به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «ضرورت چرخش از برنامه درسی خطی به برنامه درسی مارپیچی در آموزش عمومی قرآن» ۲۷ دی با حضور حسین قاسمپورمقدم، متخصص برنامهریزی درسی دانشیار دانشگاه فرهنگیان؛ سعید خدائیان، متخصص فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی استاد دانشگاه علامه طباطبایی؛ حسن فلاح، کارشناس و مؤلف کتب درسی قرآن سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی و رضا نباتی، کارشناس آموزش قرآن و متخصص فلسفه تعلیم و تربیت، در سالن شهید تقوی این خبرگزاری برگزار شد.
در ابتدا رضا نباتی، کارشناس آموزش قرآن و متخصص فلسفه تعلیم و تربیت، توضیحاتی درباره ضرورت و چرایی عبور از برنامه خطی به برنامه درسی مارپیچی ارائه داد و افزود: آموزش قرآن با آموزش فارسی قرابت دارد. لذا مهارت خواندن جزء موارد هر دو درس آموزش قرآن و فارسی است. اسم آنچه در این نشست این برنامه الفبای آموزش قرآن کریم گذاشته شده و عنوان دوم ضرورت چرخش از برنامه درسی خطی به برنامه درسی مارپیچی است. (دریافت فایل پی دی اف مطالب ارائه شده)
امکان استفاده از برنامه درسی مارپیچی در آموزش قرآن
گزارش تصویری نشست «ضرورت چرخش از برنامه درسی خطی به برنامه درسی مارپیچی در آموزش عمومی قرآن»
وی با اشاره به حدیثی از پیامبر اکرم(ص) ادامه داد: در این روایت آمده است: «مَن وُلّی علی عشره کان له عقلُ اربعين، و من ولی اربعين له عقل اربعمائه؛ هر فردی که متولی امور 10 نفر شود بايد انديشه 40 نفر را داشته باشد و کسی که مسئوليت اداره 40 نفر را برعهده بگيرد بايد عقل و انديشه 400 نفر را دارا باشد.» باید از شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای توسعه فرهنگ قرآنی کشور و کمیسیون آموزش عمومی قرآن کشور پرسید: «کدام هدف مهمتر است؟ تربیت 10 میلیون حافظ قرآن کریم یا تحقق اهداف آموزش عمومی قرآن؟» از طرفی در نظر دارید که اهداف 9گانه آموزش عمومی قرآن را اجرا کنید و از طرف دیگر میگویید باید به تربیت 10 میلیون حافظ قرآن برسیم، در حالی که حفظ قرآن یکی از اضلاع و ارکان آموزش قرآن است. برای عبور از این چالش باید به رویکرد و راهکاری دست یابیم. پیشنهاد کردیم که تربیت 10 میلیون حافظ قرآن در قالب اهداف آموزش عمومی قرآن دنبال شود. بنابر این رویکرد باید جامعیت آموزش قرآن را داشته باشد و نباید به یک بُعد توجه کرد. بنابر این در آموزش عمومی قرآن تدبر، مفاهیم، روخوانی، روانخوانی، تجوید و ... همه به نسبتی هستند.
نباتی با اشاره به اینکه اهداف 9گانه آموزش عمومی قرآن (انس با قرآن، آشنایی با علوم و معارف قرآنی، توانایی استفاده از قرآن، تبعیت از قرآن و عترت، تقویت ایمان، مهارت خواندن، درک معنا، تدبر در قرآن، حفظ قرآن) همان سواد قرآنی هستند، اظهار کرد: چون سواد قرآنی مهارت خواندن، فهمیدن، تدبر، استفاده از قرآن و ... است که بیشتر جنبه کمی دارد، ولی هدف از نزول قرآن چیست؟ آیا هدف از آن حفظ، قرائت، تدبر و عمل است؟ میتوان گفت هدف از نزول قرآن هدایت است و نیز هدایت به معنای عامتر همان تربیت است.
وی ادامه داد: تربیت یعنی فراهم آوردن موقعیت برای شکوفایی فطرت به سوی کمال بینهایت. طبق اسناد، تربیت وظیفه خود فرد است و هر فرد باید خودش را تربیت کند. وظیفه نظام آموزش، اعم از رسمی و غیررسمی، فراهم کردن زمینه لازم برای تربیت است تا استعدادهای قرآنی دانشآموزان شکوفا شود. پیشنهاد میشود به جای آموزش از واژه تربیت و یادگیری استفاده کنیم تا هم جنبه کیفی و هم کمی لحاظ شود.
