بیتردید و به تحقیق یکی از مهمترین ویژگیهایی که انقلاب شکوهمند اسلامی را در مواجهه با دیگر انقلابهای تاریخ قرن بیستم متمایز میکند؛ وجه فرهنگی آن است؛ چه آنکه در فرمایشات و منویات بنیانگذار کبیر انقلاب حضرت امامخمینی(ره) نیز بارها بر این مسئله تأکید شدهاست که انقلاب اسلامی ایران پیش از آنکه رخداد و رویدادی سیاسی باشد، انقلابی فرهنگی است.
همین مسئله تحقق و انتقال گفتمان فرهنگی انقلاب را در قالب صدور به دیگر کشورهای آزادیخواه و مبارز در برابر تفکر طاغوتی، استعماری و استکباری بیشاز پیش هویدا میسازد. برخلاف بسیاری از سخنان، گفتهها و شعارهای رهبران سیاسی جهان، نمیتوان نکته و مؤلفهای را در قالب فرمایشات امام راحل مورد رصد قرار داد که تبلور و تجلی آن را در گفتار، کردار، منش و رهبری اقتدارگرایانه حضرت امامخمینی(ره) رصد نکرد.
درست برهمین اساس است که بعد از رحلت جانگداز معمار کبیر انقلاب و انتشار دیوان اشعار ایشان، مواجهه مردم انقلابی با بُعد عرفانی، فرهنگی، هنری و شاعرانه حضرت امام تجلی دیگرگونی در قرابت دلهای مردمان انقلابی با معمار انقلاب و رهبر عزیزشان ایجاد کرد.
قرار گرفتن در دو ایستگاه 14 و 15 خرداد که یکی یادآور خاطره رحلت جانگداز معمار کبیر انقلاب و دیگری یکی از مهمترین نقاط عطف شکلگیری و تحقق به ثمر نشاندن نهال انقلاب در بهمن 1357 که امروز به درختی تناور، تنومند و پربازده بدل شدهاست؛ بر آن داشت تا وجوه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و عرفانی حضرت امام را با منظومه زیست شاعرانه و دیوان اشعار حضرتش از یکسو و از سوی دیگر رسالتهایی که در حوزه امتداد گفتمان فرهنگی ـ هنری انقلاب اسلامی مدنظر معمار انقلاب بود؛ چون بازتاب هویتبخشی و معناسازی رویدادهای بزرگ تاریخ انقلاب مانند قیام 15 خرداد را با مصطفی محدثیخراسانی از شاعران نامآور و شناخت شده در حوزه شعر انقلاب و شعر آیینی و همچنین از پژوهشگران نامدار عرصه ادبیات معاصر جویا شویم. حاصل این گفتوگو در ادامه از خاطرتان میگذرد.
ایکنا - جناب محدثیخراسانی برای آغاز بحث پرسش را اینگونه مطرح میکنم که حضرت امامخمینی(ره) در قالب چهرهای کاریزماتیک، فقیهی جامعالاطراف و فعال سیاسی قدرتمند در مسیر هدایتگری انقلاب شکوهمند اسلامی نقشی بیبدیل داشته و همین مسئله باعث شده تا تمام جهان او را بهعنوان رهبری مقتدر در حوزه سیاسی بشناسند. اما درست بعد از رحلت ایشان و همزمان با انتشار دیوان اشعارشان، ملت ایران با وجهی از وجوه او آشنا شدند که نشان از شخصیتی عالم، عارف و دغدغهمند در حوزه مسائل فرهنگی میداد. تبلور این وجه در میان هیچ رهبری از رهبران سیاسی جهان دیده نمیشود. به اعتقاد شما با توجه به تأکید بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی مبنیبر آنکه انقلاب ایران پیشاز آنکه رخداد و رویدادی سیاسی باشد، پدیدهای فرهنگی است، چگونه میتوان همنشینی دو بعد سیاسی و فرهنگی در حد اوج و کمال را در رهبری چون حضرت امامخمینی(ره) به تعبیر نشست؟
برای پاسخ به این پرسش باید به خود تاریخ رجوع کرد. آنچنان که اشاره کردید، در میان هیچیک از رهبران سیاسی کشورهای جهان نمیتوان فردی را در حد کمال در قامت یک چهره سیاسی پیدا کرد که در همان حد اوج و کمال در حوزه عرفان، هنر و فرهنگ نیز هم صاحب ذوق باشد و هم دغدغهمند.
