مبلغان مرزداران اندیشههای دینی و فرهنگی جامعه هستند. آنچه در کلام و قلم این سفیران سعادت موج میزند، بیدارگری نسلهای امروز و فرداست و تبلیغ هنری جاودانه تلقی میشود که با تلاش پیگیر مبلغان بر تابلوی هستی به نمایش درمیآید. در این میان تبلیغ دینی از اهمیت شایانی برخوردار است.
اسلام، کاملترین شریعت آسمانى، با تبلیغ متولد شد و بقا و جاودانگی آن نیز در سایهسار تبلیغ مبلغان و هدایتگران مذهبی خواهد بود. از این رو آشنایی مبلغان فرهیخته و وارسته عرصه دینباوری با شیوههای گوناگون تبلیغی ضروری است. آگاهی از ابزارهای تبلیغ و جدیدترین شیوهها به مبلغان این امکان را خواهد داد که افزون بر هدایت جامعه اسلامی به سوی سعادت و سلامت دینى، از رواج اندیشههایی که بر مبنای دینگریزی یا دینستیزی است ممانعت کنند.
بدین ترتیب برای هر حرفه و فنی ابزار مناسبی وجود دارد که بدون آن، رسیدن به مقصود و ایجاد تحول و حرکت میسر نخواهد بود و آگاهی انسان از ابزار مورد نیازش در صدر امور قرار دارد. با توجه به اینکه تبلیغ با فکر، فرهنگ و نیز روح و روان جامعه ارتباط دارد، ابزار آن نیز به طور عمده فرهنگى و فکری است. اگرچه ابزار دیگری نیز وجود دارد. ابزار تبلیغ عبارت است از آگاهیهای لازم که یک مبلغ باید در ابتدای امر مقدس تبلیغ و در طول آن همواره متوجه آنها باشد.
ایکنا به مناسبت روز تبلیغ و اطلاعرسانی دینی با برپایی نشستی، به بررسی موضوع تبلیغ دین و چگونگی ارائه آن برای تأثیرگذاری حداکثری در جامعه پرداخت. این نشست با حضور سیدمحمود نجاتی حسینی، دینپژوه و مدیرگروه دین انجمن انسانشناسی ایران و حجتالاسلام والمسلمین علی نوریجانی، رئیس کل باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانهای یونسکو ایران، برگزار شد.
در قسمت نخست این نشست به بررسی عناصر اصلی تأثیرگذار در تبلیغ دینی پرداخته شد و در ادامه، بخش دوم گزارش این نشست را با محوریت ارزیابی وضعیت امروز تبلیغ دینی در جامعه میخوانید و مشاهده میکنید.
ایکنا ـ ضمن ارزیابی از وضعیت امروز تبلیغ دینی در جامعه، لطفاً مشکلات و چالشهای موجود را بیان کنید.
نجاتیحسینی: تبلیغ به معنای رساندن پیام به معنای اکمل و اتم آن است. آنچه در قرآن کریم آمده، دعوت است و دعوت نیز مقوله مهمی بوده و ضمن اینکه شأن متعالی دارد، مسئله جامعهشناسی آن، این است که در تبلیغ دینی چقدر میتوان دعوت را محقق کرد. اصولاً تمایز بین دعوت و تبلیغ مسئلهای بسیار مهم و جالب است. در آیه معروفی که راجعبه دعوت آمده، فرم و شاکله آن را نیز مشخص کرده است. قرآن کریم میفرماید: «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ؛ با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به (شيوهاى) كه نيكوتر است مجادله نماى».
یکی از دانشمندان مطرح جهان در تفسیری که برای این آیه کریمه بیان کرده، سه سبک و رویه را برای دعوت و تبلیغ ارائه داده است. در این آیه ابتدا بحث دعوت کردن بیان شده، آن هم دعوت از نوع معنوی به سوی خداوند متعال از طریق حکمت. بنابراین، ابتدای تبلیغ باید با حکمت باشد. نکته بعدی موعظه حسنه است که میتواند خطابه و یا استفاده از فن بیان باشد. ادامه آیه نیز در رابطه با استدلال با افرادی است که مخالف این دعوت هستند که در این باره بحث بحران مطرح میشود.