نباتی بیان کرد: برای آموزش عمومی قرآن به دو بال نیاز داریم؛ بال سواد قرآنی که جنبه کمی مد نظر است و بال تربیت قرآنی که کیفیت کار را میرساند. بنابر این ما دو سفر را در حوزه آموزش عمومی قرآن داریم؛ یکی در بُعد سواد قرآنی (کمیت) و دیگری تربیت قرآنی(کیفیت). در حوزه سواد قرآنی شش موضوع را در نظر گرفتهایم که در هم تنیدگی دارد و برای هر موضوعی که در برنامه درسی مارپیچی آموزش میدهیم به آن شش موضوع در عرض هم توجه میکنیم. برای یادگیری قرآن به منظور کسب سواد قرآنی از طریق زمینه(تم) تصویر، داستان و شعر به مهارت صحیحخوانی پیام قرآنی، قطعه و سوره و سپس مهارت درک معنای کلمات و ترکیبهای ساده و در ادامه به مهارت تدبر اولیه در پیام قرآنی، قطعه و سوره و در مرحله پنجم به مهارت روانخوانی، جمعخوانی و قرائت و در پایان به مهارت حفظ اجمالی خواهیم رسید.
وی با اشاره به اینکه در تربیت قرآنی هدف اصلی رساندن بچهها به مراتبی از حیات طیبه یعنی شکوفایی فطرتگرایی توحیدی است، اظهار کرد: همچنین از آن به انس مادام العمر با قرآن کریم، ارتباط مخاطب با خود، خدا، خلقت، از طریق پیام، قطعه، سوره، ارتباط پایدار مخاطب با موضوع پیام، قطعه، سوره در زندگی روزمره، ارتباط معنادار(متناسب با نیاز، ذائقه و توان) مخاطب با پیام، قطعه، سوره و ارتباط عاطفی مخاطب با تم درس میرسیم. رویکرد، یعنی جهتگیری و روح حاکم بر آموزش عمومی قرآن کشور، که این آموزش عمومی میتواند محوریت حفظ، روخوانی، تدبر و تفسیر نیز داشته باشد. رویکردهای مختلفی در برنامههای درسی داریم؛ چنانکه یکی از این رویکردها شکوفایی فطرتگرایی توحیدی است. رویکرد به عنوان چتری بر همه ابعاد درسی قرار دارد. یکی از رویکردهای برنامه درسی که تا کنون حاکم بوده، رساندن دانشآموزان به انس با قرآن کریم است. رویکردی نیز در روشهای آموزشی هست که جامعیت آموزش عمومی قرآن محسوب میشود و با آن در برنامه مارپیچی کار داریم و رویکرد دیگری نیز به عنوان زمینه محور و تماتیک است که در بسیاری از درسها اعمال شده، اما در حوزه آموزش عمومی قرآن به آن کم توجه شده است. در حوزه آموزش عمومی قرآن ضروری است که به رویکرد زمینه محور و تماتیک، توجه اساسی کنیم.
این کارشناس آموزش قرآن و متخصص فلسفه تعلیم و تربیت با اشاره به اینکه چرا میگوییم برنامه درسی، گفت: به این دلیل که بدون برنامهریزی نمیتوان پیشرفت کرد و ماهیت تعلیم و تربیت نیازمند برنامهریزی است. انواع برنامهریزی شامل کلان، نیروی انسانی و آموزشی، برنامه درسی و درسنامههاست. تعریف برنامهریزی درسی این است که به طراحی فرصتها، فعالیتها و تجارب یادگیری اطلاق میشود. برنامهریزی درسی ویژگیها و نیز ماهیت علمی و فرایندی دارد و کاری جمعی، تداوممحور و پژوهشمحور است.
وی با اشاره به اینکه برنامه درسی دارای چهار عنصر هدف، محتوا، روش و ارزشیابی است، اظهار کرد: البته عناصر دیگری چون عکس، فیلم، جدول و... نیز داریم. همچنین انواع برنامهریزی درسی داریم که یکی از آنها برنامهریزی مارپیچی است. اگر بخواهیم به این موضوع دقیقتر نگاه گنیم، میتوان کل ساماندهی محتوای در برنامههای درسی را به دو گروه تقسیم کرد؛ برنامهریزی خطی و برنامهریزی غیرخطی که یکی از آنها مارپیچی است.