این مهمترین جلوه ممیز حضرت امامخمینی(ره) با دیگر رهبران سیاسی است. از قضا همین مؤلفه به جریانسازی گفتمان فرهنگی انقلاب نیز ریشهای عمیق، سرچشمهای استوار، همواره جوشان و زایا بخشیده است.
با توجه به آنکه شعر و در قامتی فراتر از آن خالق شعر ـ یعنی شاعر ـ جوشش فزاینده روح و قلیان ذهنی خود را با محوریت تفکر زیباییشناسانه به مخاطب عرضه میکند، باید بر این مهم تأکید داشت که کمتر میتوان مختصات مؤلفههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در قامت زیباییشناسی به تعریف نشست.
با توجه به این مهم، اگر رهبری در حوزه وجوه فرهنگی، خاصه در مقام محوری تولیدکننده یک اثر هنری یعنی در مقام شاعر نیز بروز و ظهور پیدا کند، همه این صفات نشاندهنده فردی است که جامعالاطراف بوده و در هر یک از وجوه منشور و منظومه زیست و زندگیاش در حد کمال است. چراکه به ثمر نشاندن رویدادی انقلابی با محوریت مبارزه با ظلم، استبداد، استعمار و استکبار به چنان قدرتی میماند که هر کس را توان قرار گرفتن و هدایت جمعیت انقلابی در مواجهه با رژیم طاغوت و طاغوتیان را نخواهد داشت.
نکته حائز اهمیت دیگر آن است که تمامی آن ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که کمتر تبلور زیباییشناسانه در حوزه تولید اثر فرهنگی میتوان در آنها پیدا کرد را در دیوان اشعار حضرت امام میتوان بهوضوح رصد کرد. این به آن معناست که رهبر فرزانه و بنیانگذار عظیمالشأن انقلاب اسلامی در به تعبیر و معنا کشاندن و نشاندن وجوه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی با مؤلفه زیباییشناسی فرهنگی دستی توانا داشته و در گره زدن زلف این مؤلفهها که در نگاه نخستین غیرممکن مینماید به شکلی تام و تمام آن را به ممکنی زیبا، جذاب و لطیف بدل کرده است.
تجلی تحقق معنای «انسان کامل» در حضرت امام خمینی(ره)
ایکنا- پرسش بعدی را از گفتههای خودتان وام میگیرم و آن اینکه در هیچیک از رهبران جهان نمیتوان فردی را پیدا کرد که چون حضرت امامخمینی(ره) در حوزه مسائل عرفانی، فرهنگی و هنری تا این حد نقشی جریانساز و حتی در مقامی فراتر یعنی در قامت یک مولد و تولیدکننده اثر هنری نیز شناخته شود؛ اما بسیاری از پژوهشگران آثار ادبی بر این عقیده استوارند که وجه غالب دیوان حضرت امام وجه عرفانی آن است. با این رویکرد چگونه همنشینی عرفان که منطقی نرم و لطیف است را میتوان با محوریت اقتدارگرایی در حوزه رهبری یک انقلاب معنا کرد؟
قطعاً در گفتوگوهای متعدد و مختلف، همگان این جمله را فراوان شنیدهاند که اغلب افراد از شخصیت تکبُعدی بهرهمند هستند و معدود افرادی در جهان میتوان پیدا کرد که دارای شخصیتی چند بُعدی باشند. در میان این معدود افراد باز هم به اقل میتوان فردی را یافت که باوجود بهره بردن از شخصیتی چندبُعدی در همه ابعاد به نقطه کمال رسیده باشد.
اگر چنین فردی را بتوان پیدا کرد قطعاً اثر انگشت و ردپای او در تاریخ همواره جاودان خواهد ماند و این همان وجهی است که در پاسخ به این پرسش میتوان بیان کرد. آنچنان که تا به امروز و تا ابد، ردپا و اثر انگشت حضرت امامخمینی(ره) در مقام یک رهبر انقلاب، یک مبارز توانمند و یک عارف پژوهنده در تاریخ بشر ثبتشده است. این مسئلهای است که حتی دشمنان این آبوخاک نیز به حقیقت آن اذعان دارند. پس بنابر همین مؤلفه و با توجه به تعریف انسان کامل، میتوان حضرت امام خمینی(ره) را در قامت انسانی کامل به تعریف و تعبیر نشست.