یکی از چالشهای بسیار جدی مقوله تبلیغ در جهان اسلام به ویژه ایران این است که تبلیغ و دعوت خیلی بارز نیست. یعنی مشخص نیست فردی که در حال تبلیغ دینی است، آیا میتواند دعوت دینی را نیز انجام دهد یا برای تبلیغ خود باید مشتری بسازد. در زمینه بازاریابی بحث جدیدی ایجاد شده که طبق آن اعتقاد بر این است که فعالیتهای دینی مشمول بازاریابی دینی است. یعنی حقیقت همان کاری که بازاریابان از طریق ابزار اقتضاد و مدیریت انجام میدهند، مبلغان دینی نیز باید همین کار را انجام دهند و از طریق مشترییابی، کالای خود را بفروشند.
در این بازاریابی مشتری وجود دارد و بازاریابان فقط باید بر روی ذهن مشتریان تأثیر بگذارند؛ در حالی که در تبلیغ دینی به ویژه در جهان مدرن، پست مدرن و یا به اصطلاح جهان پیوندی، گروههایی وجود دارند که همچنان سنتی ماندهاند. همچنین، گروههایی هستند که در حال مدرن شدن هستند و گروههایی نیز ادعای پست مدرنی و فمینیستی دارند. دیدگاه گروههای فمینیستی در این میان متفاوت بوده و اینگونه بیان میکنند که چرا باید مبلغان از مردان باشند و بانوان حق تبلیغ ندارند. بنابراین، در این بازاریابی دینی بنا بر عقیده یکی از دانشمندان فرانسوی، کار روحانیت و مبلغ دینی فروش رستگاری است. به همین دلیل بسیاری از افراد طبق این نظریه میگویند که تبلیغ دینی مارکتینگ دارد. بسیاری از افراد معتقدند که اگر تبلیغ دینی به خوبی انجام نمیشود، زیرا کالای دینی خوبی به فروش نمیرسد. طبق این نظریه، کالای دینی باید مارکتینگ و بستهبندی داشته باشد، یعنی همانطور که تلخترین شربت و قرص را با بستهبندی شکیل در داروخانه عرضه میکنند، باید کالای دین را نیز به نحو احسن ارائه کنند.
همچنین، وضعیت تبلیغات دینی ما چگونه است؟ باید به نظام زنجیره ارتباطی، که در ارتباطات وجود دارد، دقت کنیم. در مدل قدیمی ارتباطات اینگونه بیان میشد که پیام را چه کسی میگوید؟ به چه کسی میگوید؟ با چه وسیلهای میگوید؟ چه چیزی میگوید؟ با چه هدفی میگوید؟ و چه نتیجهای میگیرد؟ بنابراین، چنانچه بخواهیم این مدل ساده را در بحث تبلیغ دینی و رسانهای و مطالعات فرهنگی و رسانهای تبلیغ دینی انجام دهیم، باید ابتدا بدانیم که مبلغ دینی چه کسی است و با چه وسیلهای به تبلیغ میپردازد. مسلماً مبلغان باید از ابزار رسانه و جدیدترین پلتفرمها استفاده کنند؛ محتوا و فرم تبلیغ نیز بسیار مهم است. یکی از مشکلات و چالشها این است که از چنین ابزاری استفاده میشود، اما به لوازم آن تن داده نمیشود. برای مثال زمانی که قصد استفاده از اینستاگرام و ... را داریم، ناگزیر از تن دادن به اقتضائات این پلتفرمها هستیم، یعنی نمیتوانیم ابزار این شبکهها را نادیده بگیریم.
