محسن هاشمی، پیشکسوت تعزیه در گفتوگو با ایکنا گفت: تعزیه را از هشت سالگی آغاز کردم و چهل سال است که در این هنر ارزشمند مشغول فعالیت هستم. کارم را از بچهخوانی شروع کردم و امروز هم شهادتخوانی انجام میدهم. ورودم به تعزیه نیز از زمانی آغاز میشود که در هیئت پدرم حضور داشتم. قبل از اینکه تعزیهخوان شوم نوحهخوانی میکردم اما وقتی از من برای حضور در تعزیه دعوت به عمل آمد آن را با آغوش باز پذیرفتم، چون تعزیه برایم سرشار از زیبایی بود.
این تعزیهخوان ادامه داد: اینکه کودکان امروز تعزیه را نمیشناسند دلیلش این نیست که آن را دوست ندارند، چراکه وقتی چیزی را ندیدهاند، چگونه انتظار داریم آن را دوست داشته باشند؟ در به وجود آمدن چنین وضعیتی معتقدم تلویزیون میتواند مهمترین نقش را ایفا کند، اما وقتی صداوسیما سالهاست که تعزیه را فراموش کرده، دیگر چه انتظاری باید داشت؟ علت را نمیدانم اما همین اندازه میدانم که سیاستهای سیما موافق تعزیه نیست!
هاشمی با بیان اینکه موافق برگزاری تعزیه در هر جایی نیست، گفت: تعزیه محل خود را دارد که همان تکیه است. متأسفم که امروز دیگر تعزیه دارای تکیههایی ثابت نیست که در آن تعزیه اجرا شود، درصورتیکه در گذشته چنین نبود. البته از میان تکیههایی چون نیاوران، تجریش یا دولاب، هنوز تکیه تجریش در مواقعی از سال اجراهای خود را انجام میدهد اما این مکان نیز کارایی خود را از دست داده و تنها در مواقعی خاص تعزیه در آن اجرا میشود.
وی با بیان اینکه تعزیه را نمیشود به سبک قدیم اجرا کرد، گفت: زندگی شهری با دو یا سه دهه پیش قابل مقایسه نیست، برای همین نباید انتظار داشت که تعزیه را مانند قدیم در کوچهها برگزار کرد. کار اصولی این است که تکیههایی برای تعزیه در نظر گرفته شود تا مردم در تمامی ایام سال بتوانند تعزیه را تماشا کنند و صداوسیما نیز باید با پخش تعزیه، کودکان را با این شکل نمایش آشنا کند. این اتفاق متأسفانه رخ نمیدهد زیرا مسئولان دغدغه چنین کاری را ندارند.
این هنرمند با تأکید بر اینکه انجمن تعزیه تنها یک سازمان مردم نهاد است که نباید از آن توقع داشت تمام مشکلات را حل کند، بیان کرد: برای حل مشکلات باید تکنیک، سختافزار و نرمافزار در کنار یکدیگر قرار گیرد تا از آن بتوان انتظار جریانسازی داشت. این شرایط در انجمن تعزیه مهیا نیست.
وی درباره آسیبهایی که تعزیه را تهدید میکند، اینگونه توضیح داد: مهمترین مشکل در تعزیه عدول از اصل و مبانی است چرا که ورود افراد غیرمتخصص در این رابطه دخل و تصرفهایی را به وجود آورده است که نتیجه آن را در برخی تعزیههای امروزی شاهدیم. این مشکل تنها به یک بخش تعزیه خلاصه نشده، بلکه هم در آداب و هم در اجرا و موسیقی، تحریفاتی را شاهد هستیم. آشکارترین مثال در این رابطه موسیقیهای غیرمجازی است که متأسفانه در تعزیه رسوخ کرده است!
