به گزارش ایکنا، روزانه شاهد ناهنجاریهای تلخی در جامعه هستیم که شنیدن و تفکر به آنها، موجبات تأسف عمیق لایههای مختلف اجتماعی را فراهم میکند. ناهنجاریهایی که نشان از تزلزل بنیان خانواده در میان برخی از افراد جامعه دارد. چرایی و چگونگی ایجاد چنین صحنههایی در جامعه اسلامی ما که خود دارای مبانی عمیق دینی و تاریخی در حوزه نظام خانواده است، نکته بسیار مهمی است که باید هرچه سریعتر واکاوی شده و دلایل آن روشن شود.
ضرورت پرداختن به موضوع نحوه جلوگیری از بروز ناهنجاریهای اجتماعی و دستیابی به سبک زندگی اصیل اسلامی ـ ایرانی در خانواده برای مقابله با تهاجمات فرهنگی جهان سلطه در نهادینه کردن سبک زندگی غربی در جامعه اسلامی ما از جمله موارد بسیار مهمی است که باید به سرعت بدان ورود کرده و برای آن چارهاندیشی کرد تا بتوانیم به نقطهای برسیم که جامعه اسلامی ما که خود دارای مبانی و مفاهیم اصیل دینی و تاریخی در حوزه مناسبات اجتماعی و سبک زندگی است، تفکرات غربی در حوزههای اجتماعی را پس زده و بر داشتههای عمیق خود در این زمینه تکیه کند.
در رابطه با موضوع مدیریت، مقوله خشونت در میان خانوادهها و نیز ارائه مختصات خانواده ایمانی برای مبارزه با ناهنجاریهای اجتماعی، به گفتوگو با فاطمهسادات حسنی، روانشناس و متخصص حوزه روانشناسی اسلامی گرایش مثبتگرا پرداختیم که مشروح آن را در ذیل مشاهده میکنید.
ایکنا ـ خطاهای ارتباطی که ایجاد محبت در میان خانوادهها را مسدود میکند، چیست؟
هر نیازی که خداوند متعال در درون ما قرار داده، حتماً در خارج از وجود ما نیز راهی را برای ارضای آن آفریده است. اگر به درون خود به خوبی نگاه کنیم، میبینیم که نیاز به محبت، نیاز اساسی ماست و امکان ندارد، انسان سالمی به محبت کردن و محبت دیدن نیاز نداشته باشد. راه ارضای این نیاز فطری در این دنیا، در ارتباط گرفتن با دیگران است.
امکان ندارد که انسانها بتوانند بدون ارتباط گرفتن، این نیازشان را برآورده کنند. بستر هر خانواده پر از ارتباطات نزدیک و تنگاتنگ زیر سقف خانه است. ارتباطی که میتواند نیاز ما به محبت را برآورده کند. گاهی ما آنقدر درگیر شغل و فعالیتهای بیرون از منزل هستیم که فراموشمان میشود برای ارضای این نیاز خود به ارتباط محبتآمیز با اعضای خانواده نیازمندیم.
اگر خانه تبدیل به محل خورد و خواب و استراحت شود، نیاز به داد و ستد محبت در ما بیپاسخ میماند و نیاز بیپاسخ یعنی اضطراب و افسردگی. پس با محبت کردن به اعضای خانواده و محبت دیدن از آنها اول از همه به نفع خود کار میکنیم. حالا شاید گفته شود که اعضای خانواده نمیتوانند نیاز عاطفی یکدیگر را برآورده کنند و ما در پی ارضای این نیاز خود در بیرون از ارتباطات خانوادگی هستیم. اگر بدانیم که علاقه ما به اعضای خانواده فطری است و نعمتی است که خدا در وجودمان قرار داده و هیچ ارتباطی نمیتواند جای محبت خانوادگی را بگیرد، داد و ستدهای محبت را در بیرون از این چارچوب جایگزین محبت خانواده نخواهیم کرد.