یکی از چالشهای مهم دیگر حوزه تبلیغ دینی این است که به اندازهای که پلتفرمهایی مانند فیلم، موسیقی، ویدئوکلیپ و انیمیشن مؤثر است، صحبت کردن مهم نیست. چنانچه به صورت عملگرایانه به موضوع بنگریم، باید به جای اینکه برای عرضه کالای دینی، حرف بزنیم و از منبر سنتی و تریبون استفاده کنیم، از فیلم، موسیقی و امثال آن بهرهگیری کنیم. چنانچه نهادهای تبلیغات دینی به سبکی که در کشورهای پیشرفته وجود دارد، به سمت فیلم دینی حرکت کنند تأثیر آن بسیار بیشتر است. یعنی فیلم دینی، کلیپ دینی، انمیشنهای دینی و... بیشتر از سخنرانی تأثیر دارند. برای مثال تأثیر فیلم محمد رسول الله(ص) به کارگردانی مصطفی عقاد بسیار بیشتر از دهها کتابی است که راجعبه پیامبر(ص) وجود دارد. همچنین، تأثیر فیلم روز واقعه بر مردم از بین نرفتنی است.
در حوزه موسیقی نیز به همین صورت است. برای مثال تأثیری که تلاوتهای مجلسی زیبای قرآن دارد بسیار مهم و مطلوب است. به همین دلیل بسیاری از افرادی که جذب قرآن شدهاند از طریق تلاوت آیات الهی بوده است. تلاوت نیز نوعی تبلیغ دینی و از نوع ماکسیمال آن است. تأثیر تلاوت خیلی بهتر از دهها منبر و سخنرانی دارد. بنابراین، یکی از مشکلات حوزه تبلیغ دینی این است که ما به فقط به سمت استفاده از منبر و سخنرانی رفتهایم. چنانچه به عملکرد سازمانهایی همچون تبلیغات اسلامی بنگریم، اغلب برنامهها به سخنرانی و ارسال مبلغان به نقاط مختلف ختم میشود، اما اگر به مخاطبان این مبلغان فیلم دینی ارائه میشد، تأثیر آن بسیار بیشتر بود.
طبق تحقیقات، چالشهای موجود در حوزه تبلیغات اسلامی شامل موارد مهمی همچون سطحینگری و عوامزدگی است. عوامزدگی به این معناست که مبلغان آنچنان سطح خود را پایین آورند که از مفاهیمی که قصد انتقال آن را دارند دور شوند. متأسفانه برنامهها و فیلمهای دینی، که از رسانه ملی پخش میشود، به قدری درگیر عوامزدگی هستند که مفهوم متعالی تبلیغ لوث میشود. برای مثال در ماه رمضان راجعبه مرگ برنامهای پخش شد و در آن به قدری موضوع مرگ لوث شد که بینندگان غلو فراوانی را در آن مشاهده کردند. آنچه از قرآن کریم آموختهایم این است که پیامبران به زبان مردم با آنها صحبت میکردند.
جزماندیشی و دگماتیک بودن نیز از دیگر چالشهای حوزه تبلیغ دینی است. بسیاری از مبلغان هنوز از روشها و سخنان بسیار قدیمی، که متعلق به قرنها پیش است، استفاده میکند که این مسئله امر تبلیغ را ناکارآمد میکند. همچنین، عدم برنامهریزی و موازیکاری فرهنگی نیز از دیگر چالشهاست. امروزه 23 نهاد، بودجه فرهنگی دارند که باعث موازیکاری شده است و تأثیر برنامههای تبلیغی در حوزه دین را کاهش میدهد. همچنین، مسئله عدم مشارکت مردم در تبلیغات نیز امر بسیار مهمی است که باید بدان دقت کرد. حال این سؤال مطرح میشود که مردم کجای تبلیغات دینی قرار دارند؟ باید بدانیم که مردم فقط مخاطب نیستند، بلکه باید مشارکت کنند.
مشکل دیگر، عدم نیازسنجی است. باید دید که نیاز مردم در کدام بخش تبلیغ دینی قرار دارد. مردم فقط پرسشهای دینی ندارند، بلکه با توجه به شرایط روز پرسشهای دیگری نیز دارند که اتفاقا هیچ پاسخی به آنها داده نشده است. پرسش اصلی بسیاری از دانشگاهیان و فرهنگیان این است که در جهانی که امروز همگان گرفتار سکولاریزم شدهاند، چگونه میتوانند معنویت خود را حفظ کنند؟ تبلیغ دینی به معنی درست خود باید کاری کند که فضای سکولارزده پر از معنویت شود و این با سخنرانی و خطابه به سرانجام نمیرسد. این مسئله نیازمند فعالیت فرهنگی ظریف و پیچیده مبتنی بر علوم اجتماعی و آموزههای دینی مدرن شده است. یکی از مشکلات این است که ما گونهشناسی مخاطب نداریم و مخاطبان ما یکدست نیستند. بنابراین، نمیتوان همگان را به عنوان یک کل در نظر گرفت. فقدان سبک و محتوای مدرن نیز از دیگر مسائلی هستند که در امر تبلیغ دینی بسیار مؤثرند.
یکی از چالشهای مهم این است که تبلیغات اسلامی ما هنوز مدرن نشده است. یعنی نمیتواند در فرم و محتوا با جهان مدرن ارتباط برقرار کند. این هنر نیست که ما افتخار کنیم که فقط روستاها را تحت پوشش تبلیغات اسلامی قرار دهیم. هرچند روستاهای ما نیز دیگر سنتی نیستند و ضریب نفوذ اینترنت در روستاها بسیار بالاست. بدون شک منبر تبدیل به ممبر شده است. منبر مجازی جای منبر سنتی را گرفته و بنابراین، فرم و محتوای تبلیغات دینی باید خود را با مقتضیات جهان امروز منطبق کند. مسئله بسیار مهم این است که جهان جدید نمیتواند خود را با روحانیت تطبیق دهد و این روحانیت است که باید خود را با جهان جدید و مدرن تطبیق دهد. همچنین، هرگونه نهاد و سازمانی که به تبلیغات دینی و اسلامی میپردازد ناگزیر است که به اقتضائات مدرنیته تن بدهد. در غیر این صورت تبلیغ دینی انجام نخواهد شد.
ایکنا ـ بهرهگیری از پلتفرمهای جدید در حوزه تبلیغ دین چه تأثیری در میزان جذب مخاطب داشته و آیا شیوههای سنتی تبلیغ هنوز کارآمد است؟
نوریجانی: اگر ساحت تبلیغ دینی را زمین بازی متدینان و طلبهها فرض کنیم، این تطبیق بین روحانیت و جامعه تبلیغی اتفاق افتاده است. یکی از آسیبها و آفتهایی که در جامعه علمی و دانشگاهی وجود دارد، تفکیک حوزههاست. گاهی اوقات اعتقاد ما این است که برای مثال اگر فردی در جامعه دانشگاهی زندگی میکند، به همه امور جامعه مسلط است و اگر فردی در جامعه روحانیت زندگی میکند، به درصدی از این جامعه مسلط است. جامعه ما زمانی که قصد دارد نظام دینی و روحانیت را مورد خطاب قرار دهد، ابتدا تفکیکی بین جامعه مدرن و روحانیت قائل میشود و سپس، به دنبال دیگر مباحث میرود. تفکیک و پیشداوری موجود باعث دوری از دستیابی به هدف میشود.
بخش اعظمی از سابقه پژوهشهایی که در سازمانهای دولتی و یا فرهنگی جمهوری اسلامی اتفاق افتاده، مربوط به سالهای دور است و نمیتوان به نتیجه این پژوهشها اکتفا و عمل کرد، زیرا اولاً سرعت تغییر در جامعه خیلی بالاست و ثانیاً برخی از این اتفاقات اصلاً مورد قبول بسیاری از علما و افراد نیست. کسی منکر این نیست که در یک جامعه تبلیغی چه در حوزه دین و چه در حوزه غیردین ممکن است متن با محتوا تفاوت زیادی داشته باشد و درک صحیحی از این دو مقوله صورت نگیرد. از زمانی که پلتفرمهای جدیدی همچون تلگرام ایجاد شد، علمای علم ارتباطات بیان کردند که نتیجه ارسال و دریافت پیام بیش از آنچه انتظار میرود محقق خواهد شد.
