچون معاویه که میگفت: کسی جز عیسی مسیح، مهدی نیست!
استاد حوزه علمیه با اشاره به توضیحات شارحان درباره سته سنه، اظهار کرد: در مورد سته سنه هم برخی آن را حقیقی گرفتهاند و اینکه امام، واقعا شش سال را مدنظر داشته است؛ مجلسی مراد از شش سال را حیرت میداند و نه غیبت امام زمان، چون مردم دچار حیرت شدند ولی با وجود نواب اربعه جامعه شیعه خودش را بازیابی کرد.
وی افزود: توجیه دیگر اینکه شش سال در این روایت، حقیقی است ولی بدا در آن حاصل شده است مثلا قرار بود در سال 70، گشایشی برای شیعه حاصل شود ولی چون حسین(ع) را کشتند عقب افتاد و در سال 140 هم چون اسرار ائمه(ع) فاش شد باز بدا حاصل شد. علی بن بابویه و شیخ حرعاملی آن را استعاره میدانند؛ گفتهاند شش روز و شش ماه و شش سال مانند این است که ما در عرف به کسی بگوییم فلان کار چه زمانی رخ خواهد داد و او بگوید نمیدانم شاید یکسال و دو سال و ... یعنی نوعی زمان مبهم.
شهبازیان تصریح کرد: استناد این دو نفر به این است که چون در آیات قرآن فرموده است سته ایام و آن هم داعیه بر یک زمان طولانی دارد امام علی(ع) این طور فرمودند که دوره غیبت طولانی خواهد بود. مرحوم استرآبادی هم آن را استعاره از ظهور در ایام فرد برشمرده است یعنی امام علی(ع) قصد داشتند بگویند که غیبت امام زمان(عج) در روز زوج رخ میدهد و ظهور ایشان در روز فرد خواهد بود.
وی افزود: آیتالله صافی گلپایگانی با نگاه فقیهانه خود فرموده است که اصل گزارش کلینی قابل قبول نیست و در برابر مرحوم کلینی گزارشی از شیخ صدوق وجود دارد که عبارت سته سنه را ندارد و این روایت، نقل کلینی را ساقط میکند و این از نوآوریهای آیتالله العظمی صافی بوده است. مرحوم کلباسی و برخی دیگر هم نظرشان این بود که نقل صدوق از نقل کلینی معتبرتر است.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: آیتالله صافی گلپایگانی در این باره به دو دلیل استناد میکند؛ نخست صحت سندی و اینکه سند مرحوم کلینی واحد است و به افرادی (مثل منصوربن سندی که فرد مجهول و مبهم است،) میرسد که ما در آنها ضعف میبینیم؛ آیتالله صافی میفرماید در مقابل سند مرحوم شیخ صدوق در کمالالدین، اتقان و اعتبار بالایی دارد و از 34 شخصیت ثقه که جهالتی ندارند و از محدثان والامقام به شمار میروند، نقل میشود.
وی ادامه داد: آیتالله صافی در تحلیل محتوا هم فرموده است که وقتی به متن کلینی نگاه کنیم سازگار با مبانی ما نیست، ثانیا بحث غیبت در بین ائمه(ع) به گونهای مشخص شده که طولانیبودن را میرساند یعنی اکثر مردم در عصر غیبت دچار حیرت و ضلالت میشوند در صورتی که شش سال زمانی نیست که این اتفاق رخ دهد.
وی با تاکید بر اینکه از منظر آیتالله صافی ما نمیتوانیم مبنای شیعه را به خاطر یک روایت خراب کنیم، گفت: آیتالله صافی در منتخبالاثر این بیان دقیق را دارد که آموزهای قطعی به نام «بدا» داریم ولی در امور قطعیه رخ نمیدهد؛ مثلا اینکه امام زمان با ظهورشان عدالت ایجاد خواهد کرد، بنابراین سخن مجلسی مبنی بر بحث بدا درست نیست.
وی تاکید کرد: بنده قائل به این هستم که فرمایش صدوق درست است و اگر بخواهیم سخن کلینی را بپذیریم اصبغ زمان حقیقی را از امام سؤال نکرده است و امام هم مرادشان واقعا شش سال نبوده است از این رو دیدگاه آیتالله صافی گلپایگانی درست و این موضوع از نوآوریهای ایشان محسوب میشود.
