وقتی خلاف نظر رضاخان رأی می‌دهی همین می‌شود!
کد خبر: 3995614
تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۶:۰۱

وقتی خلاف نظر رضاخان رأی می‌دهی همین می‌شود!

۲۸ محرم سال ۱۲۸۰ قمری زادروز «میرزا محمدطاهر تنکابنی» است که فقیه و فیلسوف و حکیم و حقوق‌دان و ریاضی‌دان و منجم و ادیب بود. طب قدیم را هم خوب بلد بود. با این همه کمالات، در زندگی‌اش چه شد؟ قدر دید؟ نه خیر! بیچاره ‌شد از دست یک‌نفر! وقتی خلاف نظر رضاخان رأی می‌دهی همین می‌شود!

به گزارش ایکنا، فارس نوشت: «میرزا محمد طاهر تنکابنی» در عهد ناصری به دنیا آمد و در اواخر دوره قاجار چند دوره نماینده مجلس بود و قاضی عالی‌رتبه دادگستری بود و بسیار محترم بود و در رشته‌های مختلف علوم سرآمد عصر خود بود و در ادب و اخلاق و منش اسوه بود به‌گواهی معاصرانش.

شاگردانش افرادی در حد «بدیع‌الزمان فروزانفر» و «جلال‌الدین همایی» بودند و افراد مشهوری نظیر «عبدالعظیم قریب» و «محمود نجم‌آبادی» و «موسی عمید» و «محمد علی فروغی» و «میرزا حسین‌خان پیرنیا». درباره میرزا محمد طاهر بسیار نوشته‌اند و «فریدون آدمیت» نوشته است: «از اهل حکمت قدیم دو تن شاخص بودند؛ میرزا طاهر تنکابنی و حاجی شیخ علی نوری. میرزا طاهر جامع دانش کلاسیک بود. او به‌عنوان حکیم نماینده تعقل سیاسی مترقی بود و به‌عنوان منشی مجلس همیشه راست و اصولی بود.» وی در سازماندهی تشکیلات جدید دادگستری در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی نیز نقشی مهم داشت و عضو هیأتی بود که قوانین جدید قضایی و شهروندی را برای ایران نوشت. چنین آدمی چقدر باید قدر ببیند؟ آیا اصلا قدر دید؟ خیر. آواره شد و در اواخر عمر در فقر و فاقه زیست.

چرا میرزا محمد طاهر در زندگی به سختی افتاد؟ دلیلش رضاخان بود. میرزا در دادگستری یک‌بار در یک پرونده رأیی صادر کرد که خلاف خواست رضاخان بود و به این ترتیب از شغل قضاوت برکنار شد. ولی مشکل اصلی از آنجا شروع شد که رضاخان افتاده بود دنبال غصب و خرید اراضی شمال کشور و زمین‌خواری می‌کرد و برای خودش املاک سلطنتی درست می‌کرد و البته نتیجه این کارش این شد که روزی که از ایران رفت ۴۴ هزار سند مالکیت داشت! این طمع سیری‌ناپذیر رضاخان بالاخره یک‌روز هم رسیده بود به اراضی کجور و تنکابن. میرزا هم یک زمین در تنکابن داشت که از تسلیم آن به رضاخان امتناع کرد و به‌همین‌خاطر خودش و عده‌ای از اقوام و بستگانش که حدود ۲۰۰ نفر بودند و در تنکابن و کجور ساکن بودند، دستگیر و تبعید شدند. به کجا؟ اول کاشان و بعد کرمان و فارس.

وقتی خلاف نظر رضاخان رأی می‌دهی همین می‌شود!

*نفر نشسته در وسط عکس با پیراهن سفید*

«محمدابراهیم باستانی پاریزی» دراین‌باره نوشته است: «بی‌مناسبت نیست اشاره کنم به چند تن از مازندرانی‌هایی که در برابر ضبط املاک و اموال‌شان مقاومت کردند و از این جهت به کرمان تبعید شدند. در این میان میرزا محمد طاهر تنکابنی، منتظم‌الملک، شیخ نورالدین و... نام بُردارتر[مشهورتر] از دیگران هستند. اغلب این خانواده‌ها وقتی به کرمان رسیدند هیچ نداشتند».

میرزا پس از واقعه تبعید تا آخر عمر بیمار و رنجور بود و از نظر مالی به دشواری افتاده بود؛ از شغل دولتی اخراج شده بود و اجازه تدریس نداشت و حقوق دولتی‌اش قطع شده بود و اموالش مصادره شده بود و خودش و اقوامش در تبعید بودند. وضعیت به جایی رسید که میرزا می‌خواست کتب ارزشمند موجود در کتابخانه خانوادگی‌اش را بفروشد که البته به‌خیر گذشت و کتاب‌ها حفظ شد؛ «در کتابخانه این مرد فاضل و عارف نسخه‌های نفیس نگهداری می‌شد که برخی از آنها در اواخر عمر او هنگام کسالت و بیماری‌اش به کتابخانه مجلس شورا فروخته شد». حدود ۱۴۰۰ نسخه خطی ممتاز و ۱۵۰۰ نسخه چاپ سنگی نفیس فقط بخشی از کتابخانه موروثی میرزا بود که خود او نیز همه عمر با دقت و فراست بر غنای آن افزوده بود.

درباره میرزا محمد طاهر که یکی از چهره‌های برجسته «مکتب فلسفی تهران» بود، جمله معروفی وجود دارد که گفته‌اند: «با مرگ او حکمت و فلسفه قدیم در تهران مُرد». همین یک جمله جایگاه علمی او را نزد شاگردان و معاصرانش نشان می‌دهد.

عاقبت چه شد؟ میرزا محمد طاهر درگذشت و از او نام نیک ماند ولی تا چند ماه پس از شهریور سال ۱۳۲۰ شمسی زنده بود و با چشم خود دید عاقبت رضاخان را و خلع او از سلطنت را و تبعید زمین‌خوار بزرگ ایران را.

امین رحیمی

انتهای پیام
captcha