نباتی با اشاره به اینکه نخستین بار برنامهریزی مارپیچی را برونر، روانشناس شناختی و تربیتی، تعریف و ارائه کرد، اضافه کرد: البته هنگامی که به مستندات تاریخی نگاه میکنیم، حدود 590 سال پیش از برونر، ابنخلدون، دانشمند مسلمان تونسی، به این مورد توجه کرده است. بنابر این سه مرحلهای که برونر مطرح کرده است ابنخلدون نیز آنها را به زبان میآورد. این سه مرحله شامل عقل تمیزی، عقل تجربی و عقل نظری است که ابنخلدون آن را مراحل رشد تفکر مینامد و برونر از مراحل رشد حسی(عملی)، رشد تصویری (ادراکی) و رشد نمادین(کلامی) به عنوان مراحل رشد عقلانی یاد میکند.
این مؤلف کتابهای آموزشی بیان کرد: باید به سراغ برنامه درسی مارپیچی در حوزه آموزش عمومی قرآن برویم، زیرا امروزه ضرورتهایی وجود دارد و نمیتوان از آن اجتناب کرد؛ از جمله چرخش از آموزش تخصصی قرآن به آموزش عمومی قرآن، چرخش از آموزشهای سطحی به آموزشهای تدبرمحور و جهش از روخوانی و روانخوانی قرآن به آموزشهای زمینهمحور(تماتیک).
نباتی با اشاره به فرمایش مقام معظم رهبری «آن روزی که معارف قرآن در سطح عموم مردم رواج پیدا کند و مردم مستقیماً از قرآن استفاده کنند، آن روز زمانی است که کشور ما برای همیشه شکستناپذیر است»، افزود: این سخن یعنی مردم بتوانند مستقیماً معارف دین را از قرآن برداشت کنند نه با واسطه. آنچه تاکنون در برنامه درسی خطی اتفاق افتاده این است که در موضوع روخوانی قرآن، فهمیدن، تدبر در قرآن و حفظ قرآن مانند بادکنک دمیده شده است و اینها را با سایر اجزای مرتبط با قرآن مرتبط نکردهایم. در نظر داریم که در الگوی درسی مارپیچی اینها را باهمنگری کنیم تا فعالیتها با هم مرتبط شوند. به طور مثال در روش مکتبخانهای آموزش حروف الفبا اینگونه بود که حداقل 12 جدول را به دانشآموزان شامل آموزش صداهای کوتاه و ... آموزش میدادیم که این روش خطی بود، اما زندهیاد جبار باغچهبان در فارسی آموزش را معنادار کرد و یادگیری را براساس ذائقه و توان مخاطب قرار داد. آیا روخوانی قرآن مقدمه قرآنآموزی یا در دل آن است؟
وی با تأکید بر اینکه اشکالاتی به برنامه درسی خطی وارد است، اظهار کرد: اساسیترین اشکال آن این است که عموماً از بالا به پایین است حتی به برنامهریزی خطی، برنامهریزی سیاسی نیز میگویند که سیاستمداران جامعه آن را به جامعه تحمیل میکنند و از مردم میخواهند که خودشان را با آن تطبیق دهند.
نباتی تصریح کرد: در برنامه درسی مارپیچی دو مسئله محور کار است، یکی ایدهها و عقاید اصلی (یعنی همان مفهوم و گزاره، موضوع و زمینه، تصوری و تصدیقی، ایدئولوژی) و دیگری روشهای یادگیری و تحقیق و پژوهش و متدولوژی و راهبرد است که دانشآموز کمکم علاوه بر آشنایی با مفاهیم، با روش نیز آشنا میشوند و در موضوعات مختلف از دانشآموزان خواسته میشود که 1-ایدهها و مفاهیم اصلی را بیاموزند. 2- مهارت تفکر را در خود پرورش دهند. این امر به صورت جریانی متوالی انجام میشود که یک یادگیری حلزونی و مارپیچی داریم. براساس یادگیری حلزونی، دانشآموزان ابتدا مفاهیم اصلی را مطالعه میکنند و سپس در پایههای بعدی مجدداً به همان مفاهیمی که قبلاً آموختهاند، بازمیگردند تا آنها را عمیقتر بیاموزند. برنامه درسی خطی دو اشکال اساسی داشت؛ اولاً ایستا بود، اما در برنامه درسی مارپیچی ایستایی تبدیل به پویایی میشود. ثانیاً جذابیتی برای مخاطب نیست و در برنامه درسی مارپیچی عمق و وسعت یادگیری و امکان بازگشتپذیری وجود دارد.
