با اندک کاوشی در وقایع حماسه جاودانه حسینی، این حقیقت به راحتی آشکار میشود که سیدالشهدا(ع) در هر فرصت و با کمترین بهانهای روشنگری میکردند. اما آیا این روشنگری و هدایت مخصوص همان ایام بود یا کماکان تاثیرش وجود دارد و عاشورا برای امروز هم پیامی دارد؟
آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی خبرنگار ایکنا با حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی قاضیعسکر، تولیت آستان حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) پیرامون پیام و فلسفه قیام حضرت سیدالشهدا (ع) است.
ایکنا ـ امام حسین(ع) چرا به شهادت رسید و فلسفه اهمیت برگزاری پرشور مجالس عزای حسینی که سالهاست در بین شیعیان ادامه دارد چیست؟
در برگزاری مجالس اباعبداللهالحسین(ع) لوازم وعوامل متعددی دخیل هستند و هر چقدر از سر اخلاص، توجه به خدا و با هدف ترویج آموزههای دینی صورت بپذیرد، تاثیر آن در دل تمام اقشار مردم با هر سن وسالی که باشند بیشتر خواهد بود و حقیقت دین و سبک زندگی اسلامی در وجودشان نهادینه خواهد شد.
موجبات قیام حسین بن علی(ع) یکباره و دفعی فراهم نشد، یعنی چنان نبود که بعد از مرگ معاویه در ماه رجب سال ۶۰ هجری یکدفعه شرایط خاصی برای جامعه اسلامی فراهم شود و پیدایش این وضع خاص امام را وادار به قیام کند، بیآنکه در پیدایش این وضع خاص سابقه، مقدمات و عواملش در طول تاریخ اسلام فراهم شده باشد، این طور نیست. بلکه موجبات قیام امام حسین (ع) را حداقل باید در ۳۰ سال پیش از این تاریخ جستوجو کرد.
اگر بخواهیم به علل غیر مستقیم قیام سیدالشهدا(ع) هم توجه کنیم باید بیش از این به عقب برگردیم. ۳۰ سال قبل از سال ۶۰ یعنی از حدود سال ۲۹ و ۳۰ هجرت، مقدمات و موجبات این حرکت داشت در جامعه اسلامی شکل میگرفت یعنی بعد از خلیفه سوم. امیرالمؤمنین امام علی(ع) میخواست جلوی طمعها و عادتهایی را که مردم از دوران گذشته داشتند بگیرد، و به خاطر همین برقراری عدالت و مساوات، امام علی(ع) در ۴ سال و ۶ ماه خلافت، گرفتار مبارزه با همان مردمانی بود که میخواستند مانند دوران گذشته، از بیتالمال برای خود ثروتهایی اندوخته کنند، و امام میگفت این کار امکانپذیر نیست و هر آنچه را که به ناروا اندوختهاید از شما پس میگیرم و به بیتالمال مسلمانان باز میگردانم و سر انجام حضرت را در محراب به شهادت رساندند.
بعد از امیرالمؤمنین(ع) خلافت و امامت به امام حسن مجتبی(ع) منتقل شد و امام حسن(ع) جای پدر را گرفت. در زمان ایشان وضع اجتماعی و سیاسی مسلمین بهصورت خاصی درآمد که حضرت مصلحت اسلام و مسلمین در برابر دشمن داخلی یعنی خوارج و دشمن خارجی یعنی روم شرقی را صلح و کنار آمدن با معاویه با شرایطی خاص، دیدند.
پس از شهادت امام مجتبی(ع) نباید تصور کرد که امام حسین(ع) در زمان معاویه یعنی در ده سالی که بعد از برادرش امام حسن(ع) با حکومت معاویه معاصر بود، از سال ۴۹ یا ۵۰ هجری تا سال ۶۰ که معاویه مُرد، حضرت پیوسته معاویه را تخطئه و توبیخ میکرد و همانطور که امام حسن(ع) حقانیت معاویه را از خلافت اسلامی ابطال و اسلام او را رد کرد، سیدالشهدا(ع) نیز این کار را انجام میداد، ولی در دوره یزید، قیام را لازم دید. ابن قتیبه دینوری که یکی از علمای بزرگ سنی مذهب است در کتاب معروف خود «الامامة و السیاسة» مینویسد: «الست قاتل حجر و اصحابه العابدین المخبتین الذین کانوا یستفظعون البدع و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر، معاویه مگر تو آن مردی نیستی که حجر بن عدی کندی را به ناروا کشتی؟ و یاران او را شهید کردی؟ آن بندگان خداپرست، آن بندگان عبادت کن، بندگانی که بدعتها را، ناروا میشمردند، بندگان خدا که امر بهمعروف و نهی از منکر میکردند، آنان را بهظلم و ستم کشتی.» حضرت از این نامهها و خطبهها علیه حکومت سفاک یزید زیاد دارند لذا خواهید دید که در این ۳۰ ساله قبل از شهادت، موجبات قیام و نهضت حسینی در حال شکلگیری بود که در محرم سال ۶۱ به وقوع پیوست تا اسلام وآموزههای دینی جان دوبارهای پیدا کنند.
