محمود گبرلو، منتقد و کارشناس سینما و تلویزیون، در گفتوگو با ایکنا سینمای دفاع مقدس را گونهای فراموش شده در هنر هفتم توصیف کرد و گفت: در ایام جنگ و سالهای پس از آن فعالیتهایی که در حوزه دفاع مقدس صورت میگرفت شکلی احساسی داشت. در کنار آن برنامهریزی منظمی هم در این عرصه وجود داشت که سبب میشد با توجه به ملاکهای آن روزهای جامعه آثار شایستهای تولید شود، اما در یک یا دو دهه گذشته شاهد تغییرات نامحسوسی در سینمای دفاع مقدس بودیم. به همین جهت جایگاه تولیدات دفاع مقدسی بسیار کمرنگ شده است.وی افزود: این وضعیت نامطلوب بنا به چند دلیل شکل گرفته است که اولین دلیل آن به اختلاف نظر و سلیقه بین مسئولان بازمیگردد. مسئولان سینمایی درباره دفاع مقدس دو دیدگاه دارند. دسته اول باور دارند که دیگر نیازی به تولید این قبیل آثار نیست و عدهای دیگر بر این باورند که سلیقه مردم در حال حاضر چنین آثاری را نمیپسندد. در چنین شرایطی طبیعی است که آثار معدودی ساخته شود که شاید کیفیت لازم را نداشته باشند و تولید آنها صرفاً به دلیل بالا بردن آمار است. فیلم دفاع مقدس؛ نیاز امروز سینمای ایراناین کارشناس سینما تأکید کرد: با توجه به شرایط جهانی و جنگهای گوناگون در منطقه، ساخت آثار دفاع مقدسی یکی از مقتضیات است، زیرا اگر نتوانیم آثار خوبی در این حوزه خلق کنیم، روحیه مقاومت را کمرنگ کردهایم. فکر میکنم فیلم خوب دو ویژگی دارد. ابتدا آثاری که به لحاظ معنا، برداشتی جدید از دفاع مقدس دارند و دوم آثاری که در فرم و ساختار به استانداردهای سینمای جهان نزدیکترند.
گبرلو فیلم «تنگه ابوقریب» را در بحث ساختاری اثری درخور توجه توصیف کرد و گفت: در بحث فرم خوشبختانه به موفقیتهایی دست یافتهایم و فیلم «تنگه ابوقریب» یکی از همین موارد است که از تولیدات درخور توجه سینماست، اما در بحث معنا هنوز نتوانستهایم به نقطه قابل اتکایی دست یابیم. درباره تنگه ابوقریب نکتهای وجود دارد. این قبیل فیلمها قابلیت عرضه جهانی را دارند، زیرا ظرفیتهای تکنیکی آن برای همه مخاطبان جذاب است، ولی ما از این سرمایه استفاده نکردهایم و تنها به اکران داخل بسنده کردهایم.نیازسنجی درست از مخاطبان دهه شصت
وی در پاسخ به این سؤال که چرا اکثر صاحبنظران در سینما، دهه شصت را دورانی موفق برای ژانر دفاع مقدس میدانند چنین توضیح داد: مسلماً اگر درباره امتیازات دهه شصت در پرداختن به سینمای دفاع مقدس سخن میگوییم به این معنا نیست که فیلمهای امروزی باید با همان ساختار تولید شوند، چون شرایط دیگر تولید چنین آثاری را طلب نمیکند. موضوع اصلی اینجاست که در آن دهه شاید آثار پروپاگاندا تولید میشد، اما تولید آنها نیاز آن دوران بود و به خوبی هم تأمین شد، ولی آیا در زمان حال نیازهای امروز سینمای جنگ به شکلی مطلوب تأمین شده است؟ پاسخ این سؤال بیانگر موفقیت دهه شصت است.
این مؤلف سینمایی تأکید کرد: نقش کارگردانان هم در کمرنگ شدن این قبیل آثار بسیار مؤثر است، زیرا آنها نیازهای حقیقی مخاطب را شناسایی و بر مبنای آن عمل میکنند. متأسفانه این روزها فیلمسازان قادر نیستند که نیازهای حقیقی مخاطب را شناسایی کنند، زیرا اگر غیر از این بود شاهد کمفروغی سینمای کشور نبودیم، در حالی که فیلمهای دهه شصت تماشاگران فراوانی داشتند و فروش آنها چند برابر فروش زمان حال بود. البته این موضوع ربطی به گسترش وسایل ارتباط جمعی و شبکههای نمایش خانگی و ... ندارد، در هر صورت سینمای ایران به دلیل عدم تأمین نیاز مخاطبان ریزش شدیدی داشه است.
مدیران نظامی در امر فرهنگ هم مشارکت کنند
وی اضافه کرد: بیهویتی یکی از ضعفهای سینماگران امروز است و تنها به این قشر خلاصه نمیشود، بلکه مدیران فرهنگی هم دستخوش این آسیباند. مدیران موفقی که در مباحث نظامی به موفقیتهای چشمگیری دست یافتهاند باید در حوزه فرهنگی هم ورود داشته باشند، زیرا اگر در کنار ساختن ۱۰ موشک، چند فیلم با محوریت مقاومت ساخته شود، مطمئناً آثارش برای نظام به اندازه همان پیشرفت تجهیزات نظامی است. با توجه به هزینهبر بودن فیلمهای دفاع مقدسی، اگر مدیران نظامی حامی فیلمهای دفاع مقدسی نباشند، از سایرین نمیتوان انتظار مساعدت داشت.
این داور جشنوارههای سینمایی در پایان تأکید کرد: سرمایهگذاری نهادهای نظامی امری رایج در سینمای جهان است. برای مثال وقتی فیلمی در حوزه سینمای جنگ ساخته میشود تنها به فروش بلیط اتکا نمیشود، چون میدانند تمامی هزینههای یک اثر جنگی را فروش بلیط تأمین نمیکند. پس نهادهای نظامی و صاحب قدرت در این بخش سرمایهگذاری میکنند تا خواسته نظام تأمین شود، اما متأسفانه در کشور ما حوزه فرهنگ نیازی ثانویه است که توجه به آن در اولویت نیست. پس در چنین فضایی نباید منتظر اتفاقات خوب در سینمای دفاع مقدس باشیم.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام