به گزارش ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین داود عرفانی، استاد حوزه علمیه، شامگاه 12 خرداد ماه در دومین جلسه بررسی «جریان نواخباریگری یا اندیشه ظاهرگرایی معاصر»، گفت: مکتب تفکیک بارزترین مصداق جریان نواخباریگری یا اندیشه ظاهرگرایی معاصر است، البته اینها اسمها را ممکن است قبول نداشته باشند که چندان مهم نیست و اصل، مسمی است ولو اینکه اسم هم تاثیرات ویژه خود را دارد.
وی افزود: مکتب تفکیک نامی است که بعدها توسط مرحوم استاد محمدرضا حکیمی بر این شیوه فکر و نگرش نهاده شد. مبدع این مکتب و مؤسس آن مرحوم میرزا مهدی غروی اصفهانی بود ولی او نام تفکیک بر این مکتب فکری ننهاد و اگر کسی چنین نامی را پیشنهاد کرده بود قبول نمیکرد.
عرفانی بیان کرد: میرزا مهدی اصفهانی با سن اندک وارد حوزه شد و در 12 سالگی وارد نجف شد و در آنجا از استادانی مانند آخوند خراسانی و سیدمحمدکاظم یزدی، صاحب عروه و بزرگانی از قبیل ایشان استفاده کرد و در مسائل معنوی هم از محضر مرحوم سیداحمد کربلایی و شیخ محمد بهایی از شاگردان ملاقلی اصفهانی، مرحوم قاضی و سیدجمال الدین گلپایگانی فیض برد.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: به دنبال رؤیایی که مرحوم میرزا مهدی اصفهانی دیده است و البته پیروان ایشان آن را مکاشفه میدانند، ایشان اینطور برایش تداعی شد که امام زمان(عج) را در رؤیا دید و امام(عج) به او فرمود که طلب معارف از غیر ما اهل بیت(ع) در عداد و معادل انکار ماست و وی از آن به بعد به فلسفه و عرفان پشت کرد و مکتب معارفی خراسان و بعدها تفکیک نام گرفت گرچه بین مکتب معارف و تفکیک تفاوت زیاد است.
عرفانی تصریح کرد: مرحوم میرزا مهدی در سال 1340 قمری و در سن 37 سالگی وارد مشهد مقدس شد و حدود 25 سال تدریس داشت و این مکتب را ارائه کرد و آثاری هم از ایشان مانند ابواب الهدی، مصباح الهدی، رساله القرآن و الفرقان و تقریرات مرحوم شیخ مهدی حلبی، مؤسسه انجمن حجتیه در کتابخانه آستان قدس باقی مانده و برخی هم چاپ شده است؛ او در سال 1365 هجری قمری درگذشت.
وی افزود: ایشان نگاه تندی به فلسفه و عرفان داشت، برخلاف نسلهای بعدی که چنین نگاه تندی نداشتند، وی علوم را به علوم الهی و بشری تقسیم میکرد و علوم بشری را شدیدا نفی میکرد و مهمترین مصادیق علوم بشری را عرفان و فلسفه میدانست و در ابواب الهدی، تعابیر بسیار تندی علیه این دو علم دارد و معتقد بود که انبیاء آمدهاند تا این کارها را باطل کنند.
عرفانی بیان کرد: از منظر وی هیچ وجه جامع و مشترک بین علوم بشری و علوم الهی وجود ندارد، یا جز خدا هیچ موجود دیگری مجرد نیست و در مورد انسان و خداوند و مسائل عقیدتی آرا و نظراتی داشته است، البته برخی به خاطر مباحث ایشان معتقدند که او هم وارد بحث فلسفی شده است یعنی به نحوی فیلسوفی بوده که فلسفه رایج مانند مشاء و صدرایی و به خصوص صدرایی را قبول نداشته است.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: وی موضع بسیار تندی در قبال فلسفه و عرفان رایج در زمان خود داشت و شاگردانی پرورش داد که عمدتا در مشهد بودند و نسل بعدی اینها یعنی شاگردان شاگردان آنان کسانی مانند مرحوم حکیمی و جناب استاد سیدان هستند. میرزا مهدی اصفهانی با اینکه از جهت معنوی انسان بزرگی بود ولی گاهی در رفتار هم علیه مخالفان فکری خود تندی و اهانت میکرد.
عرفانی بیان کرد: وی اهل تهجد و شبزنده داری بود ولی گاهی تندیهایی هم داشت. نقل است که زمانی پسر آقای قاضی مشهد مشرف بود و پای منبر ایشان رفت و میرزامهدی خبر نداشت که پسر مرحوم قاضی پای منبر است و تندیهایی در قبال مرحوم قاضی کرد و سخنان اهانتآمیزی گفت، وقتی به او گفته شد که پسر مرحوم قاضی پای منبر شما بود ناراحت شده و عذرخواهی کرده و حتی برای افطار او را به منزل دعوت میکند.
وی اضافه کرد: یک روزی هم آنقدر در درس به فلاسفه و عرفا توهین کرده بود که هنگام نماز، مرحوم میرزا جواد تهرانی از وی درخواست میکند که استغفار کند و بعد به ایشان اقتدا کند یعنی اینقدر تند شده و اهانت کرده بود. البته این تندیها به شاگردانش سرایت نکرد و منتقل نشد.
وی در ادامه تاکید کرد: مرحوم آقای حکیمی کتب زیادی نوشتند، خدا او را رحمت کند همچنین آقای سیدان ولی ما توهینی در آثار آنها نمیبینیم گرچه جریان دیگری که در کشور وجود دارد اهانتهای زیادی به فلاسفه و بزرگان عرفان مانند علامه حسنزاده آملی میکنند.
عرفانی تصریح کرد: مرحوم حکیمی آرا و نظراتی داشت و کتبی هم نوشت که در جلسات بعد به آن اشاره خواهد شد، ایشان نقدهایی بر نظرات دیگران نوشت ولی هرگز از ادبیات بدی استفاده نکرد البته مغالطاتی در گفتههای اهالی این مکتب وجود دارد که به تدریج تبیین خواهیم کرد.
انتهای پیام