محسن معارفی، عضو هیئت علمی جامعة المصطفی، رئیس سابق دانشگاه اسلامی غنا از سال 93 تا 98، رئیس پژوهشکده علوم انسانی و مدیر گروه مطالعات آفریقا و عربی جامعة المصطفی(ص) العالمیه، در گفتوگو با ایکنا، با محوریت اعتراضات اخیر در آمریکا در پی قتل جرج فلوید، سیاهپوست آمریکایی از سوی پلیس این کشور، تاریخچه نژادپرستی در آمریکا، پیشینه بردهداری در اروپا و آمریکا و رفتار نژادپرستانه دونالد ترامپ را مورد توجه قرار داد و بر ضرورت بازگشت به دین و اخلاق برای مقابله با خشونت و نژادپرستی تأکید کرد. متن این گفتوگو در ادامه از نظر میگذرد:
ایکنا ـ ابتدا درباره نژادپرستی در آمریکا به ویژه در زمینه رفتار با سیاهپوستان توضیحاتی دهید و از تاریخچه نژادپرستی در این کشور بگویید.
نژادپرستی ظلم سیستماتیک علیه بشریت بوده که از سوی اجتماع توجیه شده است و ریشه در خود برتربینی برخی انسانها در برابر دیگران دارد و این گروه برای خود حق انحصار در آموزش، تملک و سایر امتیازها قائل هستند. وقتی آمریکاییها به این سرزمین پا گذاشتند، براساس این فرضیه غلط با مردم رفتار و این مسئله را القا کردند که مردم اینجا فاقد فرهنگ، رفتار عاقلانه و انسانهایی وحشی هستند و نژاد آنان از نژاد آمریکاییهای سفیدپوست پایینتر است و با این توجیهات و پیشفرضهای اشتباه شروع به تملک سرزمین و محصولات آنان کردند و به رفتارهایی ظالمانه و سیستماتیک دست زدند که منجر به این نژادپرستی گسترده شد. البته آمریکا در گذشته خشنترین نوع نژادپرستی ظالمانه را در تجارت برده نشان داد، زیرا نیروی کار کافی نداشت و برای امور اقتصادی نیاز داشت که از کشورهای دیگر به ویژه از غرب و مرکز آفریقا برده وارد کند.
مفهوم بردهداری فعلی در آمریکا کاملاً متفاوت با مفهومی است که قبلا در این کشور وجود داشت، بردهداری جدید ثمره نظام سرمایهداری است که در قرنهای 17، 18 و 19 شکل گرفت و آمریکاییها به خاطر نیازهای اقتصادی که داشتند، افرادی را به نام برده وارد و با آنها مانند کالا رفتار میکردند و خشنترین نوع رفتار را در تاریخ آمریکا میتوان دید و بعید است که این حجم از خشونت پیش از این دیده شده باشد.
پایانههایی را نیز در آفریقا برای جمعآوری این بردهها قرار دادند، من برخی از این پایانهها از جمله قلعه «کیپ کاست» در غنا را از نزدیک دیدهام، در اتاقهایی 25 تا 30 متری، 50 تا 100 نفر را در بدترین شرایط و فاقد حداقل امکانات نگه میداشتند، رفتارهای غیرانسانی با آنان داشتند و حتی سیاه چالههایی برای نگهداری آنان حفر شده بود. دروازهای موسوم به «دروازه بدون بازگشت» طراحی کرده بودند، بردهها زمانی که از این دروازه میگذشتند، دیگر نمیتوانستند به کشورشان بازگردند.
مفهوم بردهداری فعلی در آمریکا کاملا متفاوت با مفهومی است که قبلا در این کشور وجود داشت، بردهداری جدید میوه نظام سرمایهداری است که در قرنهای 17، 18 و 19 شکل گرفت و آمریکاییها به خاطر نیازهای اقتصادی که داشتند، افرادی را به نام برده وارد و با آنها مانند یک کالا رفتار میکردند
اینها قبایل سیاهپوست آفریقایی را تحریک میکردند که برای تحویل بردههای بیشتر، به قبایل دیگر حمله کنند و در قبال برده بیشتر به آنان اسب، تفنگ و یا آینه میدادند و میگفتند این آینهها چیزی با ارزش و بسیار گرانقیمت است، در حالی که بسیار بیارزش بود. در تاریخ تجارت برده آتلانتیک 600 برده را مثل یک کالا در یک کشتی قرار میدانند و حتی جای تکانخوردن نداشتند، به خاطر رفتارهای وحشیانه و شرایط بد حاکم در این سفرها، گاهی تا یکچهارم آنان فوت میشدند و جسدها به دریا ریخته میشد و دیگر بردهها برای فروش به آمریکا میبردند.
ایکنا ـ چه دلیلی وجود دارد که نژادپرستی هنوز یک مشکل در جامعه کثرتگرای آمریکاست؟
آمریکا براساس خودبرتربینی و بر پایه فرضیات غلط تأسیس شده و خوی استعمارگری در میان آمریکاییها همچنان وجود دارد، برای یک مستکبر و مستبد اقرار به اشتباه و این که بگوید من اشتباه کردم، فرضیهام غلط بود و حق را به افراد مقابلش بدهد، سختترین چیز است، هرگز چنین کاری نخواهد کرد، زیرا براساس همین دیدگاه به وجود آمده است. اینها برای نژادپرستی خود دلایل عقلانی، منطقی و حتی علمی میتراشند و کاری میکنند که مسئله برای شما قابل قبول باشد، وقتی انسان به وضوح به وجدان خود مراجعه میکند به قبح بردهداری پی میبرد، اما جالب است که بدانید در آمریکا برای نژادپرستی و بردهداری همه نوع توجیه و دلایلی اعم از سیاسی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی وجود دارد، در این کشور علت اصلی جنگ داخلی آمریکا در قرن 19 بحث لغو بردهداری بود که بردهها در مزارع پنبه آمریکا کار میکردند، در آن زمان پنبه بسیار قیمتی و ارزش آن از ابریشم بیشتر بود، این مزارع نیاز به کارگران زیادی داشت که از آفریقا تأمین میشدند، زمانی که لغو بردهداری مطرح شد، جنوب آمریکا این مسئله را نپذیرفتند و این امر منجر به جنگ شد.
آمریکاییها برای عدم لغو بردهداری دلایل مختلفی را ذکر و اعلام میکردند لغو بردهداری سبب میشود ما نتوانیم تولیدات خود را به سرانجام برسانیم و محصولات ما خیلی گران خواهد شد و با گرانی محصولات، در داخل و خارج از آمریکا، مشتری برای محصولاتمان نخواهیم داشت و این به فروپاشی اقتصاد و بیکاری گسترده منجر شده و از نظر اخلاقی این مسئله درست نیست، حتی دلایل دینی آوردند که علت این که در انجیل بردهداری تأیید شده، این است که لغو آن همین پیامدهای بد را در پی خواهد داشت.
آمریکا به دلیل خوی استکبارگرانه برای بدترین کارهای خود، دلایلی به ظاهر منطقی میآورد و شما را دچار تردید خواهد کرد و سبب میشود آنها کار خود را پیش ببرند. شاید اگر بخواهیم برای نمونه بدترین کار علیه بشریت در تاریخ را ذکر کنیم، بمباران هیروشیما در ژاپن را بتوان مثال زد، اما جالب است بدانید در این باره هم بحثهایی مطرح و این کار آمریکا خوب جلوه داده شد و حتی این مسئله مطرح شد که چقدر خوب شد که آمریکا ژاپن را بمباران اتمی کرد؛ چراکه اگر این کار انجام نمیشد انسانهای بیشتری کشته میشدند و جنگ طولانی میشد. این کار سبب شد از مرگ افراد بیشتری جلوگیری شود هر چند زنان و کودکان زیادی در ژاپن کشته شدند. با این توضیحات کدام کار قبیحی در آمریکا وجود دارد که نتوان دلایلی برای آن تراشید و آن را توجیه کرد. این رویکرد باعث میشود همچنان نژادپرستی در این کشور وجود داشته باشد و امروز هم نمونههایی از آن را مشاهده کرد و به این سادگیها نمیتوان از نژادپرستی آمریکاییها رهایی یافت.
ایکنا ـ برخی معتقدند که در دوران ریاستجمهوری ترامپ، رفتار نژادپرستانه با اقلیتهای نژادی و مذهبی در ایالات متحده افزایش یافته است. آیا با این گزاره موافق هستید؟
اين مقولهای است که بسیاری از جامعهشناسان و اندیشمندان با آن موافقند و ترامپ هم از روزی که روی کار آمد، با همین شعارها به قدرت رسید و بسیاری از مهاجران را کسانی مینامید که از آمریکاییها متنفر هستند؛ بنابراین آمریکاییها نیز باید از آنان متنفر باشند. در کشورهای جهان از جمله هند که مسلمانان سرکوب میشدند، ترامپ از آن دفاع میکرد. در جریان اعتراضات اخیر آمریکا، ترامپ معترضان را نژادپرست نامیده، در حالی که این اعتراضات بیشتر مدنی است و تنها در برخی موارد به خشونت کشیده میشود، اما همین خشونت هم به دلیل شنیده نشدن صدا و خواسته معترضان است، اما خشونت در اعتراضات بسیار محدود است، اما ترامپ در توئیتر با آنها اعلام جنگ میکند و آنان را اراذل و اوباش میخواند و حتی توئیتر به دلیل ترویج خشونت، توئیت ترامپ را در برخی موارد مخفی یا حذف میکند.
در جریان اعتراضات اخیر آمریکا، ترامپ معترضان را نژادپرست نامیده، در حالی که این اعتراضات بیشتر مدنی است و تنها در برخی موارد به خشونت کشیده میشود، اما همین خشونت هم به دلیل شنیدهنشدن صدا و خواسته معترضان است
ترامپ از همان ابتدا پیامبر نژادپرستان نه تنها در آمریکا بلکه در کل جهان بود و تروریستی که در مسجد نیوزیلند به مسلمانان بیگناه حمله و آنان را قتل عام کرد، در نامه خود ترامپ را الهامبخش خود نامید. ترامپ به اختلافات دامن میزند و این سبب میشود که آتش اختلافات و خشم مردم معترض بیشتر شود.
اکنون علیرغم اعتراضات سیاهپوستان، ترامپ در سخنان خود آنان را به تمسخر گرفته و گفته که اگر اعتراضات به خاطر این است که پلیس پا روی گردن شخصی گذاشته، از این پس دستور میدهم نیروهای پلیس پا را در جاهای دیگر بگذارند و لگد کنند. این بیانگر تمسخر خواستههای به حق جماعتی است که مظلوم هستند و میخواهند حق خود را در جامعه آمریکا بگیرند و احساس میکنند هیچ کس نیست که صدای آنها بشنود.
ایکنا ـ در شرایط کنونی بازگشت به آموزههای ادیان به ویژه تعالیم اسلام برای تبیین رد هر گونه خشونت و نژادپرستی چه ضرورتی دارد؟
در شرایط کنونی که در آمریکا برای هر رفتار ناشایستی توجیه به ظاهر عقلانی وجود دارد، تنها چاره و راهکار بازگشت به دین، فضیلت و انصاف است و اینکه همه به قاعده طلایی اخلاق که «آنچه برای خود میپسندی، برای دیگران هم بپسند» و همچنین قاعده نقرهای اخلاق که «آنچه برای خود نمیپسندی، برای دیگران هم نپسند» برگردند و تنها عاملی که میتواند ما را به این قواعد پایبند کند، دین است، البته دینی که خود دعوتکننده به مساوات باشد نه توجیهکننده نژادپرستی. اسلام شعارش برتری انسانها براساس تقواست و هیچ نژادی را بر دیگری برتر نمیداند؛ بنابراین برای رد هر گونه خشونت و مقابله با نژادپرستی در آمریکا باید به تعالیم اسلام بازگشت.
ایکنا ـ آیا شاهد مثالی از قرآن کریم در نفی نژادپرستی و دعوت به مساوات و برابری به خاطر دارید؟
قرآن به صراحت در آیه 13 سوره حجرات میفرماید «یَآ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَآئِلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛ اى مردم! ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا گرامىترین شما نزد خدا، با تقواترین شماست، همانا خدا داناى خبیر است.» در این آیه تنها ملاک برتری و کرامت انسانها تقواست و کسی نمیتواند خود را بر دیگری برتر بداند.
