در هفتهای که گذشت نتایج غیررسمی انتخابات آمریکا اعلام شد. در این میان با توجه به آمارهای موجود ایران یکی از بیشترین دنبالکنندگان را برای نتیجه این انتخاب داشته است. پرسش اساسی این است که چرا انتخابات آمریکا برای اقتصاد و جامعه ایران تا این اندازه مهم است؟ آیا تا این اندازه نگاه به بیرون برای یک جامعه طبیعی است؟ آیا این نگاه و امید تنها بعد اقتصادی دارد یا آنکه مؤلفههای دیگری در این میان نقشآفرینی دارند؟ آیا این اندازه از پیگیری نشاندهنده ناامیدی از سیاستهای اقتصادی داخلی نیست؟
برای پاسخ به پرسشهایی که این روزها جامعه با آن درگیر است، با علی دینی ترکمانی، اقتصاددان و عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، بهگفتوگو پرداختهایم، وی همراه با بسیاری از اقتصاددانان اثرات شوک اقتصادی انتخاب بایدن به اقتصاد را کوتاهمدت میداند که در میانمدت خنثی خواهد شد.
ایکنا ـ چرا انتخابات آمریکا تا این اندازه در اقتصاد و جامعه ایران تأثیر دارد و برای آن مهم است، تا جایی که ایران در پیگیری این انتخابات سومین کشور و در بین شهرها تهران رتبه اول را به خود اختصاص میدهد. آیا این امر یک نگاه به بیرون را با خود را دارد و به تعبیری نشاندهنده امید به بیرون و ناامیدی از سیاستگذاریهای داخلی است؟
چند نکته وجود دارد؛ همان طور که در صحبتتان بود در واقع حساسیت بسیار بالای اقتصاد و جامعه ایران به انتخابات آمریکا، رصد کردن آن از سوی افکار عمومی یک بحث است. چون گفتید که ایران سومین کشور و تهران اولین شهر بوده، ضمن اینکه ما کشورهایی بزرگ با شهرهای بسیار بزرگی داریم که اگر بخواهیم به نسبت جمعیت محاسبه کنیم، حتی در سطح کشوری هم ایران در رده اول است.
اما از این که بگذریم واکنش اقتصاد و به ویژه بازار ارز به انتخابات آمریکاست که هیچ کشوری این واکنش را نشان نمیدهد. این مسئله نشان میدهد که اقتصاد ما تحت تأثیر اتفاقاتی است که در دنیای خارج و به ویژه در آمریکا رخ میدهد و وضعیت خوبی را نشان نمیدهد. فرض کنیم که ترامپ انتخاب میشد، معنیاش این بود که دلار میتوانست به عددها و کانالهای بالاتر افزایش پیدا کند. از این طرف بایدن انتخاب میشود، به دلیل امیدهایی که وجود دارد، آرامشی برقرار میشود، اما قدر مسلم اینکه آن عوامل داخلی و نوع نگاه به دنیا مادامی که درست نشود، طبعاً این شوک به عنوان یک شوک مثبت در مقابل ترامپ تأثیر خودش را در کوتاه مدت میگذارد، اما در بلندمدت و میانمدت خنثی میشود.
اینکه جامعه ایران چرا این همه حساسیت دارد؟ در واقع دو بحث میتوان طرح کرد یکی از زاویه اقتصادی است، یعنی افرادی که کارگزار اقتصادی هستند و میخواهند کاری را انجام دهند. در واقع از این طریق یک پیشبینی برای آینده دارند؛ یعنی وقتی تحلیل این باشد که اگر ترامپ انتخاب شود، دلار بالا میرود، طبیعی است این حساسیت به وجود میآید و انتخابات رصد میشود که ببینند چه تصمیمی را باید سریعتر بگیرند. بنابراین بخشی از آن به وابسته شدن شدید اقتصاد به یک انتخابات برمیگردد که موجب میشود میزان حساسیت در افکار عمومی را بالا ببرد.
دیگری هم بحث تحولات سیاسی و اجتماع در داخل است؛ بخشی از جامعه تصورشان بر این بود که اگر ترامپ انتخاب شود و فشارهای تحریمی افزایش یابد، انتظاری که دارند میتواند محققتر شود. هم در میان ایرانیان داخل و خارج این روند در گذر زمان بیشتر شده است. درواقع از نیروی خارجی و از یک جریان باز در آمریکا که ترامپ آن را نمایندگی میکند به عنوان یک اهرم فشار استفاده میکنند تا اینکه رویهها در داخل تغییر کند. البته نمیخواهم وزنش را خیلی بالا بگیرم، اما واقعیتی است که در جاهای مختلف و رسانهها و فضای مجازی بازتاب پیدا میکرد، این بود که روندش بیشتر شده است.