هاشمی ادامه داد: در تعزیه قراردادهایی وجود دارد که باید در این هنر رعایت شود. یکی از این مصادیق نیز بحث رنگهاست که نمیشود پیرامون آن اعمال سلیقه کرد. برای مثال چون قرمز نماد خطر است، پس اشقیا این رنگ را در تعزیه بر تن میکنند یا اینکه رنگ زرد به معنای تردید است. برای همین در تعزیه حر این رنگ بر تن اوست. حال اگر بخواهیم این نظم را عوض کنیم در حقیقت به هویت تعزیه ضربه زدهایم. دلیل تاکیدم روی نمادها این است که اساس این هنر نمادین است، پس وقتی اساس ضربه بخورد، تعزیه زیر سؤال میرود.
وی اضافه کرد: موسیقی تعزیه، توصیفی است، برای همین وقتی درباره آواها حرف میزنیم باید در نظر داشته باشیم در مواقعی فضای حزنآلود را در موسیقی تعزیه تبدیل به فضایی شاد میکنیم. در حقیقت ماهیت آن صحنه را تغییر دادهایم.
این پیشکسوت تعزیه در پاسخ به سؤالی دیگر مبنی بر اینکه آیا در تعزیه میتوان هم اولیا خواند هم اشقیا؟ بیان کرد: اشقیا و اولیا هرکدام ردههای خاص خود را دارند. یعنی در ردیف اولیا ما بخشهایی چون زنانهخوان، بچهخوان یا علیاکبرخوان داریم. اینها هرکدام در کلام و وزن گفتار شرایط خاص خود را دارند، برای همین اگر فردی اشقیاخوانی کرده با اصول حکم بر این ردیف آشناست، پس بهتر است در ردیف دیگر ورود نکند. مخالفم که از دختربچهها برای سکینه یا رقیهخوانی در تعزیه استفاده کنیم، چون هم به لحاظ شرعی و هم به لحاظ فنی این امر مشکل ایجاد میکند. درباره شرع و شرایط آن، موضوع کاملاً روشن است اما در این رابطه وقتی تعزیهخوانی سکینه و رقیه را به دختربچه میدهیم در حقیقت یک فرصت را سوزاندهایم، چون بههرحال آن دختر بهمحض بزرگ شدن دیگر نمیتواند تعزیه اجرا کند، برای همین موقعیت آموزش برای یک پسر بچهای که میتوانست سکینهخوان یا رقیهخوان باشد از بین میرود.
این تعزیهخوان درباره مشکلات پیشکسوتان تعزیه همچنین توضیح داد: اهالی و پیشکسوتان تعزیه از حمایت لازم بیبهره هستند. این عدم چتر حمایتی سبب شده، بسیاری از هنرمندان این حوزه در معیشت دچار مضیقه شوند، برای همین سؤال من از مدیران فرهنگی این است، چرا آدمی که تمام عمر خود را برای تعزیه گذاشته در پیری باید چنین با کمبودهایی دستوپنجه نرم کند؟
هاشمی با بیان اینکه خارجیها از اجرای تعزیه حیرتزده میشوند گفت: من اجراهایی متعددی برای خارجیان داشتهام. جالب است بدانید آنها از زیبایی و جذابیت تعزیه حیرتزده میشوند. این استقبال نیز تنها بهواسطه زیبایی ظاهری یا رنگ و موسیقی تعزیه نیست چون آنها از تکنیکهایی که در این کار وجود دارد متعجب بودند.
وی در پایان افزود: من دانشجویانان بسیاری دارم که برای آنها تعزیه را علمی آموزش میدهم اما این کافی نیست، چون تا زمانیکه در دانشگاههای ما تعزیه تدریس نشود نباید انتظار اتفاقات چندان خوبی را در این رابطه داشت. نکته عجیب اینکه تا چند سال پیش دانشجویان هنر دو واحد تعزیه داشتند اما همین زمان اندک را هم از دروس آنها حذف کردند تا دانشجویان تئاتر از شناخت مهمترین آیین نمایشی کشورشان محروم باشند!
انتهای پیام