به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)،
حسین پورخصالیان، از ایرانیان فرهیخته و مقیم آلمان در مطلبی با عنوان «آشنایی با قرآن از راه بازخوانی تولد حضرت عیسی(ع)» که آن را در اختیار ایکنا قرار داد، آورده است:
یک هیولا دارد فراگیر میشود؛ هیولای موج دوم نژادپرستی. موج نخستین نژادپرستی در سالهای 1930 رواج یافت؛ هرچند کمونیستستیزی را در نظر داشت و به همین خاطر توسط مجامع غربی تحمیل میشد؛ ولی زمانی که این جریان یهودیستیزی پیشه کرد، میبایست برچیده میشد، چرا که منافع غرب را خدشهدار میکرد.
هیولایی از نژادپرستی که در حال حاضر شاهد آن هستیم در زمانهای آغاز شد که استقرار نظام جمهوری اسلامی خطری برای منافع غرب تصور میشد؛ لذا غربیها براندازی آن را ضروری میدانستند. افسوس که خرابیها و کشتارهای جنگ جهانی دوم و ضربات ناجوانمردانه بر پیکر یهودیان موجب نشد که با بازگشت هر گونه اندیشه نژادپرستی مبارزه شود. و چه بسیار بیسوادانی که چون بر طبل اسلامستیزی میکوبیدند، تشویق میشدند، جایزه دریافت میکردند و چه خبرنگارانی که پیشرفت خود را در این میدیدند که اسلام را زشت و مسلمانان را خشونتگرا معرفی کنند، ضمن این که تندروهای مسلمان نیز به اسلامستیزان بهانه لازم را میدهند.
فراگیری این هیولا را میتوان در این دید که حتی روشنفکرانی که در ابتدا با نژادپرستی مخالفت میکردند، اسلامستیزی را مغتنم دانستند و ندانسته بر فراگیری این هیولا دامن زدند. و اینک برخی از اسلامشناسان در غرب به این نتیجه رسیدند که اسلام چندان که تصور میشد، خشونتگرا نیست و حالا کوشش در راه تفاهم ادیان را وسیلهای میبینند برای جلوگیری از موج جدید نژادپرستی.
در این نوشته میخواهم با بضاعت اندک خود خوانندگانی را با قرآن آشنا کنم که پیروان سایر ادیان هستند و یا روشنفکرانی که با اندیشههای آتئیستی(مکتب خداناباوران) تاکنون بیاعتنا به قرآن بودهاند و یا حتی در طی سه دهه اخیر قرآنستیزی میکردند و چه بسا با اسلامستیزی خود زمینههای لازم را برای جنبشهای نژادپرستی معاصر فراهم کردهاند. این نوشته میتواند راهنما باشد تا بتوان با روش قرآن در بیان آموزههای دینی ـ اجتماعی و حقوقی آشنایی پیدا کرد.
برای این منظور مورد تولد حضرت عیسی(ع) را پیش میکشم؛ زیرا این را یکی از شیرینترین مباحث قرآن میدانم ضمن اینکه آشنایی با آن کمک میکند به تفاهم بین ادیان و خیلی امیدوار هستم که کمک کند به آرامش اجتماعی، آرامش در جهانی که نباید ناآرامتر شود.
معرفی یک سوره هر یک از 114 سوره قرآن با نام مشخصی معرفی میشوند بدون آن که تمام آیههای آن سوره فقط بخواهد در مورد همان نام بحث کند. تولد حضرت عیسی را میتوان در سوره مریم و آل عمران یافت. هر یک از این سورهها مورد خاصی از تولد حضرت عیسی را برجستهتر میکند و به زوایای دیگری بیشتر بها میدهد. ضمن این که مطالعه سوره مریم را حتما توصیه میکنم، در این نوشته میخواهم نگاهی بر سوره مبارکه آل عمران بیافکنم.
این سوره با داشتن 201 آیه به مانند سایر سورهها، به مباحث متعددی از جمله توحید و آفرینش میپردازد و تقوا و عدالت را ترویج میدهد. باور من پیروی از دستورات پروردگار، زندگانی انسانها را در جامعه آسانتر میکند. بهترین مثال برای پیروی از توحید، اجرای قوانین رانندگی است. وای بدان روز که برخی خیال کنند چراغ قرمز علامت ادامهدادن به مسیر و چراغ سبز نشانه توقفکردن است و برخی دیگر بر عکس.
آل عمرانیها این که سومین سوره آلعمران نامیده شده است، زمانی به دلیل آن پی میبریم که 31 آیه اولیه این سوره را پشت سر گذاشته باشیم. در آیهً 32 تازه پی میبریم که «آل عمران» چه اهمیتی دارد. کسانی از این خانواده، به مقامی میرسند که در کنار حضرت آدم، حضرت نوح و خانواده حضرت ابراهیم، مورد توجه ویژه خداوند قرار میگیرند.
قرآن پس از آشنانمودن با ویژگی خانواده عمران، مستقیما به سراغ حضرت عیسی نمیرود؛ بلکه برای نشاندادن برجستگیهای بیهمتای آن پیامبر، شخصیت والای مادرش حضرت مریم(س) را پیش میکشد و باز هم برای این که ویژگیهای حضرت مریم را برجستهتر کند، راز و نیاز مادر حضرت مریم با خدایش را میآورد.
از ویژگیهای قرآن: قرآن را میتوان استاد خلاصهنویسی نامید، چرا که بیشتر به محتوا میپردازد. نام مادر حضرت مریم را که در انجیل «آنا» نامیده میشود، نمیآورد فقط او را به نام «همسر عمران» میشناساند. مریم(س)؛ فرزندی که مادرش دوست داشت پسر باشد درست در همان هنگامی که کودک به دنیا آمده است و درست در هنگامی که مادر به دنیاآمدن نوزاد را احساس میکند، به منظور سپاسگزاری، کودک خود را به خداوند هدیه میکند تا او نگهدارنده فرزندش باشد (آیه 36 آل عمران). چند لحظه پس از آن متوجه میشود که نوزادش دختر است. خواننده در اینجا خیلی ظریف پی میبرد که مادر حضرت مریم، بنا بر فرهنگ حاکم، خودش را پیش خداوند شرمنده احساس میکند که گویا اگر فرزندش پسر میبود، هدیهاش به خداوند ارزش بیشتری میداشت. ولی حالا بنگر که خداوند به همین دختر چه بهایی میدهد و چقدر مهربانی نثارش میکند(آیه 38)
خداوند مدیریت در نگهداری و رشد حضرت مریم را به عهده میگیرد و برای او یک مربی ویژه انتخاب میکند که او رسول الهی است و زکریا نام دارد(در تورات ساخاریا خوانده میشود). مهربانی خداوند به آن دختر آن چنان است که زکریا تعجب میکند. هر وقت که میخواهد برای حضرت مریم غذا بیاورد میبیند که سفرهً او رنگین است و هنگامی که از حضرت مریم میپرسد از کجا آن همه را آورده است، میشنود که خداوند برای مریم تدارک دیده است. زکریا با دیدن این همه مهربانی از سوی خدا حالا از خدا میپرسد چرا خداوند خود او را صاحب فرزند نکرده است(آیه 39). پیام میرسد که او صاحب فرزندی خواهد شد که نام او را یحیی بگذارد.(در تورات نام فرزند زکریا یوهانس است، یوهانسِ غسلکننده(یحیی یا یوهانس کسی بود که عیسی مسیح را در آب رودخانه اردن غسل تعمید داد)
زکریا با ناباوری میپرسد چگونه است که در تمام دوران جوانی او و در جوانیِ همسرش، فرزندی به آنها اهدا نشده است و حالا در کهنسالگی چگونه میتواند امیدوار باشد؟ لذا زکریا از خداوند در خواست میکند که به گونهای او را متوجه کند که در چه زمانی بچهدار خواهد شد. خداوند میفرماید، همراه با آغاز حاملگی همسرش، زبان او سه روز از گفتن باز میماند.(آیه 42)
تفاوت قرآن با تورات در بیزبان ماندن حضرت یحیی(ع) در تورات بیزبان ماندن زکریا تا به دنیا آمدن یحیی طول میکشد، یعنی او بیش از 9 ماه نمیتوانست سخن بگوید.
گویا جبرئیل عیب میگیرد که زکریا به وعده بچهدار شدنش تردید پیدا میکند و لذا لالشدن به مثابه تنبیه است.
در قرآن جبرئیل پیامآور است و در جایگاهی نمیآید که اجازه مجازاتکردن داشته باشد.
ویژگیهای حضرت عیسی(ع)پس از تمام این مقدمات و پس از گذشت 42 آیه، حالا مورد حاملگی حضرت مریم بیان میشود. در سوره آل عمران، آیه 43 پیام باردارشدن حضرت مریم را ملائکه میآورند و نه فقط یک مَلِک. به نظر میرسد که در اینجا مراعات بیشتری صورت میگیرد تا احترام حضرت مریم خدشهدار نشود.
در آیه 46 ملائکه به حضرت مریم نوید میدهند که فرزندش که عیسی نام خواهد داشت، نجاتدهنده بشریت خواهد شد و هم در این و هم در آن دنیا جایگاه والایی نزد خداوند خواهد داشت. در این جا هم حضرت مریم تردید پیدا میکند که چگونه میشود که با وجود باکرهبودن، بچهدار خواهد شد. پاسخی را که او دریافت میکند، همان پیام اصلی قرآن است که خواست خداوند اجرا میشود چرا که او توانا است. و این اوست که با کلام خود و یا با تفسیری دیگر، با روح خود مریم را صاحب فرزند میکند. پس از آن، آیه 50 شروع میشود که از درخشانترین آیات قرآن است. در این آیه نوید داده میشود که عیسی در همان هنگام نوزادی با بنیاسرائیل سخن خواهد گفت
و حالا از قول حضرت عیسی میآید:
من نشانههای خدا را برایتان میآورم؛ از یک مقدار خاک رس پرندههایی خواهم ساخت و با نفس خود به آنها حیات خواهم بخشید تا اینکه به پرواز درآیند که توانایی این کار را به فرمان خداوند خواهم داشت، کوران را بینایی میبخشم و مردگان را زنده خواهم کرد، تا آن جا که خواست خداوند باشد و من پیام خدا را خواهم آورد که کدام حرام برایتان حلال گردد و شرط این همه این است که شما ایمان بیاورید، باشد که انسانها به تعقل روی آورند. اهمیت این آیه را پروفسور کلاوس فون استوش(استاد و کارشناس الهیات مسیحی) در این میبیند که:در شرح حال و تواناییهای پیامبران دیگر موردی را نمیتوان یافت که کسی به مانند حضرت عیسی صاحب کمال شود؛ هر چند حضرت آدم هم بدون داشتن پدر وجودیت پیدا میکند ولی هیچ پیامبر دیگری تواناییهای حضرت عیسی را به دست نمیآورد.
از گِل پرندهساختن و با نفس خود به آن جانبخشیدن را باید چنین تعبیر کرد که خداوند بخشی از توانایی آفریدگاری خود را به آن حضرت بخشیده است.
البته کلاوس فون استوش با پیشکشیدن این برجستگیها و ویژگیهای حضرت عیسی منظوری دارد. او میخواهد از یک سو تا اندازهای باورهای حداکثری مسیحیان را توجیه کند. از سویی دیگر از مسلمانان میخواهد که از سختگیری خود نسبت به مسیحیان بکاهند که:
اگر با کلام خداوند و با پیام بشارتگونه خداوند، مریم باکره صاحب عیسی میشود
و اگر
حضرت عیسی با نفس خود پرندهای را توانایی پرواز میدهد، آیا نمیتوان این را همان روح مقدس نامید که مسیحیان به آن باور دارند؟
اگر خداوند به حضرت عیسی بخشی از توانایی آفریدگاری میبخشد، نمیتوان عیسی را خداگونه مورد احترام قرار داد؟
البته بر من(نویسنده این نوشته) بر نمیآید که از باورهای دینی خود که از قرآن مجید بر میآید صرف نظر کنم؛ ولی
کوشش کلاوس فون استوش را میتوان ارج نهاد که برجستگیهای قرآن را به مسیحیان و به یهودیان و به خداناباوران میرساند و نزدیکی ادیان ابراهیمی را طلب میکند. باشد که کوشش در راه تفاهم و برقراری صلح فراگیرتر شود، باشد که هیولای موج نژادپرستی با کمک تمام صلحدوستان مهار گردد.