وی ادامه داد: در برنامه درسی مارپیچی ارائه تدریجی مفاهیم و موضوعات اساسی، بدون اینکه همه زمینههای یادگیری به طور کامل و منظم عیناً تکرار شود، انجام خواهد شد. در این برنامه از مفاهیم ساده به مفاهیم پیچیدهتر و نیز از فرایند تربیت و یادگیری از موضوعات کلی به جزئیتر میرسیم و در برنامه درسی مارپیچی دانشآموز با رسیدن به قسمت پیچیدهتر یک موضوع، قادر به تحلیل آموختههایش خواهد بود. همچنین در آموزش برنامه مارپیچی از دانش عمومی به سمت دانش تخصصی حرکت میکنیم. یعنی به آنچه فرد قبلاً میدانست نگاه میشود.
نباتی با تأکید بر اینکه وجه قالب برنامه مارپیچی این است که مهم نیست برای یادگیری یک مفهوم چه کاری لازم است، اما مهم آن است که یادگیری به تحریک علاقه و رضایت دانشآموز بینجامد. سه گام سازماندهی محتوا در برنامه درسی مارپیچی عبارتاند از: تعیین مفاهیم مورد نظر براساس نیاز مخاطب در چارچوب ساختار علمی، تعیین مفاهیم و موضوعات قابل تکرار در سطوح و پایههای مختلف، تنظیم مفاهیم و موضوعات براساس پایهها و توالی تجربیات فراگیران.
وی به الگوی برنامه درسی مارپیچی اشاره کرد و گفت: این الگو در مفهوم اساسی اول به دنبال چگونگی(مجسم)، در مفهوم اساسی دوم به دنبال چرایی(نیمه مجسم) و در مفهوم اساسی سوم به دنبال چیستی(مجرد) است. حال مبنای استخراج مفاهیم اساسی آموزش قرآن در الگوی برنامه درسی مارپیچی چیست؟ پاسخ این است که ساحتهای ششگانه در حوزه تربیت و یادگیری یکی از منابع اصلی استخراج مفاهیم اساسی الگوی برنامه درسی مارپیچی است. این شش ساحت شامل اقتصادی و حرفهای، اجتماعی و سیاسی، زیباشناختی و هنری، علمی فناورانه، زیستی و بدنی، اعتقادی و نیز اخلاقی و عبادی است.
نباتی با اشاره به چگونگی تعیین مراحل و مراتب الگوی برنامه درسی مارپیچی، بیان کرد: این مراحل براساس الگوی هدفگذاری برنامه درسی بر عرصه خود، خدا، خلق و خلقت، عناصر تفکر و تعقل، ایمان و باور، علم، عمل و نیز اخلاق تعیین میشود.
نباتی درباره پیششرطهای ورود به الگوی مارپیچی، اظهار کرد: چهبسا برنامه درسی مارپیچی است اما معلم به صورت آموزش خطی عمل و نقش اصلی را بازی میکند. در انواع نظامهای آموزشی تعلیممحور، تدریسمحور، تأدیبمحور و ... بحث و رویکرد اصلی که میتواند به خوبی موفق شود این است که معلم و استاد در مسند تدریس، اشراف داشته باشد و حرفهای با این موضوع برخورد کند.
وی ادامه داد: معمولاً گستردگی مخاطبان و پرهزینه بودن بخش آموزش معلمان موجب میشود که زیاد سرمایهگذاری نشود. انتخاب مدرس خوب نیست، آموزشها کافی نیست و ابزارهای خوبی استفاده نمیشود. به برکت کرونا اتفاقات خوبی به منظور استفاده از فضای مجازی و آموزش معلمان از طرق مختلف رخ داده است، اما زمانی مبانی ایراد دارد. مبانی دارای استحکام لازم نیست و روشها تاریخ مصرف گذشته است. گاهی طرحی را در قالب حرف بزرگی مطرح میکنیم، اما مبانی نظری ندارد تا به آن پرداخته شود و گاهی حرف سادهای را بیان میکنیم، اما مبانی نظری محکمی دارد و با وجود این مورد توجه قرار نمیگیرد. با اینگونه مسائل در جامعه قرآنی کشور روبهرو هستیم که امیدوارم جامعه قرآنی از منظر برنامه درسی به موضوع آموزش عمومی قرآن نگاه کند وگرنه خیلی توفیق نخواهیم داشت.