در رابطه با موضوع اعزام مبلغان به نقاط مختلف کشور و بهرهگیری از پلتفرم منبر و سخنرانی و وعظ نیز باید اذعان کرد که نمیتوانیم برای ورود به پلتفرمهای جدید، پلتفرمهایی را که سالها امتحان کردیم و از آنها بازخورد گرفته و در مفاهیم علمی ما جایگاه ویژهای دارند، کنار بگذاریم و فقط به پلتفرمهای جدید بپرداریم. همانطور که اشاره شد، در پلتفرمهای جدید، بازاریابی و نوعی مشتریفروشی صورت میگیرد. پلتفرمهایی همچون وعظ و سخنرانی گاهی اوقات چنان تأثیری دارند که میتوانند باعث انقلاب درونی در برخی افراد شوند. افق رفتارشناسی در حوزه تبلیغ دینی این است که هیچکدام از پلتفرمها نمیتوانند آن را تولید کنند. زمانی لازم است که برای تأثیرگذاری به صورت چهره به چهره با برخی افراد به گفتوگو پرداخت تا بتوان بر روی آنها تأثیر گذاشت.
گاهی اوقات نهادی که به عنوان تبلیغات دینی و تولیدکننده محتوا فعالیت دارد، نمیتواند بر بستر کار بنشیند و از ابزار تبلیغ بهرهگیری کند. اینکه انتظار داشته باشیم تا در دوران مختلف همگان به علم تبلیغ و رسانه روز خود آشنایی کامل داشته و بتوانند نقش مبلغ را داشته و به شیوههای روز دوران خود تبلیغ کنند، انتظار درستی نیست. برای مثال شعر رسانهای غالب در دوره حافظ بود. حال اگر بگوییم که همگان باید شاعر باشند و تبلیغ دینی کنند، انتظار غلطی است. در دورهای نزدیک به 70 تا 80 درصد بستر تبلیغ دینی شامل مذهبیان، طلبهها و روحانیون بود. در جامعه دینی ما اتفاقی که در رابطه با حوزه تبلیغ دین رخ داده، مثبت بوده است. در تقسیمبندی تاریخی، از زمان بعثت رسولالله(ص) تا ظهور حضرت حجت(عج) کفر مطلق دیگر غلبه ندارد. از زمان ظهور نیز نور مطلق و حق کامل در جامعه جریان دارد، اما در بخش دوم تاریخ، شعارهای تاریخی به هیچ وجه تغییر نکرده است. امروز نیز به همان صورت است و جبهه تبلیغات دینی با توجه به احساس نیاز جامعه، اقدام به فعالیت میکند.
گاهی اوقات ما پیمایشی انجام نداده و حوزه اثرگذاری را نمیدانیم. هیچ زمانی نیز این مسئله اتفاق نیفتاده که تبلیغ دین را از نهادی جز نهادهای فرهنگی و تبلیغی طلب کنیم. برای مثال هیچگاه حوزه اثرگذاری و تبلیغات را از سازمان تبلیغات اسلامی میشناسیم نه از دهیاران روستاها. در حوزه تبلیغ دینی هنوز اتفاقی رخ نداده که آثار رخ داده در زمینه تبلیغ دینی را فراخوان زده و به عمق تأثیرگذاری و آمار حقیقی از این آثار پی ببریم. در اسلام و تبلیغات دینی محدودیتهای فراوانی داریم. در اسلام با محدودیت ابزار مواجه هستیم. در این آئین هدف وسیله را توجیه نمیکند و برای تبلیغ دین نمیتوانیم از هر وسیلهای استفاده کنیم، اما دشمنان اسلام در طرف مقابل از هر امکاناتی برای رسیدن به اهداف خود بهره میبرند.
زمانی محدودیت در گفتار نیز وجود دارد یعنی مسائلی جزء رازهای جامعه است که نمیتوان در رابطه با آنها سخن گفت. همچنین، در اسلام محدودیت در رفتار نیز وجود دارد و نمیتوان به هر طریقی و با هر رفتاری به تبلیغ دینی و مبارزه با تبلیغات دشمنان بپردازیم. بنابراین، محدودیتها وجود داشته و فرهنگ و منطقی بر روش ما حاکم است که روشهای تبلیغی ما را به نوعی با محدودیت مواجه میکند. باید اذعان کرد که لزوماً استفاده از برخی ابزارها برای ما مزیت محسوب نمیشود. زمانی ممکن است در فضای رسانههای مینیمال اخبار فراوانی در حوزه دین ایجاد کنیم، اما این رگبار خبری ایجاد شده برای مخاطبان، موجب کوتاهی حافظه آنها شده و این فضا را ایجاد کند که مخاطبان نسبت به اخبار مؤثر و بلند حساسیت نداشته باشند. بنابراین، جامعهای که به چنین فضایی فکر کرده و نسبت بدان دغدغهمند است باید ملاحظاتی را لحاظ کند.
