یکی از بحثهای بسیار مهم معاد و عالم آخرت بحث شفاعت است، شفاعت یعنی واسطهگری و میانجیگری و کمکرسانی. در مباحث معارفی، یعنی موجودی که مقامش بالاتر و قویتر است برای موجود پایینتر واسطهگری کند و کمک دهد. شفاعت در عالم آخرت، تجسم ارتباطی است که در دنیا با برخی انسانها برقرار کردهایم. اگر کسی در دنیا رابطه محبت و دلبستگی، رابطه پیروی و فرمانبری با کسی برقرار کرده باشد، همین رابطه جذبه و کشش در آخرت به صورت شفاعت و دستگیری یا به سمت بهشت و سعادت و یا جهنم و شقاوت تجسم پیدا میکند و این قانون کلی الهی است. «یَومَ نَدعوُ کُلَّ اُناسٍ بِاِمامِهِم» به یاد آرید روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان میخوانیم.
در روایتی از امام صادق(ع) که صحنه محشر را توصیف کرده فرمودهاند: هر کس با امامش محشور میشود به حق باشد یا باطل. ثم يخرج مناد من عند الرّحمن فيقول: يا معشر الخلائق أليس العدل من ربّكم ان يولّى كلّ قوم ما كانوا يتولّون فی دار الدنيا؛ آنگاه یک منادی از سوی خدای رحمان خارج میشود و میگوید: ای گروه خلایق آیا عدالت از سوی پروردگارتان این نیست که هر کس را با همان که در دنیا ولی و سرپرست خود قرار داده بود محشور کند؟
بله همانطور که اعمال خوب یا بد ما در آخرت تجسم پیدا میکنند، رابطههای خوب یا بد ما هم که نوعی سنخیت، اتحاد و یکرنگی و آمیختگی ایجاد میکند، اینها هم تجسم پیدا میکنند و ما را به همان محبوب و اماممان در دنیا ملحق میکند.
یک دسته دیگر از شافعان روز قیامت انبیا الهی میباشند که بنابر مرتبه هر نبی، گستره شفاعت و میانجیگری او متفاوت است البته در این قسمت ابتدا روایاتی درباره شفاعت جمیع پیامبران در پیشگاه الهی مطرح میکنیم سپس به طور خاص و مفصل پیرامون شفاعت کبرای حضرت ختمیمرتبت محمد مصطفی(ص) مطالبی را بیان میکنیم.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: ثَلَاثَةٌ يَشْفَعُونَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيُشَفَّعُونَ[1]، الْأَنْبِيَاءُ ثُمَ الْعُلَمَاءُ ثُمَ الشُّهَدَاءُ؛[2] حضرت رسول(ص) فرمودند: سه دسته هستند که در پیشگاه پروردگار عزوجل شفاعت میکنند و شفاعت آنها پذیرفته میشود: دسته اول پیغمبران هستند و پس از آن علما و پس از آن شهدا.
قال رسولالله(ص): یشفع النبیون و الملائکة و المومنون فیقول الجبار بقیت شفاعتی؛[3] پیامبر گرامی(ص) در حدیثی فرمودند: پیامبران فرشتگان و مومنان شفاعت میکنند آنگاه خدای متعال میفرماید: شفاعت من باقی مانده است. (یعنی گروهی از آنها که به شفاعت شفاعتکنندگان نجات نمییابند باز مشمول رحمت الهی خواهند شد)[4]
قال رسولالله(ص): فیوذن للملائکة و النبیین و الشهدا ان یشفعوا فیشفعون و یخرجون من کان فی قلبه ما یزن ذرة من ایمان؛[5] پیامبر اسلام(ص) فرمودند: پس اجازه داده میشود که فرشتگان و پیامبران و شهدا شفاعت کنند آنگاه آنان شفاعت میکنند و هر کس ذرهای ایمان در قلب او باشد را از آتش جهنم خارج میکنند.