سرچشمه اشعار امام(ره) ریشه در فقه، اجتهاد و دامنه وسیع مطالعاتی دارد
ایکنا - شما در کنار آنکه شاعری شناختهشده با دفاتر شعر متعدد هستید، بهعنوان یکی از پژوهشگران شناختهشده و ارشد در دو بُعد ملی و بینالمللی در حوزه شعر آیینی و شعر انقلاب نیز شناخته میشوید و بر دیوان اشعار امام خمینی(ره) نیز پژوهشی سترگ انجام دادهاید. با توجه به آن زمینه پژوهشی اگر بخواهید به مهمترین وجوه پیدا و پنهان دیوان حضرت امام خمینی(ره) اشاره کنید، به چه نکته و مواردی ارجاع میفرمایید؟
آنچه در حوزه پژوهش بر دیوان اشعار امام خمینی(ره) بازتابدهنده نکاتی آشکار است، آن است که چه در بُعد فنی و چه در حوزه نگاه پژوهشی و تاریخی این دیوان در حوزه اشعار کلاسیک تعریف میشود. اما جایگاه و زبان روایت اشعار حضرت امام با توجه به تسلط ایشان به قالب شعر کلاسیک، زبانی روزآمد و متناسب با اقتضائات زمانه و حال است.
همین مسئله به حضرت امام(ره) این قابلیت و توانمندی را داده که ابعادی چون مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که کمتر تبلور آن را در جهان شاعرانگی میتوان جست را در قالب شعر، آن هم شعر منظوم کلاسیک به مخاطب ارائه دهد.
در حوزه سبکشناسی نیز اشعار حضرت امام اغلب بر نمط و چارچوب سبک خراسانی استوار است؛ اما سیر تحول آن را میتوان در گونه سبکهای هندی و عراقی نیز مورد رصد قرار داد.
آنچنان که همگان بر آن واقف هستند، بُعد دیگر حضرت امام که فقیهی عادل و مجتهدی جامعالاطراف است، به حوزه تکمیل تحصیلات حوزوی دروس فقه و خارج از فقه مربوط میشود؛ همچنین مطالعات گسترده حضرت امام خمینی(ره) در گونههای مختلف مبانی فلسفی، دینی و تاریخی استوار است. همین جهان گسترده از حوزه معنا و دامنه مطالعات عمیق و گسترده؛ ریشه، سرچشمه، بُنمایه و خمیره اصلی چشمه جوشان حوزه اشعار حضرت امام را به خود اختصاص دادهاند و طیف رنگارنگی از عرفان اسلامی، فلسفه اسلامی، مبانی فقهی، دینی و تبلور رفتارها و تجلی معانی آیینمند را میتوان در حوزه تلفیق آن با دامنه گسترده چارچوب و ضوابط عرفانی و در اشعار حضرت امام بهوضوح رصد کرد.
رهگیری سرچشمه مکتب شعر انقلاب
ایکنا - شاید طرح این پرسش در غالب گفتوگوهای رسانهای شما بسیار تکراری باشد. اما با توجه به اشارات مختلف، متعدد و جذاب شما در این گفتوگو، بار دیگر این پرسش را مطرح میکنم و آن اینکه در حوزه شکلگیری جریان شعر انقلاب تا چه حد نگاه، منش و بینش سیاسی و فرهنگی حضرت امام خمینی(ره) را با توجه به دامنه گسترده فقه، عرفان و تسلط ایشان در مقام یک رهبر مقتدر میتوان به رصد نشست؟
در این مسئله تردیدی وجود ندارد که در مواجهه با مکتبی به نام شعر انقلا، بیهیچ تردیدی خاستگاه و ریشه اصلی آن را باید در آغازین گامهای مسیر طولانی مبارزات حضرت امام خمینی(ره) حتی در پیش از خرداد 1342 به تصویر نشست. اگر امروز پژوهشگران، کارشناسان و اندیشمندان حوزه ادبیات از شکلگیری مکتبی بنام «شعر انقلاب» یاد میکنند، قطعاً ریشههای آن را باید در دهه 30، 40 و 50 و در مسیر حرکت انقلابی مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) رصد کرد.
