به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین حسین انصاریان، از اساتید برجسته اخلاق کشور، شب گذشته، ششم مرداد، در صحن جامع رضوی حرم مطهر امام رضا(ع) به ایراد سخن در زمینه آثار گناه پرداخت که در ادامه مشروح آنان از نظر میگذرد؛
قرآن مجید، روایات رسول خدا(ص) و ائمه طاهرین(ع)، هر کار حرام و هر معصیت و گناهی را آتش میدانند. روی معصیت نیز پرده دنیا کشیده شده و گناهکار و حرامخوار آتش را نمیبیند و حس نمیکند که یک عنصر سوزنده است، اما اگر به آیات و روایات دقت شود انسانی که ایمان دارد و قرآن و روایات را باور دارد این معنا را قبول میکند که گناه و حرام در همان لحظهای که کسی دارد مرتکبش میشود آتش است.
برای نمونه به این آیه شریفه که در سوره مبارکه نساء است و اشاره به یکی از گناهان کبیره میکند دقت کنید. خداوند میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا»؛ کسانی که اموال یتیم را میخورند، همان زمانی که دارند مال یتیم را میبرند، در شکمهای خود آتش میریزند. این آتش که فعلاً به صورت پول، غذا، زمین و مغازه است، در وجود این مال یتیمخوار ذخیره میشود و با ورود این آدم ستمکار به عالم محشر به صورت آتش از شکم او شعله میکشد که در آیه دیگر خداوند فرمود: این همان آتشی است که در دنیا ذخیره کردی ولی چون در دنیا بودید آتش را حس نمیکردید.
مرحوم آیتالله سیدجمالالدین گلپایگانی که دو دوره قبل، از مراجع کمنظیر شیعه بود و در ابتدای جوانی در اصفهان تحصیل میکرد، با آیتالله بروجردی و آیتالله مرتضی طالقاتی هم دوره بود. ایشان نقل میکردند و البته بنده از آقازاده ایشان نیز در مورد حالات این مرد الهی شنیدم، یعنی چیزی که نقل میکنم با یک واسطه است. از فرزند مرحوم سید جمالالدین نقل میکنم که فرموده بودند شبهای جمعه که درس تعطیل بود از اصفهان پیاده میرفتم تخت فولاد که خلوتی داشته باشم. ایامی که هوا خوب بود بیرون از مقبرهها مشغول عبادت بودم اما فصلی که هوا سرد بود گفتم شب جمعه تخت فولاد را ترک نکنم. پیاده آمدم و به مقبرهای رفتم. در مقبره را بستم که سرما اذیت نکند. مشغول به دعا و مناجات بودم و همینجا باید بگویم که خیلی از بزرگان اسلام هرچه نصیبشان شده است از همین خلوت و مناجات و دعای شب بوده است.
میگوید نیمه شب چند نفر یک تابوبی را آوردند به گوشه مقبره و یک قاری قرآن را نیز بالای سر او گذاشتند و گفتند الآن که دارد برف میآید، امشب را برای این میت قرآن بخوان تا فردا او را دفن میکنیم. میفرمایند بستگان این میت رفتند و در مقبره من و این قاری قرآن ماندیم که کنار تابوت مشغول قرآن خواندن بود. میت یک خان بود که آدم زورگو و ظالمی بود که حالا مرده و در تابوت است. خان به همه زورش مُرد و مرحوم سیدجمال میفرمایند شب کمکم از نیمه گذشت و یکمرتبه دیدم که از این تابوت تا جایی که چشم کار میکند، آتش بیرون میزند.
در روایات نیز اگر ببینید، برای مجرمان، ستمکاران و بیدینان وقتی که میمیرند تابوت و کفن و آبی که غسل میدهند آتش است. اگر بخواهید این مسئله را باور کنید که همین است، شما را به آیهای از قرآن ارجاع میدهم که فرمود: «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالكافِرينَ»، جهنم منتظر نمیماند که دنیا تمام شود و کافران و دشمنان خدا وارد قیامت شوند و آتش آنها را احاطه کند. خداوند فرمود که همین حالا جهنم یعنی عذاب جهنم بر مردم کافر احاطه دارد.