نباتی با تأکید بر اینکه مسائل اجرایی و اقبال سایر دوستان مهم است، گفت: کرسی نظریهپردازی در حوزه آموزش عمومی قرآن با حضور صاحبنظر مهم و مفید است و کمبود آن احساس میشود.
سپس حسین قاسمپورمقدم، متخصص برنامهریزی درسی و دانشیار دانشگاه فرهنگیان، به بیان نظرات و دیدگاه خود پرداخت و گفت: خواندن، پدیدهای ذووجهین است، یک رو تلفظ و روی دیگر معناست. در آموزش قرآن کشورمان، براساس برنامه درسی خطی به این موضوع مهم توجه نمیشود، در حالی که روش جدید آموزشی در دنیا برنامه درسی مارپیچی است و آموزش تلفظ همزمان با معنی ارائه میشود. اگر اینگونه شود به انس کودک و نوجوان با قرآن نیز دست خواهیم یافت.(متن کامل سخنان حسین قاسمپورمقدم)
سخنران دیگر این مراسم سعید خدائیان، متخصص فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی بود. وی با اشاره به اینکه هدف از نزول قرآن، خروج از ظلمات به سمت نور است، چنانکه در آیه اول سوره ابراهیم به آن تصریح شده است، گفت: همچنین در آیه 29 سوره مبارکه ص خطاب به پیامبر اکرم(ص) آمده است که این کتاب که بر تو نازل کردیم با برکت است با این هدف که مردم در آن تدبر کنند. بحث سواد قرآنی لازم است، اما کافی نیست. بنابراین باید از آن عبور کنیم و به سمت تربیت قرآنی برویم و تمام بایدها و نبایدهای قرآن جنبه تربیتی دارد. قرآن میخواهد ارتباط ما را با خودمان، با خدا و با خلق سامان دهد و اگر این اتفاق رخ دهد، میتوان انتظار داشت که آینده خوبی داشته باشیم.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه اگر تربیت را به مانند یک سفر بدانیم، در سفر مبدأ، مقصد، تابلوهای راهنما، مسیر و نقشه راه داریم، اظهار کرد: در سفر تربیت نیز مبدأ ما مبانی، مقصد ما اهداف، تابلوهای راهنمای ما اصول و مسیر ما، روش و نقشه ما برنامه تربیت است که باید آنها را به صورت روشمند از قرآن استخراج کنیم تا بتوانیم به نتیجه مطلوب برسیم. در برنامه درسی مارپیچی سه اصل مطرح شد؛ چرخشی بودن، عمیق شدن تدریجی و دانش پیشین. ضرورت دارد که بیش از بحث چگونگی و روش به دنبال بحث چرایی باشیم. اگر مفهومی همراه با ارتباط با خلق و خود و خداوند و خلقت بیان شود، راحتتر میتوان آن را در ذهن دانشآموزان نهادینه کرد.
وی بیان کرد: اگر در پی انتقال قرآن به ما هو قرآن باشیم نه فقط آموزش سواد قرآنی، مقداری از سطح سواد قرآنی عبور خواهیم کرد و به سمت تربیت قرآنی پیش میرویم، بنابر این برنامه درسی مارپیچی با تمسک به قرآن کریم هم ضرورت و هم امکان دارد.
در پایان این نشست حسن فلاح، کارشناس و مؤلف کتب درسی قرآن سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، طی سخنانی گفت: قرآن کریم کتاب راهنما است باید آن را بخوانیم و معنایش را بفهمیم و به آن عمل کنیم. اینکه مراتب عمل چیست؟ جایگاه بحث آن اینجا نیست. اینکه بخواهیم در سطح سواد قرآنی توقف داشته باشیم، دچار نقصان میشویم و به عمل نمیرسیم. لذا آینده آموزش قرآن باید آموزش تدبرمحور باشد تا بتوان به خاستگاه تربیت قرآنی برسیم و از جاده و سواد قرآنی عبور کنیم.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم به آن سطح برسیم، باید تغییر و تحولی را ایجاد و از آموزشهای قدیم عبور کنیم، چراکه آموزش تدبرمحور به رویکردها و الگوهای جدیدی نیاز دارد و نمیتوانیم با آموزشهای به سبک قدیم به آن تدبر محوری برسیم. در نتیجه باید همه اساتید قرآنی و بزرگان و معلمان با رویکردهای نوین آشنا باشند و مهندسی آن را بدانند تا بتوانند آن را اجرا کنند و بدانند که کجا چه روشی باید استفاده شود.