در ادامه این نشست حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا فؤادیان، استاد مهدویت حوزه در سخنانی گفت: عنوان مقاله ایشان اعتبارسنجی است و در اعتبارسنجی یا اصول سندی و یا اصول صدوری مورد بحث قرار میگیرد. آقای صافی هم اینگونه وارد بحث شده است و معتقدم تمامی مواردی که در علوم حدیث بحث شده میتواند پشتوانه بحث ارائهدهنده باشد.
وی افزود: برای اینکه خواننده آسانتر بتواند به مطلب برسد ما باید گزارشی از آثار آقای صافی بدهیم که مطالب اصبغ بن نباته در کدام کتاب و صفحه از آثار آقای صافی آمده است چون قصد داریم نتیجهگیری کنیم که مبنای پذیرش آقای صافی در روایت صدوق چه بوده است؟
فؤادیان اضافه کرد: یکسری از اندیشمندان ما موضوع 13 امام را بررسی و نقد کردهاند و این حجم وسیع از مطالب آنها میتواند پشتوانه علمی این مقاله باشد و اینکه چطور تفکر 13 امام در امامیه مورد پذیرش قرار نگرفته است.
حجتالاسلام والمسلمین سلیمیان، گفت: بنده اثری در مورد بازنمایی روایات نوشته و تاکید دارم لزوما هر آنچه که امروز از روایات در دست ما هست همه چیزی نیست که حضرات معصومین(ع) فرمودهاند و برخی مطالب دستخوش تغییراتی شدهاند البته این اشکالی ایجاد نمیکند زیرا اصول معارف اهل بیت(ع) به ما رسیده است.
وی با بیان اینکه تمامی تغییرات کمتر از 50 درصد است، افزود: سؤال این است که مابقی 50 درصدی که در روایات کم و زیاد شده فرمایشات معصومین(ع) است. در مجموعه کافی و 16 هزار روایت آن روایاتی از این دست داریم و علما هم همیشه به این نوع روایات حساسیت به خرج دادهاند.
این پژوهشگر مهدویت تصریح کرد: ضمن اینکه ما باید به حفظ حداکثری روایات متعهد باشیم ولی قسم حضرت عباس(ع) هم نخوردهایم که هر روایتی را هم بپذیریم، ما با انواع روایات مهدویت مواجهیم که حتی از روی علاقهمندی به دین دستخوش تغییراتی شده است بنابراین چشم ما به فرمایشات بزرگان است و البته اگر نکتهای به ذهن رسید نقد میکنیم.
سلیمیان اضافه کرد: در مورد شش سال هم فراوان روایاتی داریم که مخصوصا در بین و یا انتهای روایت مطالبی افزوده شده است و این تعبیر سته ایام و سته سنه هم جزء این موارد است.
وی افزود: در مورد بدا مطالب زیادی وجود دارد اما در مورد ظهور ظاهرا سهل ممتنع است و در رسانهها و فضای عمومی خیلی به این مسئله دامن زده میشود که گناه نکنید زیرا در ظهور بدا رخ داده است در حالی که بحث خیلی دقیقتر از این حرفهاست. بنده در مجله انتظار موعود مطلبی در مورد رابطه بدا و ظهور نوشتهام و بدا در اصل و زمان ظهور و نشانههای ظهور را بررسی کردهام.
سلیمیان تصریح کرد: مسلما در اصل ظهور و نشانههای قطعی ظهور بدا وجود ندارد و بنده معتقدم در زمان ظهور هم بدا حاصل نمیشود اگرچه بین تقدیم و تاخیر ظهور براساس شکر نعمت و کفران نعمت مردم فرق وجود دارد؛ ما تقدیم و تاخیر در ظهور را قبول داریم ولی بدا را در زمان ظهور نمیپذیریم.
وی با بیان اینکه بین این دو فرق وجود دارد، اظهار کرد: بدا در موردی است که آنچه در لوح محو و اثبات است دچار تغییر شود مثلا حضرت عیسی(ع) از وقوع یکسری حوادث اطلاع میداد ولی رخ نمیداد چون بدا در آن بود ولی وقتی ما مدعی هستیم که زمان ظهور مانند زمان قیامت مشخص نیست و فقط خدا میداند بنابراین ما زمان را نمیدانیم که تاخیر و تقدیم آن را به بدا نسبت دهیم.
انتهای پیام