قال رسول الله(ص): اذا میز اهل الجنه و اهل النار فدخل اهل الجنة الجنة و اهل النار النار قامت الرسل فشفعوا؛[6] رسول اکرم(ص) فرمودند: هنگامی که اهل بهشت و جهنم از هم جدا شوند و اهل بهشت به بهشت و اهل جهنم به جهنم جای گیرند، در آن هنگام پیامبران بر میخیزند و به شفاعت میپردازند.
قال رسولالله(ص): یشفع الانبیاء فی کلّ من کان یشهد ان لا اله الا الله مخلصاً فیخرجونهم منها؛[7] رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: پیامبران برای کسانی که از روی اخلاص به یگانگی خدا گواهی میدادهاند شفاعت میکنند و آنان را از جهنم خارج میکنند. با توجه به روایات فوق، انبیا نیز از مقام شفاعت برخوردار هستند.
وجود مبارک رسول گرامی اسلام(ص)
در بین تمام مخلوقات، نبی اکرم(ص) بزرگترین، محبوبترین و بافضیلتترین وجود است، خدای تبارک و تعالی امتیازات زیادی برای آن حضرت قائل شده که به هیچ پیامبر دیگری قبل از ایشان نداده است؛ مثلاً پاک قرار دادن تمام روی زمین برای نماز و حلال شمردن مال غنیمت. از جمله ویژگیهای نبوی، یکی هم خاصّیت شفاعت است.[8] در این زمینه، حدیثی متفقعلیه را ملاحظه فرمایید: عن جابر بن عبدالله ان النبی (صلی الله علیه و آله) قال: اُعْطیتُ خَمْساً لَمْ یُعْطَهُنَ اَحَدٌ قَبْلِی. نُصِرْتُ بِالرُعْب مَسیرة شَهرٍ وَ جُعِلَتْ لِیَ الأرْضُ مَسْجداً و طهوراً فَأیُما رَجل مِن اُمَتی أدْرَکْتُهُ الصَلوة فَلْیُصلِ و اُحِلتْ لِیَ الغَنائِم و لم تُحَل لِاَحَدٍ قبلی وَ اُعْطیتُ الشَفاعة وَ کان النبی یُبْعَثُ اِلی قومه خاصةً و بُعثتُ الی الناس؛[9] از جناب جابر بن عبدالله انصاری رسیده است که رسول الله(ص) فرمودند: پنج چیز به من بخشیده شد که به کسی قبل از من بخشیده نشده بود با ایجاد رعب در دل دشمن، به اندازه مسافتی یک ماهه کمک شدم، برای من تمام روی زمین مسجد و پاککننده (جای تیمم) قرار داده شد، (برای من خاک سجدهگاه و پاککننده قرار داده شد) بنابراین هر گاه کسی از امّت من زمان نماز را درک کرد، همانجا نماز بخواند. برای من مال غنیمت حلال گردید که برای هیچکس پیش از من حلال نشده بود و به من شفاعت عطا گردید و پیش از این هر نبیای برای قوم خاصی مبعوث میگردید و من برای تمامی مردم مبعوث گردیدم.
علاوه بر روایات فراوانی که درباره شفاعت رسول اکرم(ص) به دست ما رسیده است؛ آیاتی [10] هم در قرآن کریم بر این موضوع دلالت دارند که به نظر مفسرین منظور خداوند متعال در آن آیات همان شفاعت وجود مقدس پیامبر اکرم است. لکن ما در این مبحث تنها به 3 مورد از این آیات که دلالت واضحتری نسبت به مقام شفاعت پیامبر اکرم دارند اشاره میکنیم. خداوند در آیه 79 سوره مبارکه اسراء میفرماید: «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً؛ و پارهاى از شب را براى آن (تلاوت قرآن و خواندن نافله شب) بيدار باش، (كه اين) وظيفهاى افزون براى تو (است)؛ باشد كه پروردگارت تو را به مقامى درخور ستايش (مقام شفاعت) برانگيزد».
خداوند متعال در این آیه شریفه وظیفهای را بر گردن نبی اکرم(ص) میگذارد و در ادامه آیه بیان میدارد که مقامی به ایشان خواهد داد که همه او را حمد و ستایش خواهند کرد. همانطور که از روایات فریقین بر میآید، تقریباً میتوان ادعا کرد همه مفسران بر اینکه «مقام محمود» مقام شفاعت کبرای پیامبر اکرم(ص) است اتفاق نظر دارند که ما بعضی از نظرات آنان را بیان میکنیم.
بیان تفسیر المیزان
ابتدا نظر علامه طباطبایی را به دلیل جامع بودنش نقل میکنیم، ایشان ذیل این آیه شریفه مینویسد: كلمه تهجد از ماده هجود است كه در اصل به معناى خواب است، و تهجد به طورى كه بسيارى از اهل لغت گفتهاند به معناى بيدارى بعد از خواب است، و ضمير در کلمه «به» به قرآن يا به كلمه «بعض» كه از كلمه «من الليل» استفاده مىشود برمىگردد و كلمه «نافله» از ماده «نفل» به معناى زيادى است و چه بسا گفته شده كه كلمه «من الليل» از قبيل اغراء تحريك و تهيج و نظير عليك بالليل - بر تو باد شب ـ است، و حرف «فاء» كه بر سر «فتهجد» آمده نظير فاء در «فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ» [11] است و معناى آيه چنين است كه قسمتى از شب را پس از خوابيدنت بيدار باش و به قرآن (يعنى نماز) مشغول شو، نمازى كه زيادى بر مقدار واجب تو است. كلمه مقام در جمله «مَقاماً مَحْمُوداً» ممكن است مصدر ميمى و به معناى بعث باشد كه در اين صورت مفعول مطلق جمله «ليبعثك» خواهد بود، هر چند كه لفظ بعث در بين نيامده باشد و معنا چنين مىشود «باشد كه پروردگارت تو را بعث كند بعثى پسنديده» و ممكن هم هست اسم مكان بوده و آن گاه بعث به معناى اقامه و يا متضمن معناى اعطاء و امثال آن باشد كه بنابراين احتمال، معناى آيه چنين مىشود «باشد كه پروردگارت تو را به مقامى محمود به پا دارد و يا در حالى كه معطى تو است به مقامى محمود بعث فرمايد و يا عطا كند تو را در حالى كه بعث كننده تو است مقامى محمود».
در اينجا محمود بودن مقام آن جناب را مطلق آورده و هيچ قيدى به آن نزده است و اين خود مىفهماند كه مقام مذكور مقامى است كه هر كس آن را مىپسندد و معلوم است كه همه وقتى مقامى را حمد مىكنند كه از آن خوششان بيايد و همه كس از آن منتفع گردد و به همين جهت آن را تفسير كردهاند به مقامى كه همه خلائق آن را حمد مىكنند و آن مقام شفاعت كبراى رسول خدا(ص) است كه روز قيامت در آن مقام قرار مىگيرد و روايات وارده در تفسير اين آيه از طرق شيعه و سنى همه متفقند بر اين معنا.[12]
بیان تفسیر مجمعالبیان
در مجمعالبیان نیز در تفسیر این آیه شریفه چنین آمده است: وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ: ابنعباس گويد: يعنى اى پيامبر، شب را نماز بخوان. مجاهد و اسود و علقمه گويند: تهجد، بعد از خواب شب است. بيشتر مفسران همين طور گفتهاند: نماز نافلهاى كه در شب خوانده شود، تهجد است متهجد كسى است كه خواب را از خود دور سازد. نافِلَةً لَكَ: نمازهايى كه در شب مىخوانى، افزون از واجبات و براى تو غنيمتى است. البته نماز شب، بر پيامبر واجب بود ولى براى ديگران مستحبّ است برخى گفتهاند: بر پيامبر واجب بود و با اين آيه نسخ شد. برخى گويند: يعنى نماز شب، براى تو فضيلت و براى ديگران كفاره است، زيرا انسان بيم دارد كه نمازهاى واجبش قبول نشود، بنابراين نماز مستحبش كفاره است. ولى پيامبر نيازى به كفاره ندارد، اين مطلب از مجاهد است برخى گويند: يعنى نماز شب، براى تو و ديگران، نافله است؛ علت اينكه فقط پيامبر را مخاطب ساخته، اين است كه: ديگران را تشويق كند كه به حضرتش اقتدا و سنتش را پيروى كنند عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً: هر گاه خداوند، «عسى» را بهكار برد، معناى آن وجوب و لزوم است. «مقام» نيز به معناى «بعث» و بنابراين مفعول مطلق است. يعنى: اگر اين دستورات را انجام دهى، خداوند در روز قيامت به نحوى شايسته و پسنديده، تو را مبعوث مىكند. ممكن است «بعث» را به معناى «اقامه» بگيريم، مثل «بعثت بعيرى» يعنى: شترم را بپا داشتم، بنابراين معناى آيه، اين است: خداوند ترا در مقامى ستوده، وا مىدارد كه اولين و آخرين تو را ستايش كنند. اين مقام، همان مقام شفاعت است كه پيامبر در آن مقام، بر تمام خلائق، شرافت و برترى پيدا مىكند. در اين مقام، هر چه از او سؤال كنند، عطا مىكند و هر كس از او شفاعت بخواهد، شفاعتش مىكند، مفسران قرآن كريم، اتفاق دارند كه: «مقام محمود» همان مقام شفاعت است. در اين مقام، پيامبر گرامى مردم را شفاعت مىكند، در اين مقام، پرچم حمد به دست او برافراشته مىشود و پيامبران و فرشتگان در زير آن جمع مىشوند، بنابراين او اول شفاعتكننده و اول كسى است كه شفاعت او بدرگاه خدا قبول مىشود.[13]
نظر مفسران اهل سنت
زمخشری نیز در تفسیرش مراد از مقام محمود را «مقام شفاعت» میداند [14] سیوطی نیز بر همین عقیده است و روایاتی را در این باب نقل میکند از جمله: أخرج ابن مردويه عن سعد بن أبى وقاص رضى الله عنه قال سئل رسول الله صلى الله عليه و سلم عن المقام المحمود فقال هو الشفاعة[15] آلوسی نیز همین نظر را قبول دارد و مینویسد: المراد بذلك المقام مقام الشفاعة العظمى في فصل القضاء حيث لا أحد إلا و هو تحت لوائه صلّى اللّه عليه و سلّم.[16] در تفسیر المنیر نیز همین معنا آمده است: و أجمع المفسرون - كما ذكر الواحدی - على أنه مقام الشفاعة العظمى في إسقاط العقاب. و هو- كما ذكر ابن جرير- مقام النبي صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يوم القيامة للشفاعة بالناس، ليريحهم ربهم من عظيم ما هم فيه من شدة ذلك اليوم.[17]
بیان تفسیر اطيب البيان فى تفسير القرآن
سیدعبدالحسین طیب در ذیل این آیه مینویسد: عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ عسى از جانب خداوند حتم و لازم است كه البته تو را مبعوث میفرمايد يعنى میرساند و عطا میكند بتو مَقاماً مَحْمُوداً اخبار بسيارى داريم كه مراد مقام شفاعت است و مكرر گفتهايم كه اخبار بيان مصداق میكند يعنى يكى از شئون مقام محمود شفاعت كبرى است و الا مقام محمود مقامی است كه تمام ملائكه و انبيا و تمام خلق ستايش میكنند در جميع شئون كه يكى از آنها مقام شفاعت است كه حتى انبياء احتياج بشفاعت آن حضرت دارند و انحاء شفاعت او مختلف است. اما در دنيا بواسطه توسل به آن بزرگوار و به اهل بيت طاهرين و به منسوبين به آنها در پيشگاه احديت شفاعت میكنند براى قضاء حوائج دفع بليات اصلاح امور و ثانياً در حين احتضار سفارش به ملكالموت و در قبر سفارش به ملكين و در عالم برزخ حشر با انوار مقدسه آنها در قيامت تقاضاى رسيد به حساب اهل محشر و نجات مؤمنين از عذابهاى قيامت و در بهشت ارتفاع درجات براى انبيا و ساير اهل بهشت و بالجمله ما احتياج شديد داريم بشفاعت آنها در جميع اين مراحل و البته بايد يك ارتباطی تحصيل كنيم تا مشمول شفاعت شويم.[18]
بیان تفسیر نمونه