جمله اسمیه دلالت بر حال و وقوع دارد و آیهای که تلاوت شد با جمله اسمیه شروع شده است؛ یعنی کافر به انتظار عذاب در آینده نباشد، بلکه همین اکنون در عذاب است، اما چون در دنیا قرار دارد این را حس نمیکند، اما اولیا خدا که چشمشان باز است وقتی که کافران را ببینند میبینند که در احاطه آتش هستند، اما خودشان نمیفهمند تا زمانی که پرده کنار برود و نوبت زندگی دنیای آنها تمام شود و یک مرتبه خود را در احاطه آتش الهی ببینند. آنچه مرحوم سیدجمال با چشم دیدند مدرک قرآنی دارد؛ یعنی قبول کردنش سخت نیست و مدرکش نیز همین آیه است که فرمود: «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالكافِرينَ». به یک عدهای خدا اجازه میدهد که در دنیا با چشم خود نشانههایی از آخرت را ببینند.
به ما این اجازه را نداده اما به اولیائش این اذن را داده است. در نهجالبلاغه باب حکمتها را ببینید. حضرت فرمود: «إنّ أولياءَ اللّه ِ هُمُ الذينَ نَظَروا إلى باطِنِ الدُّنيا إذا نَظَرَ النّاسُ إلى ظاهِرِها»؛ دوستان خدا همان كسانى هستند كه باطن دنيا را مىنگرند در حالى كه ديگر مردم به ظاهرش چشم دارند. کتاب آفرینش در سینه اولیاء خدا است. امام هشتم(ع) که عاشق شیعیان واقعی بودند وارد نیشابور شدند. روزی که خواستند از نیشابور بیرون بروند مسیر ایشان از کنار قبرستان بود. وقتی که امام(ع) به کنار مشهد رسیدند که راه مشهد از آنجا بود به ساربان فرمودند نگه دار و شتر را بخوابان.
مردم نیز تعجب کردند که اینجا چه نقطهای است. ساربان شتر را خواباند، حضرت از مهمل پیاده شدند. یک جمعیت کمی یک میتی را تشییع جنازه میکرد و امام رضا(ع) نیز وارد تشییع جنازه شد و تا کنار قبر میت آمد. البته میت را غسل داده بودند و کفن کرده بودند و بعد که میت را کنار قبر گذاشتند دیدند که حضرت رضا(ع) وارد قبرِ آماده شدند. در قبر ایستادند و فرمودند جنازه را به من بدهید. بند کفن را باز کردند و صورت را روبه قبله کردند و خم شدند و صورت را بوسیدند و از قبر بیرون آمدند.
بعد که از کنار قبر این شخص برگشتند به حضرت گفتند که تا به حال نیشابور نیامده بودید، آیا این مرده را میشناختید؟ فرمودند ما همه شیعیان خود را با اسم پدران و مادران خود تا زمان آدم میشناسیم. شیعه ما نزد ما و در قلب ما و همراه ما است. جالب است که در این زیارت جامعه است که «ارواحکم فی الارواح و اجسادکم فی الاجساد»، شما با همه شیعیان هستید و روح شما و جسد شما با جسد شیعیان است. فرمودند تا به حال به اینجا نیامده بودم اما این میت را به خوبی میشناسم.