نکته دیگر این است که ما این هر دو نیاز را باید با هم ببینیم. نیاز به محبت دیدن همعرض با نیاز به محبت کردن است، یعنی ما همانقدر که نیاز به محبت اعضای خانواده داریم، نیاز داریم تا به آنان محبت کنیم. یک خطای مهم این است که نیاز خود به محبت کردن را مشروط به محبت دیدن از جانب دیگران کنیم و به قولی بگوئیم چون او به من محبت نمیکند، من نیز دیگر به او محبت نخواهم کرد. با این تفکر، اولین کسی که آسیب روانی خواهد دید، خود ما هستیم؛ چون نیازمان به عشق ورزیدن و محبت کردن به اعضای خانواده را نادیده گرفتهایم. بنابر این، باید محبت کنیم، حتی اگر از محبت دیگران سیراب نشدهایم.
ایکنا ــ چه تحولی در دهههای اخیر رخ داد که منجر به فروپاشی عاطفی خانواده ایرانی ـ اسلامی شد؟
نمیتوان به طور مطلق از واژه فروپاشی عاطفی برای خانواده ایرانی ـ اسلامی استفاده کرد. چه بسیار خانوادههایی هستند که هنوز هم کانون گرم و صمیمی خود را حفظ کردهاند، روابط مثبت و سازندهای با هم دارند و پشتگرمی هم هستند. از این دست خانوادهها فراوان هستند و بنده مطمئنم که تعداد آنها به نسبت به خانوادههایی که دچار فروپاشی عاطفی شدهاند، به مراتب بیشتر است. اما شاید بتوان گفت تعداد این خانوادهها بیش از گذشته شده است که این مسئله، امری درست است.
اتفاقات فراوانی دست به دست هم دادهاند و در عرض و طول هم قرار گرفتهاند تا تحولات فراوانی در تغییرات داد و ستد عاطفی در خانوادههای ایرانی پدید آید. مطالعات زیادی در این زمینه انجام شده و کسانی که در زمینه مطالعات خانواده مطالعه میکنند، میتوانند اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار دهند. اما شاید یکی از مهمترین این اتفاقات، ایجاد بسترهای کاذب جایگزین خانواده برای تأمین نیاز عاطفی ایرانیها باشد.
بسترهایی همچون دوستیهای جایگزین ارتباطات خانوادگی و یا ارتباط در فضای مجازی که وقت و زمان بسیار زیادی از ما ایرانیها میگیرد که این زمان میتوانست در ارتباط با اعضای خانواده صرف شود. همگی ما نیازمند به دوستانمان و نیز استفاده از فضای مجازی هستیم، اما هیچکدام از این گزینهها نمیتوانند جایگزین روابط عاطفی جاری در بستر خانواده شوند.
ایکنا ـ خانوادهها باید از چه روشهایی برای بیان احساس خود استفاده کنند؟ به نظر میرسد که زوجین (اعضای خانواده) دچار نوعی غرور در بیان احساسات خود شدهاند.
همانطور که اشاره شد، اگر فراموشمان شود که علاوه بر نیاز به محبت دیدن، نیاز به محبت کردن و عشق ورزیدن داریم یا محبت کردن را مشروط به محبت دیدن از دیگران کنیم، در برقراری ارتباط با اعضای خانواده دچار مشکل میشویم. اگر ما مشاهده کنیم که یکی از اعضای خانواده، حق ما را ضایع میکند، اگر حقیقتاً او را دوست داشته باشیم، برای احقاق حق خود از هر روشی استفاده نمیکنیم. برای مثال دیگر به کسی که دوستش داریم، با داد و فریاد نخواهم گفت که چرا به ما توجه نمیکند. احساسات طرف مقابل برای ما مهم خواهد بود و سعی میکنیم تا بهترین الحان و کلمات را برای بیان احساس خود انتخاب کنیم. حتی اگر عضوی از خانواده ظلمی در حق ما کرده باشد، اگر به واقع او را دوست داشته باشیم، میتوانیم او را ببخشیم؛ چراکه عشق بخشش را آسان میکند و غرور را از بین میبرد.