ایکنا ـ تفاوتهای اساسی تبلیغ دینی به روشهای سنتی و مدرن چیست؟ کدام نوع تبلیغ تأثیر بیشتری دارد؟
نجاتیحسینی: منطق تحول اجتماعی این است که همانگونه که انسانها و پدیدهها تغییر میکنند، تبلیغ اسلامی نیز متحول میشود، یعنی جنس تبلیغ دینی سال 1400، در سی سال پیش وجود نداشت و در فرم و محتوا کاملاً متفاوت است. اینکه روحانیون همچنان به فرمهای سنتی در تبلیغ وفادارند، موضوعی مهم است و بدان معنا نیست که آنان از شیوههای سنتی منبر و وعظ برای دعوت به توحید و اخلاق اسلامی، که متن اصلی تبلیغ دین است، استفاده نکنند، بلکه منظور عملگرایی و بهرهگیری از فرمها و روشهای جدید است. در حقیقت متن اصلی در تبلیغ، که دعوت به توحید و اخلاق اسلامی است، بر سر جای خود باقی است، اما مخاطب و سوژه تغییر کرده است و برای اقناع مخاطبان باید از شیوههای جدید تبلیغی در کنار دیگر شیوههای سنتی، که سابقهای طولانی دارد، بهره برد.
امروزه جهانی شدن و رسانهای شدن تمامی معادلات جهانی همچون معادلات سیاسی و حتی معادلات تبلیغ دین را به هم زده است. البته ایران اسلامی در این باره پیشرفتهایی داشته است. همچنین، امروز بحثی همچون گفتوگوی بین ادیان نوعی تبلیغ دینی است. چنانچه این هنر وجود داشته باشد که گفتوگوی بین ادیان ایجاد شود و بتوانیم بر روی ذهن مخاطبان تأثیر گذاریم، بسیاری از افراد به سوی اسلام و تشیع جذب میشوند. البته عکس آن نیز وجود دارد. متأسفانه تعداد انسانهایی که از اسلام به سمت دیگر ادیان همچون مسیحیت گرایش پیدا میکنند، افزایش پیدا کرده است، زیرا تبلیغ دینی طرف مقابل ما مؤثر واقع شده و توانسته است که عضوگیری کند.
در بحثهای جامعهشناسی دینی زمانی که به فرقهها و گروههای سازمانیافتهای که مور تأیید هیچ مکتبی نیستند میرسیم، متوجه میشویم که عمده فعالیت آنها شستوشوی مغزی افراد است. یکی از نقدهایی که به فرقهها وارد میشود، شستوشوی مغزی از سوی این گروههاست. به همین دلیل شستو شوی مغزی با تبلیغ دینی کاملاً متفاوت است. تبلیغ دینی عملی معنوی و در راه خدا بوده و هیچ قصد مادی در آن وجود ندارد. این تبلیغ صادقانه است و از طریق کانالهای مختلف اطلاعرسانی به مخاطبان القا میشود.
البته گفتوگوی چهره به چهره تأثیر بسیاری دارد اما باید این نکته را در نظر بگیریم که جمعیت گسترده، گروههای اجتماعی متنوع و فضاهای جغرافیایی وسیع باعث ایجاد محدودیت در گفتوگوی رو در رو میشود. تأثیر بهرهگیری مبلغان از فضای مجازی برای تبلیغ دینی از لحاظ کمی و کیفی خیلی بیشتر از تبلیغ حضوری است. ضمن اینکه تأثیر گفتوگوی رویاروی و کنش متقابل چهره به چهره همچنان خیلی مؤثرتر از هر نوع گفتوگویی است.
گزارش از فاطمه بختیاری
انتهای پیام