اولیاء خدا در حد گستره وجود خود کتاب خدا و دفتر پروردگار هستند. لذا تعجب ندارد که اگر علی(ع) فرمود «إنّ أولياءَ اللّه ِ هُمُ الذينَ نَظَروا إلى باطِنِ الدُّنيا إذا نَظَرَ النّاسُ إلى ظاهِرِها»، زمانی که مردم ظاهر دنیا را میبینند اولیاء الهی باطن دنیا را میبینند. پیامبر(ص) از کنار قبرستانی داشتند رد میشدند. به اصحاب فرمودند عجله کنید. یک مدت بعد برگشتند کنار همان قبرستان و قدمها را آهسته کردند. یک کسی گفت چند روز قبل فرمودید عجله کنید و ما نیز رد شدیم اما امروز فرمودید آرام آرام بیایید. چرا؟ فرمودند چند روز قبل یکی از این قبرها را دیدم که صاحبش در عالم برزخ معذب بود. اما امروز دیدیم راحت و آزاد است. به جبرئیل گفتم که داستانش را بیان کن. گفت ایشان آدم درستی نبود. مُرد و در حد گناهش دچار عذاب شد اما یک پسر از او باقی مانده بود که او را به مکتب بردند و معلم اولین مطلبی که به او یاد داد آیه شریفه «بسم الله الرحمن الرحیم» بود. وقتی بچه با راهنمایی معلم گفت «بسم الله الرحمن الرحیم» خطاب رسید، بچه این آدم من را به رحمانیت و رحیمیت خواند، عذاب را بردارید.
سیدجمال میگوید از این تابوت تا چشم کار میکرد آتش بالا میرفت و من هم ترسیدم و زبانم بند آمد و نتوانستم با این قاری حرف بزنم. با زحمت و به صورت نشسته خودم را تا دم در مقبره کشاندم و در را باز کردم. قاری قرآن گفت کجا میروی؟ برف میبارد و گفتم من باید بروم. وارد برفهای تخته فولاد شدم و به مدرسه صدر برگشتم و تا صبح هم خوابم نبرد.
باز هم در اینجا باید آیاتی را بخوانم فرمود «اِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا ظلما فی بطونم نارا». خورنده مال حرام آتش میخورد. چشم ما باز نیست و خوب است که باز نیست چون طاقتش را نداریم. اگر چشم ما را باز کنند در سطح شهر میبینیم که شعله آتش به آسمان بلند است و نمیتوانیم زندگی کنیم و زندگی برای ما شیرین نیست. اگر اولیا میدیدند طاقت آن را نیز داشتند. آیه دیگر نیز این بود که «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالكافِرينَ». نه اینکه در قیامت جهنم بر کافران احاطه یابد، آیه فرمود که الآن جهنم دور کافران را گرفته و به آنها احاطه دارد.
در هر صورت قرآن و ائمه ما(ع) به صورت شدید هشدار دادهاند که با حرام و گناه همراه نباشید چراکه گناه و حرام طبق آیات قرآن آتش است. یک جای بدن آدم میسوزد چند وقت گرفتار است، اما جهنم این طور نیست. امام علی(ع) فرمود: «لا یفک اسیرها» اگر کسی گرفتار جهنم شد آزادی ندارد و اگر کسی با آتش جهنم زخمی و بیمار شد درمان نیز ندارد.
این آیه نیز عجیب است که خداوند فرمود که هر وقت جهنمیان میخواهند بیرون آیند باز هم آنها را به جهنم میفرستند. فرمود اگر کسی به اندازه کف پا که بایستد و جایی پیدا کند، آدم راحتی است. بیش از هزار آیه قرآن در مورد قیامت است. اگر این آیات را ببینیم حداقل این است که از حرام محفوظ میمانیم.
همچنین باید به بخشی از دعای کمیل نیز اشاره کنم که حضرت به خداوند عرض میکند که «لا یمکن الفرار من حکومتک»، هیچ کس قدرت فرار از حکومت و سلطنت تو را ندارد. وقتی به قبرستانها رجوع میکنید هم آدم فقیر و هم آدم غنی زیر خاک است. کسی نمیتواند از حکومت خدا فرار کند. مرگ انسان را محکوم میکند و او را تحویل برزخ میدهد.
انتهای پیام