چنانکه دامنه پژوهشها نیز اشعار و سرودهای مختلفی را در آن سالها مبتنی بر حرکات، مبارزات سیاسی و انقلابی حضرت امام، رخدادها و رویدادهای خودجوش مردمی در راستای مبارزه با رژیم طاغوت مورد توجه قرار داده، همچنین حوادث مختلف و متعدد که فصل مهمی از آنها خود به نقطههای عطف اصلی شکلگیری و قدرتبخشی به مسیر انقلاب چون کفنپوشان ورامین؛ قیام 15 خرداد؛ کشتار فجیع و شهدای میدان ژاله؛ تبعید حضرت امام؛ اعتراض، تحصن و تعطیل کردن چندین باره حوزههای علمیه و مواردی از ایندست منجر شده را باید مورد توجه قرار داد.
اگر هر یک از اینها را در شکلگیری جریان شعر انقلاب مورد غفلت قرار دهیم، قطعاً هم در شکلگیری این جریان دچار اختلال خواهیم شد و هم در درک مفاهیم عظیم و چند وجهی آن راه بهاشتباه خواهیم رفت.
بیهیچ تردیدی قافلهسالار شکلگیری مکتب شعر انقلاب، بنیانگذار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) هستند؛ اما در این میان نمیتوان نقش مردم انقلابی، حوادث، رخدادها و رویدادهایی که نقاط عطف مسیر تاریخ انقلاب را مشخص کرده است را نیز نادیده گرفت. آنگونه که خود حضرت امام نیز در دیوان اشعارش بارها به این حوادث ارجاع و اشارت کرده و داشته است.
تلاش برای جبران غفلتها
ایکنا - بهعنوان پرسش پایانی؛ جناب محدثیخراسانی با توجه به آنکه نمونه وقایع و حوادثی چون حادثه بزرگ و تأثیرگذار قیام 15 خرداد در مسیر شکلگیری نهضت انقلاب و به بار نشستن آن در بهمن 1357 در تاریخ مبارزات حضرت امام خمینی(ره) و مردم انقلابی ایران فراوان دیده میشود؛ اما درست در نقطه مقابل کمتر تبلور و تجلی آن دست از اتفاقات و حوادث را در خیل تولیدات فرهنگی ـ ادبی در قالب نظم و نثر شاهد هستیم. به اعتقاد شما این آسیب مدلول چه دلایلی است و پیشنهاد شما برای رفع آن چیست؟
مسائلی از این دست نیاز به ایجاد انگیزههایی برای تولید آثار ادبی و هنری میان نسلهای مختلف تاریخ یک جامعه دارد. بسیاری از نسل جوان ما که در حال حاضر میداندار عرصه تولیدات فرهنگی و هنری است، در آن سالها نبودند و آن سالها را با تمام حوادث، اتفاقات و رویدادهایش درک نکردهاند.
سیستم فرهنگی ما نیز اقدامات هوشمندانهای در این حوزه انجام نداده است. بهعنوان نمونه امسال فراخوانی درباره کنگره ملی 15 خرداد دیدم؛ این دست از کارها باید از همان اوایل انقلاب شکل میگرفت. از آن زمانیکه حضرت امام در قید حیات بودند و خودشان آنقدر بر این تاریخ ویژه 15 خرداد تأکید میکردند. حتی تبلور و تجلی آن را در اشعار حضرت امام نیز میبینیم که «انتظار فرج از نیمه خرداد کشم»...
این فضا باید ایجاد میشد تا این نسل بیشتر با ریشههای انقلاب آشنا میشد. برگزاری برخی کنگرهها، جشنوارهها و سمینارها میتوانست به نسل جوان انگیزه برای تولید اثر بدهد. هیچکدام از این کارها صورت نگرفت نه در حوزه معرفتافزایی و نه آشنا کردن نسلهای مختلف با ریشه انقلاب، کار درخوری حتی در حد برگزاری جشنوارههایی که بتوانند به تولید و زایش ادبی نسلهای مختلف انقلاب انگیزه ببخشد و به نتیجه و خروجی منتج شود، انجام نشد.
اینها غفلتهایی است که صورتگرفته؛ اما با همه اینها معتقدم اگر برنامهریزی هوشمندانهای از همین امروز صورت گیرد و کار کارشناسانهای مدنظر قرار گیرد، بهوضوح جبران مافات خواهد شد.
گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام