به گزارش ایکنا، جایگاه معنوی و بلند بقاع متبرکه و امامزادگان از یکسو و گستردگی و فراوانی زیارت مشاهد شریفه و استقبال از آنها از سوی دیگر، این الزام را به میان میآورد که مسئله بقاع متبرکه و امامزادگان، از ابعاد مختلف، مورد کاوش و پژوهش قرار گیرد. چنین امری برای متولیان امر مفید است تا در برنامهریزیها از آن بهره گیرند و زائران نیز میتوانند بهره معنوی خویش را بالا برند. بیتردید مقوله مهندسی فرهنگی امامزادگان، بقاع متبرکه و مشاهد شریفه در مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و در توسعه و تعمیق ارزشهای دینی، نقشی حیاتی و تأثیری شگرف دارد و بدیهی است که درک مشترک و اتفاق نظر نخبگان سیاسی، علمی و مذهبی و شفافسازی این مفاهیم، گام بزرگی در توسعه و تعمیق فرهنگ اسلامی محسوب میشود.
با توجه به پیچیدگی این مسئله و با دقت به اینکه نهادی به نام «سازمان اوقاف و امور خیریه» متولی امور بقاع متبرکه و امامزادگان شده است و هر ساله سرمایه مالی و انسانی زیادی را صرف نگهداری، رسیدگی و توسعه این اماکن میکند، باید به لحاظ فرهنگی نیز بستر ذهنی مناسبی در سطح کلان ایجاد شود و دید روشنی درباره فلسفه زیارت امامزادگان و تأثیرات سازنده آن در جامعه اسلامی شکل گیرد. از این رو ایکنا در این باره با حجتالاسلام سیدحسین خادمیان، استاد حوزه و دانشگاه و چهره برتر تبلیغ کشور، گفتوگو کرده است.
وی در بخش نخست این گفتوگو، با بیان اینکه از اصل الگوپذیری به عنوان مهمترین و اصلیترین ثمره فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی امامزادگان غفلت کردهایم، گفت: اداره اوقاف در نگاه مردم یک چهره اقتصادی و کاسبمدارانه دارد نه چهره فرهنگی؛ لذا باید جراحی بزرگی را درباره تولیتها و مدیران امامزادگان و مشاهد شریف و موقوفات انجام دهیم. در ادامه مشروح بخش پایانی این گفتوگو را از نظر میگذرانید.
ایکنا ـ بیتردید مقوله مهندسی فرهنگی امامزادگان، بقاع متبرکه و مشاهد شریفه در مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و در توسعه و تعمیق ارزشهای دینی، نقشی حیاتی و تأثیری شگرف دارد؛ بر همین اساس تبدیل شدن بقاع متبرکه به قطبهای فرهنگی کشور و جایگاه اصلی آنها چگونه محقق میشود؟
برای نزدیک شدن به این بعد، باید به همان اصل حقیقی امامزادگان برگردیم؛ مگر امامزادگان در گذشته رونق نداشتند؟ آن زمان نگاه مردم فرهنگی و اعتقادی بود و اعتماد وجود داشت، ولی امروز حالت منفعل پیدا شده است؛ لذا برای رسیدن به بعد فرهنگی امامزادگان باید به عقبه روایی و فقاهتی برگردیم و آن را احیا کنیم. قطعاً با اینکه آستان امامزادگان، بقاع متبرکه و مشاهد شریفه را به عنوان بعد اقتصادی بنگیریم، مخالف هستم. اگر در بحث گردشگری مذهبی بعد حقیقی امامزادگان و بقاع متبرکه را که همان بعد فرهنگی، عقلانیت و الگومداری از آنهاست معرفی کنیم و بگوییم که اینها معلم معارفها واخلاق بودند و معمار اخلاقیات در حوزه فردی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و ... جاذبه ایجاد میشود. چه چیزی گاندی، رهبر انقلاب هند، را به سمت امام حسین(ع) میکشاند که او از امام حسین(ع) سخن میگوید؟ اگر همین شناخت گاندی به امام حسین(ع) را به عنوان رهبر یکی از بزرگترین و پر جمعیتترین کشورهای دنیا بتوانیم در جامعه خودمان احیا کنیم، موفق عمل کردهایم.
امروز درباره امام رضا(ع) در جامعه چقدر فعالیت کردهایم؟ حتی سریالهایی را هم که برای امام رضا(ع) ساختیم، باعث وهم در مورد امام رضا شد و حقایق در مورد ایشان گفته نشد. در سریال امام علی(ع) نیز اینگونه بود و در طول این سریال حتی یک جنبه تعلیمی از حضرت علی(ع) مشاهده نشد. مباحثی که حضرت در خصوص اخلاقیات، نحوه جمعآوری زکات و بسیاری از مسائل و موارد دیگر بیان کردهاند در این سریال ندیدم؛ چراکه کارهای فرهنگی دست متولیان اصلی و واقعی فرهنگی ما نیست و هر فردی به خود اجازه داده است، یک مجوز گرفته و درباره اسلام حرف بزند، در حالی که به آنهایی که میتوانستند در مورد اسلام به درستی حرف بزنند و حقایق را روشن کنند، مجوز داده نشد و حتی میدانی هم برای ارائه ندادند؛ لذا اگر بخواهیم یک نگاه دقیق به مشاهد شریفه به عنوان یک الگوی فرهنگی و اسلامی داشته باشیم باید آنها را به درستی معرفی کنیم؛ اما متأسفانه منفعل عمل کردیم.
ایکنا - بستر ذهنی مناسب جامعه درباره فلسفه زیارت امامزادگان و تأثیرات سازنده آن در عرصه گردشگری مذهبی در جامعه اسلامی چگونه شکل میگیرد؟
اگر حقیقتهای متعالی انسانساز امامزادگان را در مدارس، حوزهها، دانشگاهها و منابرمان مطرح کنیم، بجای اینکه حرفهای ساختگی خلاف مکتب را بگوییم و تلاش کنیم از حالات ساختاری امامزادگان بگوییم تا مردم به این سمت معطوف شوند، به طور غیر مستقیم اقبال مردم و ملتها سبب رشد گردشگری و اقتصادی میشود و دیگر نیازی نیست که بیایم و چهره امامزادگان را کاسبکارانه کنیم و قبر، مراسم ختم و اتاق عقد را در این مکانها قیمتگذاری کنیم؛ با این نگاه میتوانیم بسیاری از این خدمات را به صورت رایگان برای مردم داشته باشیم، چراکه نذورات به این اماکن سرازیر خواهد شد و وجهه آبرومندانه اقتصادی نه کاسبمدارانهای را، که به مرور زمان سلب اعتماد میکند و قطعاً به بنبست کشیده خواهد شد، شاهد خواهیم بود.
ایکنا ـ از فلسفه و حقیقت حضور امامزادگان در کشور و اثرات حضور آنها بر زندگی مردم ایران بگویید.
در ایران به جهت اینکه از دوره خلیفه دوم بحث طبقاتی بین عرب و عجم ایجاد شد و به تعبیر اهل تاریخ، موالی معرفی و عجمها در طبقه دوم معرفی شدند و بیشتر ایرانیها طرد شدند، اینها باعث شد تا ایرانیها تفاوتهای رفتاری حضرت علی(ع) را با دیگران که منطبق بر رفتار پیامبر(ص) بود ببینند و به نوعی جذب اخلاقیات اهل بیت(ع) خصوصاً حضرت علی(ع) شوند؛ این موضوع در فکر و فاکره مردم ایران ماند و ایران را به محلی امن برای شیعیان و گرایش به شیعه تبدیل کرد. زمانی که تحقیرها آمد و در زمان معاویه به اوج خود رسید، معاویه غیرعرب مخصوصاً مردم ایران را تحقیر میکرد و کارهای سخت به آنها میداد، همین مسئله باعث شد که ایران یک محل امن برای شیعیان شود و شیعه در آن گسترش پیدا کند. اگرچه بعضیها این را مرهون تلاشهای جناب سلمان میدانند، اما این مسئله مهم نیز در کنار آن مطرح است. پس از آن ایران به نوعی یک منطقه شیعهنشین شد و غیر ایران مناطق ضدشیعه شد.
حکام اموی و عباسی بر ائمه و فرزندان آنها سختگیر بودند و در تاریخ نیز آمده است که هارونالرشید آنقدر به فرزندان امام موسیابن جعفر(ع) سخت میگرفت که آنها خود را فرزند حضرت معرفی نمیکردند و از شهری به شهر دیگر میرفتند و حتی اگر میدانستند که اینها فرزند امام موسیابن جعفر(ع) هستند با آنها وصلت نمیکردند. در تاریخ داریم که کار بهجایی رسید که محارم حضرت یک چادر داشتند که در هنگام نماز به همدیگر قرض میدادند و کسی که نمازش تمام میشد چادر را به دیگری میداد تا او هم نمازش را به جا آورد؛ در این شرایط بسیار سخت، ایران به دور از محل خلافت امویان و عباسیان ملعون بود و محل امنی شد که از تیررس مستقیم آنها خارج بود و امامزادگانی که اذیت و آزار میشدند، قطعاً و قهراً به مناطقی که شیعه هستند و اعتقاد راسخ به مکتب امامیه داشتند، هجرت میکردند.
هجرت نیز از آداب یک مسلمان است؛ لذا علت اصلی اینکه آنها مدینه، مکه و شهرهای اسلامی را ترک میکردند و به شهرها و روستاهای ایران میآمدند، همین مسائل بود. در تاریخ داریم که نیروهای فراوانی بهعنوان قیامهای علویان و زیدیه به خاطر همین مسائل شکل میگیرد و اوج این مسائل نیز بعد از جریانات سختگیرانه خلیفه دوم، معاویه و حجاج ابن یوسف بود که حرکتهای شکننده و تحقیرآمیزی میکردند، بنابراین اولاد حضرات معصومین(ع) ایران را محل مناسبی برای زندگی و محلی امن برای تبلیغ حقیقت اسلام همراه با بستری آماده و پذیرا برای معارف و معالم حقه اسلام مشاهده کردند و در ایران حضور پیدا کردند.
اگر بخواهیم فلسفه و حقیقت حضور امامزادگان را در ایران بررسی کنیم یکی از مهمترین مسائل، بستر مناسبی بود که برای نشر، تعلیم و حفاظت از معارف حقه اسلام ایجاد شده بود؛ در آن زمان در شهرهای اسلامی مانند مدینه، مکه، بغداد و شام به خاطر تسلط خلفای جور اموی و عباسی امکان این مسئله نبود و آنها تلاش میکردند که اسلام حقیقی را از بین ببرند و باید این اسلام تعلیم و ترویج داده میشد؛ ایران در آن زمان بهترین بستر برای این مسئله بود. دومین مسئله امنیت آنها در ایران بود و سومین مسئله اقبالی بود که مردم ایران از ابتدا به ائمه هدی و اولاد آنها داشتند و طبق دستور پیامبر مکرم اسلام(ص) این تکریم را به جا میآوردند.
ایکنا - مسئله رونق امامزادگان وبقاع متبرکه از چه زمانی در ایران ایجاد شد؟
مسئله رونق امامزادگان و بقاع شریفه از زمان حکومت فاطمیون در مصر با موضوع ساختن بقاع و گنبد و بارگاه شروع شد و در ایران اوج رونق این مسئله دوره سلجوقیان بود؛ بعد از آنها ایلخانیان به دلیل گرایشی که به عرفان و تصوف اسلامی پیدا کردند و بعد از آن نیز در دوره تیموریان ادامه یافت، اما کمکم در زمان صفویه کاسته شد و حتی شکل آن نیز تغییر کرد. علیرغم اینکه بسیاری فکر میکنند در دوره صفویه این مسئله رونق پیدا کرد، اینگونه نبود و صفویه به دنبال مطرح کردن بزرگان خودشان بودند و حتی آنها را در مقابل امامزادگان علم میکردند؛ آنها برای کمرنگ کردن امامزادگان حتی تجملگرایی را در حرمهای شریفه مانند حرم حضرت رضا(ع) شروع کردند و به نوعی یک مانعیت را برای رونق و ترویج و توجه به امامزادگان ایجاد کردند و به جای اینکه مردم یک نگاه فرهنگی به امامزادگان و مشاهده شریفه داشته باشند، یک نگاه اقتصادی پیدا کردند. این مراکز در آن زمان دکان درآمدزایی برای حکام شد و این خطر بود که بعد از آن نیز این موضوع افول پیدا کرد و در زمان قاجاریه علیرغم شعارهایی که داده میشد، مجدداً افول پیدا کرد، تا به انقلاب شکوهمند اسلامی منتهی شد؛ امروز نیز به جهت مسائل سیاسی که درگیر آنها هستیم از این مسئله غافل ماندیم که باید بعد فرهنگی و رونق آنها احیا و جایگاه حقیقی امامزادگان شناخته و تعریف شود.
ایکنا ـ منظورتان از جایگاه حقیقی امامزادگان چیست؟
جایگاه حقیقی امامزادگان، بقاع متبرکه و مشاهد شریفه همان بعد الگومداری از آنهاست نه بعد اقتصادی آنها؛ اگر ما جنبه الگومدارانه و سرمشقگونه امامزادگان را در جامعه تعریف کنیم و در کتب درسی و دانشگاههایمان و رسانهها و تمام مراتب جامعه جاری و ساری کنیم، هم اقتصاد و هم سیاست کشورمان تصحیح میشود. اگر طاغوت فرهنگی را شکست دهیم، مطمئن باشید طاغوت سیاسی و اقتصادی نیز شکست خواهد خورد. اختلاسها، ناهنجاریها، طلاقها و بسیاری از مشکلات جامعه ما به خاطر این است که طاغوت فرهنگی در کشور ما با وجود سرمایههای عظیم فرهنگی که داریم ترویج پیدا کرده است. کشورهای غربی چنین سرمایههایی ندارند و از این منظر دستشان خالی است و ما با داشتن چنین سرمایههای عظیمی باید به حال خودمان گریه کنیم؛ جوانان و نوجوانان ما به سمت دیگری میروند و شکل دیگری گرفتهاند و الگوی غربی را فرا گرفتهایم. این یعنی اینکه غافلانه عمل کردهایم و کار به دست اهلش نیست و کسانی متولی این کارها شدهاند که چندین مشغله دارند.
متأسفانه کار به متخصصان سپرده و صدایشان نیز شنیده نمیشود. خطبایی داریم که اگر در نماز جمعه وارد شوند میتوانند بسیار مؤثر عمل کنند، کمااینکه در فضای منبری نیز مفید عمل کردهاند؛ مردم از آنها بدون اینکه هیچ هیاهویی داشته باشند تأثیر میپذیرند اما اینها را به هر دلیلی در سنگر نماز جمعه نمیآوریم. اینها نشان میدهد کار هنوز دست کار بلد نیست. تولیت مشاهد شریفه نیز باید بتوانند سیره و الگومداری آنها را تبلیغ و ترویج و بدانند چگونه مردم را جذب کنند تا همان چیزی که مقام معظم رهبری در خصوص بعد فرهنگی شدن این اماکن تأکید داشتهاند، محقق شود.
گفتوگو از وهاب خدابخشی
انتهای پیام