اگرچه ما باید بتوانیم از احساسات خود در خانواده صحبت کنیم و این مسئله با بیان احساس منافاتی ندارد، اما اگر بین ما محبتی وجود داشته باشد، هرگز حاضر نخواهیم شد تا در بیان احساس خود طوری رفتار کنیم که به روابطمان آسیب جدی وارد شود.
ایکنا ـ توصیه شما برای ارتباط بدون خشم یا مدیریت خشونت در شرایط کنونی که تابآوری اجتماعی میل به کاهش دارد، چیست؟
اولاً باید بدانیم خشم و عصبانیت جزء جداییناپذیر یک رابطه هستند، یعنی افراد خواسته یا ناخواسته باعث برانگیختن خشم خود و دیگران میشوند و از آن گریزی نیست. اگر ما فکر کنیم که چرا مادر، پدر، خواهر یا برادرمان ما را عصبانی میکنند و آن را غیر طبیعی بدانیم، حال ما بدتر میشود و مدیریت خشم برای ما سختتر خواهد شد. البته اگر بدانیم عصبانی شدن از دست اعضای خانواده یک امر کاملاً طبیعی است، کار برایمان آسانتر میشود.
اما اگر این خشم آزاردهنده و شدید شد، به طوریکه هر روز و روزی چند بار از دست اعضای خانواده عصبانی شدیم، باید به وجود محبت در روابط خود شک کرده و نگاهی به روابطمان بیندازیم. در این مقطع باید این سؤالات را از خود مطرح کنیم آیا روابط خانوادگی ما دچار سردی و بیتوجهی شده است؟ آیا به اندازه کافی به آنان محبت میکنیم؟ همانقدر که اعضای خانواده نسبت به آرامش ما مسئول هستند، ما نیز نسبت به آنها مسئولیم و این رابطه، رابطهای دوطرفه است. پس از این دروننگری و نگاه به روابط خود با طرف مقابل، وقتی تصمیم گرفتیم که مسئولیت خود را در این رابطه به بهترین نحو انجام دهیم، برای کاهش خشم نیز میتوانیم از تکنیکهای آرامسازی و کنترل خشم استفاده کنیم که این تکنیکها به فراوانی در کتب مختلف و فضای مجازی یافت میشود.
ایکنا ـ روشهای همدلی در خانواده چیست؟
چون همدلی خود از روشهای مدیریت خشم است، بهتر است کمی درباره همدلی بحث کنیم. همدلی زمانی شکل میگیرد که ما این توانایی را داشته باشیم که بتوانیم اتفاقات و امور را از دیدگاه و چشم دیگری ببینیم. برای مثال زمانی که ما احساسات خود را به فرزندمان را با این جملات بیان میکنیم که واقعاً از این رفتار لذت بردم و یا این رفتار شرمآور بود، باید بتوانیم در همان لحظه تصور کنیم که اگر ما طرف مقابلمان بودیم، با شنیدن این جملات چه احساسی پیدا میکردیم و چه اتفاقی در درون ما رخ میداد؟ در این صورت است که میتوانیم رفتار بعدی فرزند خود را پیشبینی کنیم و میتوانیم حدس بزنیم که او پس از شنیدن این جملات احتمالاً به خود افتخار میکند یا آنقدر عصبانی میشود که شروع به داد و فریاد میکند.
در این هنگام است که میتوانیم خوشحالی یا ناراحتی و غم یا اضطراب فرزندان خود را درک کرده و بهترین واکنش را در مقابل او داشته باشیم. همدلی کردن یک قابلیت و مهارت اکتسابی است که نصیب افرادی میشود که بتوانند حتی لحظهای خود را جای دیگران بگذارند و رفتار خود را در برابر آنها کنترل کنند که این مهارت اکتسابی نیز با تمرین و تکرار به دست خواهد آمد.
انتهای پیام