نگاه اسلام و قرآن به مباحث بردهداری متفاوت با چیزی است که امروز شاهد آن هستیم، بردهداری به شکلی که در قرون 17 و 18 میلادی در اروپا شاهد بودیم، در اسلام وجود ندارد. پیش از اسلام بردهداری رواج داشت و به ارث میرسید و اسلام چارچوبی را قرار داد تا کمکم این مسئله حل شود.
در اسلام و فقه بحثی به نام حقوق بردگان داریم، اگر صاحب بردهای، ضربهای به برده بزند که جای آن زخمی و کبود شود، باید مجازات و جریمه شود، حتی برخی فقها تأکید دارند اگر شخصی برده خود را بکشد باید قصاص شود. این نگاه با چیزی که در آمریکا شاهد بودیم، تفاوت بسیاری دارد. در آمریکا برده را مانند کالا بستهبندی کرده و کشته و در دریا میانداختند و کتک زدن آنها را حق خود میدانستند و احساس میکردند بردهها انسانهای غیرمتمدن و وحشی هستند، در حالی که قرآن در کنار توصیه به نیکی به والدین میگوید به بردگان خود احترام بگذارید و آیه «ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ» گویای این مسئله است.
بردهداری یک سنت غلط اقتصادی بوده و بسیاری از علمای ما با آن مخالفند و اصلاح این سنت زمانبر است و نمیتوان با یک دستور آن را حل کرد. آیتالله معرفت درباره دیدگاه اسلام نسبت به بردهداری میگوید که این حکم در اسلام نسخ شده اما به صورت نسخ تمهیدی، به این معنا که نسخ یک حکم نمیشود به یکباره صورت بگیرد، زیرا نظامهای اقتصادی به هم میریزد و اسلام به صورت تدریجی تمامی راههایی را که منجر به بردهداری میشود، بست و فقط یکی از آنها باز گذاشت و آن هم نیاز به زمان بیشتری داشت که حل شود، اما راههای آزاد کردن برده را بسیار گسترش داد و کفارههای گناهان مختلف را آزاد کردن برده گذاشت و راههایی را مشخص کرد که بردهها طبق قرارداد با مالک خود آزاد شوند یا به صورت اجباری و قهری آزاد شوند.
در بسیاری از کشورهای اسلامی تاریخ معینی برای لغو بردهداری نداریم، چراکه به طور طبیعی با احکام اسلام بردهداری لغو شد و این نسخ تمهیدی شکل گرفت، بنابراین اسلام با هر نوع بردهداری، نژادپرستی، فروش انسان و رفتار دوگانه با انسانها به شدت مخالف است.
ایکنا ـ چگونه میتوان با نژادپرستی در جوامع مقابله کرد؟
برای مقابله با نژادپرستی چاره کار آسان است، اول آگاهیبخشی و دوم مراجعه به ندای دین، فضیلت و انصاف است و نیازی به اعتراضات گسترده و خشونت بار نیست، اما در آمریکا مسئله متفاوت است. در این کشور حتی پس از اینکه بردهداری لغو شد، رفتارهای تبعیض آمیز به هیچ وجه لغو نشد، مدرسه سیاهپوستان با سفیدپوستان جدا بود و در اتوبوس صندلیها جدا بود و حتی آبخوریها جدا بود و موارد از این قبیل بسیار زیاد بود، در قرن بیستم صد سال پس از قضیه لغو بردهداری و اجرای مساوات، تازه جنبشهای مدنی سیاهان و رنگینپوستان شکل گرفت و اینها به نژادپرستی نهادینهشده و سیستماتیک آمریکا معترض بودند، در این جنبشها اعتراضات لوتر کینگ (مارتین لوتر کینگ جونیور، رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکاییهای آفریقاییتبار) و نامهای که از زندان بیرمنگام مینویسد معروف است. او در این نامه نوشت درست است که شما به من میگویید چرا به قانون پایبند نیستی و این گونه اعتراض میکنی و باعث مشکلاتی میشوی، اما من چه چارهای دارم وقتی میبینم انسانهای چماق به دست روی سر ما ایستاده و خواهرها و مادران ما را سرکوب میکنند و آنها را میکشند.