فلاح با تأکید بر اینکه باید این دوران گذر را طی کنیم، اظهار کرد: در این دوره نیاز است که این موضوع پختهتر و نشستهای متعدد برای آن برگزار شود تا دوره گذر به سمت پختگی و تکامل برسد. امروزه یکی از این الگوها، الگوی چرخشی است که به الگوهای تعلیم و تربیت اسلامی بازمیگردد. قرآن در موارد بسیاری به بحث چرخش و بازگشت به عقب و جایگاه قبلی با رویکرد جدید اشاره و توجه کرده است.
وی با تأکید بر اینکه رویکرد در الگوی مارپیچی، تعمیق تدریجی دانش است، گفت: چیزی شبیه به برنامه درسی تدبرمحور است. شاگرد در این برنامه درسی در برابر دانستهها قرار نمیگیرد، بلکه با مسئله مواجه میشود. تدبرمحور به این معناست که دانشآموز آیه را میخواند و مفهوم آن را نسبی متوجه میشود و قرار است در آن تدبر کند. تدبر یعنی فایده رساندن. یعنی دانشآموز یا هر مخاطبی با خواندن آیهای بتواند از آن در زندگی بهرهمند شود. لذا شاید در اینجا به آن توالی نیاز نباشد، بلکه به فرازها و عبارتهای قرآنی نیاز باشد به ویژه در آموزش الگو مارپیچی.
کارشناس و مؤلف کتب درسی قرآن سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی با اشاره به اینکه در این الگو فراموشی به دلیل آموزش عمیق رخ نمیدهد، افزود: از الگوی مارپیچی به فرایند حفظ قرآن (منظور حفظ اجمالی قرآن) میتوان رسید. سه کلیدواژه اصلی مطرح شد؛ چرخشی بودن در طول دوره آموزش یادگیرنده به مفاهیم قدیم بازگشت میکند، عمیق شدن تدریجی یعنی اینکه هر وقت به موضوع برگشت در سطح عمیقتر به آن ورود پیدا میکند و تکرر و تمرین محض نیست و دانش پیشین نیز نقشی کلیدی دارد و یادگیرنده از اطلاعات قبلی برای تکمیل اطلاعات خودش بهره میگیرد.
وی ادامه داد: لذا ضروری است که در آموزش عمومی قرآن کشور به این سمت و سو برویم که یک آموزش را تدبرمحور کنیم و سبکهای نوین و جدید آموزش قرآن را یاد بگیریم. صرفاً این نیست که قاری قرآن، آموزشدهنده خوب باشد. لذا جامعه قرآنی کشور باید به این سمت برود که با روشها و متدهای جدید آموزشی آشنا شود تا بتوانیم جامعه ما گفتمانش قرآنی باشد و در حقیقت مردم در گفتوگوی عامیانه و محاوره از آیات قرآن استفاده کنند و الگو مارپیچی موجب حفظ اجمالی و موضوعی آیات میشود. بیشترین جامعه آموزش عمومی قرآن در آموزش و پرورش هستند و از این جامعه حداکثری غافل هستیم، یعنی تمام اعتبارات قرآنی کشور را صَرف جاهای دیگر میکنیم و اگر اعتبارات بودجهای را متمرکز کنیم و همه دستگاههاه دیگر نیز کمک کنند و به بدنه آموزش و پرورش تزریق کنیم، قطعاً همه دانشآموزان تحت پوشش قرار میگیرند نه نخبگان و عدهای خاص.
فلاح بیان کرد: موضوع دیگر این است که برای ارتقای صلاحیت حرفهای معلمان نه تنها در حوزه قرآن، بلکه در تمامی حوزهها سرمایهگذاری شود. اگر آموزش و پرورش همین کار را انجام دهد، قطعاً انقلابی در زمینه آموزش رخ میدهد. دیگر اینکه برای آموزش عمومی قرآن کشور نیازمند الگوی برنامه درسی هستیم که همه دستگاهها و سازمانها متناسب با آن الگو جلو بروند و با هم همافزایی کنند تا منتج به نتیجه واحدی شود.
گزارش از سمیرا انصاری
انتهای پیام