این مسئله به عنوان یک واقعیت اجتماعی بدین معناست که شاید بخشی از این افراد نسبت به تحولات درونی ناامید شدهاند و به فشار بیرونی روی میآورند. این میتواند وضعیت خطرناکی را نشان دهد و نشانه خوبی برای ارزیابی داخل نیست؛ یعنی نشاندهنده گسستهایی است که در داخل ایجاد شده است. کاری به این نداریم که نگاه نادرستی است، اما وقتی که اتفاق میافتد به این معنی است که امید از داخل ضعیف میشود و در عوض گرایش به بیرون تقویت میشود. حالا ممکن است قبلاً 5 درصد بوده، اما الان به 10 درصد رسیده است، وقتی به همین میزان افزایش پیدا میکند زنگ خطر و هشدار شنیده میشود.
ایکنا ـ فرمودید که وقتی بازار ارز به آمدن و رفتن یک رئیسجمهور واکنش نشان میدهد، نشان از نابسامانی اقتصاد دارد، این واکنش قطعاً طبیعی نیست، اما چگونه میتواند به یک تثبیت برسد؟
این مسئله به عملکرد ضعیف اقتصاد در سالهای گذشته برمیگردد؛ همیشه یک فشار تورمی وجود داشته که به تورمی ساختاری و بلندمدت تبدیل شده است. بعد ما یک دوره جنگ داشتهایم، دو دهه با ثبات و از دهه نود هم یک دهه پرتنش شبهجنگی وجود داشت. این شوکها هم باعث میشود که فشارهای تورمی از کنترلپذیری خارج و مستمر شود. بنابراین به اعتبار آن، بازار ارز هم واکنش نشان میدهد. ضمن اینکه ساختار تولید هم به خوبی شکل نگرفته است. به همین دلیل یک نقدینگی قابل توجهی در اقتصاد وجود دارد که نمیتواند به بخش تولید برود و به وضعیتهای تولید مولد تبدیل شود. بخشی از این نقدینگی در بازار ارز، طلا، بورس، مسکن میچرخد و هر جایی که میرود یک موج ایجاد میکند و به این شوکها هم واکنش نشان میدهد.
درواقع بحث انتظارات است؛ یعنی به محض اینکه خبر بدی میآید بازار خودش را بالا میکشد. برای اینکه این حساسیت خیلی کمتر شود، راه این است که فشارهای تورمی کنترل شود، برای کنترل فشارهای تورمی بخش واقعی اقتصاد، یعنی همان جایی که سرمایهگذاریها صورت میگیرد و ظرفیتهای تولیدی شکل میگیرد، تکنولوژیای که در سطح جهانی وجود دارد، به داخل منتقل میشود. اینها باید سامان پیدا کند و با کشورهایی مانند ترکیه، عربستان و امارات تطبیق پیدا کند. اگر این اتفاق نیافتد آن فشارهای تورمی سرجای خودشان میماند و بخشی از نقدینگی در این بازارها میچرخد و یک شوک منفی که از خارج وارد میشود، این واکنشها رخ میدهد. درواقع این وضعیت خوبی را نشان نمیدهد.
اگر استقلال اقتصادی را به عنوان فرایندی از انباشت سرمایه، فرایند تغییر و تحولات اقتصادی تعریف کنیم که تا جایی که ممکن است مرتبط با داخل است نه بیرون، میبینیم که درمورد بازار ارز این گونه واقعیتی وجود ندارد. یعنی بازار ارز ضمن اینکه تحت تأثیر عوامل داخلی با کارکردهای منفی است، یعنی همان بحث رشد کسر بودجه، رشد نقدینگی، بخش واقعی و ضعیف تولید که نمیتواند نقدینگی را جذب کند، همین بازار از طریق متغیر انتظارات تحت تأثیر قابل توجه بیرون هم هست.
این اتفاق را الان در عراق و حتی در افغانستان نمیبینیم، برای اینکه آنها تنشی که بین ایران و آمریکا وجود دارد را ندارند و این سطح بالایی تنش و درگیری است که خودش را در تحریمها نشان میدهد. به عبارت دیگر میتوانیم بگوییم که با نظام اقتصاد جهانی همکاری سازندهای نداریم، منظورم این نیست که باید دربست قواعدش را پذیرفت، اما میتواند همکاری از نوع انتقادی باشد؛ یعنی همکاری میکنید، اما نقدهای خودتان را هم دارید. در وضعیت فعلی با عدم این همکاری طبیعی است که روابط دچار اختلالهای جدی و پرتنش میشود و به این صورت است که اقتصاد و جامعه حساسیت بسیار زیادی به اینکه ترامپ انتخاب شود یا بایدن، پیدا میکند.
می دانیم که در دنیا خیلی از افراد دنبال میکنند و دغدغههایی دارند، مثلاً آنهایی که گرایشهای مساواتگرایانه یا آنهایی که گرایشهای محیط سبزگرایانه دارند، دوست دارند که بایدن انتخاب شود و در همه کشورهای دنیا اینگونه تمایلاتی وجود دارد، اما در هیچ کشوری نمیبینیم بازار ارز و اقتصادش به این شدت تحت تأثیر باشد. چرا ایران این گونه است؟ مشخص است که اگر ترامپ انتخاب شود، تشدید تحریمها در ادامه کار است و اگر بایدن انتخاب شود مقداری کم شدن و شل شدن تحریمها خواهد بود.
ایکنا ـ یعنی بخشی از آن روانی است؟
صددرصد روانی هم هست. آنهایی که دوست دارند که اقتصاد در یک موقعیت آرامتری قرار بگیرد، طبیعی است که در ایران هم میگویند که اگر بایدن انتخاب شود گزینه بهتری است، آنهایی هم که یک مقدار شاکیاند و از داخل ناامید شدهاند، میگویند که ترامپ انتخاب شود که در نهایت شاید فشار باعث شود که نظام تصمیمگیری ما به گونه دیگری انجام شود.
ایکنا ـ هرچند ترامپ گفته که تا زمانی که هست، هفتهای یک تحریم به تحریمهای ایران اضافه میکند، ابتدا آیا اساساً این امکان برایش وجود دارد؟ به نظر شما با توجه به انتخاب بایدن و فشارهای بسیار زیاد چند سال اخیر بر اقتصاد ایران، آیا باز از سبد معیشتی مردم چیزی کاسته میشود یا اینکه روبه بهبودی میرود؟ چشماندازتان نسبت به اینکه موضوع چیست؟
اینکه دولت ترامپ میخواهد تحریمها را تشدید کند تا زمانی که قدرت را به طور رسمی واگذار نکرده است، میتواند این کار را انجام دهد، هدفش هم این است که تا جایی که ممکن است شرایط را سختتر کند که بایدن هم وقتی قدرت را در دست گرفت کار رفع تنشها و کنترل کردن آن سخت شود، اما اینکه بایدن بیاید، نباید خیلی انتظارات زیادی داشت. به هر حال جمهوریخواهها و دموکراتها یک اصول خیلی کلی دارند که در چارچوب آن اصول، در خیلی از جاها با هم درگیر هستند، اما در برخی موارد هم اتحاد نظر دارند.
همان طور که در داخل هم اصولگرایان و اصلاحطلبان سر یک سری اصول استراتژیک وحدت نظر دارند، دیدیم که بایدن وقتی بحث سردار سلیمانی شد به صراحت نظرش را اعلام کرد یا درباره وضعیت تهدید امنیتی اسرائیل یا کشورهایی که متحد آمریکا هستند، بایدن و دموکراتها نرمش خیلی قابل توجهی نشان نخواهند داد. درباره برجام هم که اعلام کردند صحبت بر سر توافق خواهد بود، اما شرط و شروطهای جدید خواهند داشت و این به رفتار ایران برمیگردد که چه حدی آن شرایط بایدن (سر موشکهای بالستیک، تحولات منطقه) را خواهد پذیرفت. اگر شرطی بپذیریم، احتمال عادیسازی روابط بیشتر و سریعتر خواهد بود اگر پذیرفته نشود کندتر خواهد شد.
اما نکته این است که از نظر کنترل روانی این یک شوک مثبت است، یعنی به هر حال آن جهشهایی که در بازار و به ویژه نرخ ارز وجود داشت برای مدتی کنترل میشود؛ یعنی مانند اتفاقی که در سالهای 92 تا 95 دیدیم، تقریباً آن شرایط دوباره تکرار خواهد شد و بعد بخشی از رشد اقتصادی و بهتر شدن شرایط به صادرات نفت برمیگردد که باید دید که اجازه خواهند داد که صادرات نفت افزایش پیدا کنند.
هرچند کارشناسان فن باید اینجا نظر بدهند، اما من به عنوان یک شهروند معتقدم همیشه سیاست هویج و چماق وجود دارد، ممکن است که دولت بایدن از یک طرف امتیازاتی را پیشنهاد بدهد که گشایشهایی در صادرات نفت به وجود بیاید، اما از طرفی تأکید بر شرایط داشته باشد و البته احتمال دارد که زمانی هم بگذارد که ببیند واکنش این طرف چیست؟ اما فکر میکنم برای مدتی انتظار آرامشی در بازارها را داشت.
انتهای پیام