آمریکا به دلیل خوی استکبارگرانه برای بدترین کارهای خود، دلایلی به ظاهر منطقی میآورد و شما را دچار تردید خواهد کرد مثلا در بمباران هیروشیما در ژاپن بحثهایی مطرح و این کار آمریکا خوب جلوه داده شد و حتی این مسئله مطرح شد که چقدر خوب شد که آمریکا ژاپن را بمباران اتمی کرد؛ چرا که اگر این کار انجام نمیشد انسانهای بیشتری کشته میشدند و جنگ طولانی میشد
همچنین لوترکینگ گفته است دخترم وقتی به من میگوید که به شهربازی که در تلویزیون تبلیغ میشود، برویم اما من در جواب او میگویم که ما نمیتوانیم به آنجا برویم چون سیاه پوست هستیم و این نوعی حقارت را در ذهن او شکل میدهد. این نامه حرف دل تمامی سیاهپوستان و رنگین پوستان بوده و درخواست همه آنان برای پایاندادن به نژادپرستی گسترده در آمریکا را نشان میدهد.
در آمریکا با منطق نمیتوان حق خود را گرفت، اگر امروز در آمریکا قوانین مترقی درباره حق اعتراض و تبعیض مثبت وجود دارد و آمریکا افتخار میکند که جامعهای مدنی است که قوانینی مدنی دارد، این مدنیت مرهون و مدیون اعتراضات گسترده سیاهپوستانی است که به زور حق خود را گرفتند.
سیاهپوستان امروز در آمریکا به این دلیل که میدانند با هیچ راهی نمیتوانند حق خود را بگیرند، دست به اعتراض زدهاند تا نشان دهند از وضعیت موجود ناراضی هستند. در گزارشهای آماری در آمریکا حقوق رنگینپوستان بسیار پایینتر از حقوق سفیدپوستان، درصد رفتارهای ناعادلانه با آنان در سیستم قضایی بیشتر از سیاهپوستان و بازخواستها تا پنج برابر بیشتر و کشتن و ضربه زدن به رنگینپوستان به اشتباه بسیار بیشتر از سفیدپوستان است. بنابراین سیاهپوستان و رنگینپوستان برای از بین بردن نژادپرستی چارهای جز اعتراض ندارند، چهبسا بتوانند به زور مساوات و لغو نژادپرستی گسترده را به مقامات آمریکایی بقبولانند.
ایکنا ـ سخن پایانی.
باید از نحوه رفتار آمریکاییها با اعتراضات درس بگیریم و با روحیه استکباری آمریکا بیشتر آشنا شویم و آمریکایی را که هیچ وقت با دلایل منطقی و استدلال سر جای خودش نمینشیند بیشتر بشناسیم؛ آمریکایی که پلیس آن بر گردن افرادی که آنان را شهروند درجه دوم میداند، پای خود را گذاشته و نمیگذارد نفس بکشند. این مسئله همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند بیش از آنکه بیانگر موردی خاص باشد، بیانگر روحیه و خوی استکباری آمریکاست که نمیگذارد دیگران نفس بکشند و با عقل و منطق هم سر جای خود نمینشیند.
اگرچه به ظاهر شعار امروز آمریکا این است که جان سیاهان مهم تلقی میشود، اما باید به آمریکا فهماند و قبولاند که همه کشورها و انسانها مهم هستند، زیرا تاریخ آمریکا نشان داده است که به اشتباهات و پیش فرضهای خود اعتراف نمیکند و بر اشتباهات خود اصرار دارد و باید با مقاومت و پافشاری و اعتراض در عرصههای جهانی آمریکا را سر جای خود بنشانیم تا در عرصه جهانی مانند یک کشور مسئول رفتار کرده و فقط از این راه مساوات، برابری و برادری در دنیا شکل خواهد گرفت.
گفتوگو: زهرا نوکانی
انتهای پیام