بیان تفسیر نمونه هم در ادامه میآوریم: (عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً)، بدون شك «مقام محمود» مقام بسيار برجستهاى است كه ستايش برانگيز است (چرا كه محمود از ماده حمد به معنى ستايش مىباشد) و از آنجا كه اين كلمه به طور مطلق آمده است، شايد اشاره به اين باشد كه ستايش همگان را از اولين و آخرين متوجه تو مىكند. روايات اسلامى، اعم از روايات اهل بيت(ع) و رواياتى كه از طرق برادران اهل تسنن نقل شده است مقام محمود را به عنوان مقام شفاعت كبرى تفسير كرده است، چرا كه پيامبر(ص) بزرگترين شفيعان در عالم ديگر است و آنها كه شايسته شفاعت باشند، مشمول اين شفاعت بزرگ خواهند شد.[19]
بیان تفسیر البرهان
در تفسیر روایی البرهان نیز روایات زیادی ذیل این آیه شریفه بیان شده است، مثل: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ زُرْعَةَ، عَنْ سَمَاعَةَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ شَفَاعَةِ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يَوْمَ الْقِيَامَةِ.فَقَالَ: «يُلْجِمُ النَّاسَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ الْعَرَقُ، فَيَقُولُونَ: انْطَلِقُوا بِنَا إِلَى آدَمَ لِيَشْفَعَ لَنَا عِنْدَ رَبِّنَا؛ فَيَأْتُونَ آدَمَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، فَيَقُولُونَ: يَا آدَمُ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ رَبِّكَ؛ فَيَقُولُ: إِنَّ لِي ذَنْباً وَ خَطِيئَةً فَعَلَيْكُمْ بِنُوحٍ، فَعَلَيْكُمْ بِنُوحٍ، فَيَأْتُونَ نُوحاً (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فَيَرُدُّهُمْ إِلَى مَنْ يَلِيهِ، فَيَرُدُّهُمْ كُلُّ نَبِيٍّ إِلَى مَنْ يَلِيهِ حَتَّى يَنْتَهُوا إِلَى عِيسَى (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، فَيَقُولُ: عَلَيْكُمْ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)؛ فَيَعْرِضُونَ أَنْفُسَهُمْ عَلَيْهِ وَ يَسْأَلُونَهُ، فَيَقُولُ: انْطَلِقُوا؛ فَيَنْطَلِقُ بِهِمْ إِلَى بَابِ الْجَنَّةِ، وَ يَسْتَقْبِلُ بَابَ الرَّحْمَةِ ، وَ يَخِرُّ سَاجِداً، فَيَمْكُثُ مَا شَاءَ اللَّهُ، فَيَقُولُ اللَّهُ: ارْفَعْ رَأْسَكَ، وَ اشْفَعْ تُشَفَّعْ، وَ اسْأَلْ تُعْطَ؛ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ: عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً؛[20] عليّ بن إبراهيم قمّی در تفسير خود، در ذيل همين آيه شريفه روايت كرده است از پدرش از حسن بن محبوب از زُرعة از سَماعة از حضرت امام جعفر صادق(ع)، كه چون از ايشان دربارۀ شفاعت رسولالله (ص) در روز قيامت پرسيدم، در پاسخ گفتند: «از شدّت روز قيامت، مردم تا به گردن در عرق خود فرو میروند و عرق چون لگامی كه بر دهان آنها زده شود، مانع از تكلّمشان میگردد؛ و با يكديگر میگويند: ما را به نزد آدم ببريد تا از ما نزد پروردگارش شفاعت كند. چون به نزد آدم میآيند، میگويند: ای آدم از ما نزد پروردگارت شفاعت كن. آدم میگويد: من خود خطيئه و گناهی دارم! بر شما باد به نوح. چون به نزد نوح بيايند، نوح آنها را به پيامبر بعدی خود حواله ميدهد، و همچنين هر پيامبری به پيامبر بعدی خود ارجاع میدهد تا آنكه منتهی به عيسی میشوند.عيسی میگويد: بر شما باد به مُحمَّد رَسول اللَه. و آنها خود را به او عرضه میدارند و از او تقاضا میكنند، او میگويد: به راه افتيد. و خود آنها را تا درِ بهشت میآورد، و در مقابل بابُ الرَّحْمَن میايستد و به زمين به حال سجود میافتد و به قدری كه خداوند اراده كرده است در حال سجده میماند. در اين وقت خداوند عزّ وجلّ میگويد: سرت را بلند كن! و شفاعت كن كه شفاعتت مقبول است و سؤال كن كه هر چه بخواهی به تو داده میشود! و اين است مُفاد گفتار خداوند: اميد است كه پروردگارت به اقامت در مقام محمود تو را برانگيزد.
همچنین خداوند متعال در آیه 5 سوره ضحی میفرماید: وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى؛ و بزودى پروردگارت آن قدر به تو عطا خواهد كرد كه خشنود شوى!» مفسران این آیه شریفه را هم به شفاعت رسول اکرم تفسیر کردهاند.
علامه طبرسی مینویسد: (وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى) يعنى و بزودى پروردگار تو به تو عطا نمايد، در آخرت از شفاعت و حوض (كوثر) و ساير انواع كرامت درباره تو و امّت تو آن اندازه كه بآن راضى شوى. حارث بن شريح از محمّد بن على (ابن الحنفيه) روايت کرده كه او گفت اى اهل عراق شما گمان میكنيد كه اميدوارترين آيه در كتاب خداى عزّوجل آيه (يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ ...) و ما خاندان رسالت و اهل نبوت(ع) مىگوييم ارجى و اميدوارترين آيه در كتاب خدا، آيه (وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى) و آن قسم بخدا كه شفاعت است هر آينه آن را عطا فرمايد در اهل لا اله الّا اللَّه تا بگويد راضى شدم و از حضرت صادق(ع) روايت شده كه فرمود داخل شد رسول خدا(ص) بر دخترش فاطمه(س) و آن حضرت عبايى از پشم شتر بر سر داشت و با دستش آسيا میكرد و فرزندش را شير میداد، پس ديدگان رسول خدا(ص) چون او را با اين وضع ديد پر از اشك شد، پس فرمود اى دختر من تلخى دنيا را بشيرينى آخرت قبول كن كه حقّا خدا نازل فرموده وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى و حضرت صادق(ع) فرمود: خوشنودى جدّ من اين است كه نمى گذارد موحّدى در آتش بماند.[21]
شیخ ابوالفتوح رازی هم مینویسد: مراد به تحصيل اين رضا، شفاعت امّت است، ابو جعفر الباقر روايت كرد از پدرش زينالعابدين از عمّش محمّد بن الحنفيّه از پدرش اميرالمؤمنين على(ع) كه رسول(ص) گفت: روز قيامت كه من در موقف شفاعت بايستم، چندان گناهكاران را بخواهم كه خداى تعالى گويد: أرضيت يا محمّد، راضى شدى اى محمّد؟ من گويم: رضيت رضيت. آنگه اميرالمؤمنين روى با اهل كوفه كرد و گفت: شما كه اهل عراقى، گويى كه اميدوارتر آيتى در قرآن اين آيت است كه: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ الاية»[22]، گفتند: بلى، ما چنين گوييم، گفت: و ما كه اهل البيتيم گوييم: اميدوارتر آيتى در قرآن اين آيت است كه: وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى، و مراد به او شفاعت است. عبد اللّه بن عمر روايت كرد كه: رسول(ص) يك روز اين آيت برخواند كه خدا از ابراهيم حكايت كرد: «فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» [23]، و اين آيت كه از عيسى حكايت كرد كه: «إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» [24]، آنگه دست برداشت و گفت: رب امتي امتی و بگريست. خداى تعالى جبريل را بفرستاد و گفت: يا جبريل: محمّد را بگو كه: چرا مىگويى؟ و او عالمتر. جبريل بيامد و رسول را گفت: خدايت سلام مىكند و مىگويد: ما يبكيك؟ رسول(ص) گفت: بار خدايا امّتى گناهكار دارم! حق تعالى گفت: برو و او را بگو كه: من رضاى تو بجويم در امّت تو و تو را دل تنگ نكنم و اين آيت آورد و در خبر آمده است كه: چون اين آيت آمد، رسول(ص) گفت: إذا لا أرضى و واحد من امتي فى النار، گفت: لا جرم راضى نشوم و يكى از امّت من در دوزخ باشد.
و روايت است از صادق جعفر بن محمّد(ع) كه: يك روز رسول(ص) در نزديك فاطمه زهرا شد، او را ديد گليمى از پشم شتر در دوش بسته و به يك دست آسیاب مىكرد و به دگر دست كودك را تعهد مىكرد. رسول(ص) بگريست و آنگه گفت: اى دختر! اين مرارت و تلخى دنيا فرو بر به اميد حلاوت آخرت كه خداى تعالى آيتى بر من فرستاد، و هى قوله: وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى. و در خبر است كه رسول(ص) گفت: روز قيامت چندان شفاعت [دهند] مرا كه گويم: حسبی حسبی و در خبر آمد كه: چون رسول(ص) اين بگويد، حق تعالى آواز او به گوش آن جماعت برساند كه در دوزخ مانده باشند از امّت او، ايشان فرياد برآرند و گويند: بار خدايا! شفاعت رسول برسيد و به ما نرسيد، حقتعالى گويد: اگر شفاعت رسول برسيد، رحمت من نیز برسيد، و بفرمايد تا همه را از دوزخ بيارند.[25]
بالاترين احترام پروردگار نسبت به بنده خاصش محمد(ص)
(وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى). اين بالاترين اكرام و احترام پروردگار نسبت به بنده خاصش محمد(ص) است كه مىفرمايد: آن قدر به تو مىبخشيم كه راضى شوى، در دنيا بر دشمنان پيروز خواهى شد و آئين تو جهانگير خواهد گشت، و در آخرت نيز مشمول بزرگترين مواهب خواهى بود. بدون شك پيغمبر اكرم(ص) به عنوان خاتم انبياء و رهبر عالم بشريت خشنوديش تنها در نجات خويش نيست، بلكه آن زمان راضى و خشنود مىشود كه شفاعتش درباره امتش نيز پذيرفته شود، به همين دليل در روايات آمده است كه اين آيه اميدبخشترين آيات قرآن مجيد و دليل بر پذيرش شفاعت آن حضرت است.
در حديثى از امام باقر(ع) از پدرش زينالعابدين(ع) از عمويش «محمد بن حنفيه» از پدرش اميرمؤمنان(ع) مىخوانيم: رسول الله فرمود: روز قيامت من در موقف شفاعت مىايستم، و آن قدر گنهكاران را شفاعت كنم كه خداوند گويد: ا رضيت يا محمد؟!: آيا راضى شدى اى محمد؟! من مىگويم: رضيت، رضيت: راضى شدم، راضى شدم! سپس امير مؤمنان(ع) رو به جمعى از اهل كوفه كرده و افزود شما معتقديد اميدبخشترين آيات قرآن آيه «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» است (اى كسانى كه نسبت به خود زيادهروى كردهايد از رحمت خدا نوميد نشويد) گفتند: آرى ما چنين مىگوئيم. فرمود: «ولى ما اهل بيت مىگویيم اميدبخشترين آيات قرآن آيه «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى» است.[26]
همچنین در روایتی از امام محمد باقر(ع) آمده است: قال نقولُ و لسوف یعطیک ربُّک فترضی الشفاعة و الله الشفاعة و الله الشفاعة؛[27] منظور از «و بزودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی» شفاعت است بخدا سوگند که شفاعت است، بخدا سوگند که شفاعت است.
همچنین در روایت داریم: قَالَ رَسُولُاللَّهِ ص لِكُلِ نَبِيٍ دَعْوَةٌ قَدْ دَعَا بِهَا وَ قَدْ سَأَلَ سُؤْلًا وَ قَدْ خَبَأْتُ دَعْوَتِي لِشَفَاعَتِي لِأُمَّتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛[28] پيامبر خدا(ص): هر پيامبرى به درگاه خدا دعايى كرده و از او چيزى خواسته است، امّا من خواهش خود [از خدا] را براى شفاعت امّتم در روز قيامت نگه داشتهام.
شیخ طوسی در ضمن روایتی از رسول اکرم(ص) مینویسد: وَ جَعَلَ لِكُلِّ نَبِيٍّ مَسْأَلَةً فَسَأَلُوهُ إِيَّاهَا فَأَعْطَاهُمْ ذَلِكَ فِي الدُّنْيَا، وَ أَعْطَانِي مَسْأَلَةً، فَأَخَّرْتُ مَسْأَلَتِي لِشَفَاعَةِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ أُمَّتِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَفَعَلَ ذَلِك؛[29] خداوند به من فرمود از او خواهشى كنم، اما من خواهش خود را براى شفاعت كردن مؤمنان امّتِ خويش در روز قيامت به تأخير انداختم و خداوند هم پذيرفت. پس با توجه به آیات قران کریم و روایات فراوانی که از طرف اهل بیت عصمت و طهارت(ع) رسیده است متوجه میشویم که یکی از شایستهترین و اصلیترین شفیعان روز قیامت وجود مقدس حضرت محمد مصطفی(ص) است.
پینوشتها:
[1] .اي يقبل اللّه شفاعتهم.
[2] . حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمة في أصول الأئمة (تكملة الوسائل)، ج1، ص358.
[3] .ابنحنبل، احمد، مسند، ج 5، ص 149.
[4] .استادی، رضا، شفاعت در قرآن و حدیث، ص 53.
[5] .ابنحنبل، احمد، مسند، ج 5 ، ص 43.
[6] .همان، ج 3، ص 325.
[7] . همان، ج 3، ص 12.
[8] . شفاعت کبری از دیدگاه اهل سنت، نویسنده: دکتر محمد طاهر القادری مترجم: سید عبدالحسین رئیس السادات.
[9] . ابنحنبل، احمد، مسند، ج 1، ص 301.
[10] . سورآل عمران 159 – نساء 64 – نساء 113 – توبه 80 – توبه 113 – یونس 2 – محمد 19 – فتح 11 – ممتجنه 12 – منافقون 5.
[11] .سوره نحل، آيه 51.
[12] . طباطبائی، محمد حسین، تفسير الميزان، ج 13، ص 241.
[13] . طبرسی، فضل بن حسن، تفسير مجمع البيان، ج14، ص 193.
[14] . زمخشری، محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج2، ص 687.
[15] . سیوطی، عبد الرحمن بن ابی بکر، الدر المنثور فى التفسير بالماثور، ج4، ص 197.
[16] . آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج8، ص 134.
[17] . زحیلی، وهبة بن مصطفی، التفسير المنير فى العقيدة و الشريعة و المنهج ، ج15، ص 146.
[18] . طیب، سید عبدالحسین، اطيب البيان فى تفسير القرآن، ج8، ص 295.
[19] . مکارم، ناصر و دیگران، تفسير نمونه، ج12، ص 225.
[20] . بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان في تفسير القرآن، ج3، ص 570.
[21] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج27، ص141.
[22] . سوره زمر آيه 53.
[23] . سوره ابراهيم آيه 36.
[24] . سوره مائده آيه 118.
[25] . ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، ج20، ص 310.
[26] . مکارم، ناصر و دیگران، تفسير نمونه، ج27، ص 99.
[27] . فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم، ص 656.
[28] . صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، ج1، ص29.
[29] . طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، ص57.
ادامه دارد
یادداشت از احمد گلستانی عراقی؛ سردبیر ایکنا استان مرکزی
انتهای پیام