ایکنا ـ از دیدگاه شما و با توجه به آنچه درباره پیشینه واقعه عاشورا گفتید، پیام عاشورا چیست و آیا این پیام دائمی است؟
عاشورای حسینی، پیامها و آموزههای فراوانی دارد. از این رو، در همه روزهای سال به ویژه در ایام محرم باید به درسآموزی از مکتب زنده و پویای امام حسین(ع) پرداخت، زیرا این نهضت بزرگ و سازنده از چنان ژرفایی برخوردار است که میتواند برای تمام انسانها و در همه زمانها به عنوان الگویی ماندگار راهگشا باشد.
در قیام امام حسین(ع)، افرادی جزء پیوستگان بودند و رستگار شدند و برخی از این فیض عظیم رستگاری غفلت کرده و محروم شدند. کربلا کانون تحول، دگرگونی و رسیدن به سعادت جاودان بود. حتی برای آنان که پیشینه درخشانی نداشتند، اما با لطف پروردگار و تصمیم جِدّی، فرجام نیک را از همراهی با سیدالشهدا(ع) به دست آوردند و خون خویش را با خون پاکان و اولیای الهی درهم آمیختند و درخت دین را استوار ساختند، که شاخصترین آنها حرّبن یزید ریاحی بود. حُر سرآمد دگرگون شدگان است. گرچه وی راه را بر امام حسین(ع) بست و مانع حرکت آن حضرت به سوی کوفه شد، اما صبح عاشورا، چون از تصمیم عمر بن سعد در جنگ با امام حسین(ع) اطمینان پیدا کرد به بهانه آب دادن اسب خویش، از اردوگاه کوفیان خارج شد و به امام پیوست. پس از پذیرش توبه وی از سوی آن حضرت، به میدان بازگشت و پس از نصیحت کردن شامیان، با آنان جنگید تا اینکه در رکاب سرور شهیدان به فیض شهادت نایل آمد.
پیام عاشورا جهانشمول است
محور سخن جریان عاشورا؛ خیر جمعی و جهانی است. سالار شهیدان حسین بن علی بن ابیطالب(ع) خود قرآن ناطق است و جان پیغمبر(ص) است که فرمود: «حُسَیْنٌ مِنِّی».
منطقه نفوذ عاشورا همانند قرآن کریم در سه منطقه و قلمرو است؛ منطقه اوّل دایره اسلام و مسلمانهاست که بهرههای فراوانی جامعه اسلامی از نهضت جهانی حسین بن علی(ع) برده و میبرد. قلمرو دوم منطقه توحیدی است، اعم از مسلمانها، مسیحیها، کلیمیها، زرتشتیها و سایر فِرق اسلامی که خدا و وحی و نبوت را قبول دارند، آنها همانند اینکه از قرآن بهرههای خاص خود را میبرند، از نهضت عاشورای حسینی(ع)، فیض مخصوص خود را دارند و منطقه سوم، منطقه بینالمللی و جهان انسانیت است، اعم از ملحد و موحّد، مشرک و موحّد، مسیحی و کلیمی و مسلمان و مانند آن.
این سه منطقه را نهضت عاشورای حسینی(ع) تأمین میکند، کمااینکه قرآن کریم همین سه منطقه را تأمین میکند. بخشی از آیات قرآن مربوط به حوزه اسلامی است که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا...»، چنین کنید و چنان نکنید! بخشی مربوط به منطقه توحیدی است؛ نظیر «یَا أَهْلَ الْکِتَابِ»، «یا أَیُّهَا الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ» و مانند آن که در مباهله و غیر مباهله این بخش مطرح شد که آن اصول مشترک بین ادیان؛ یعنی توحید، نبوّت عام و مسئله معاد است.
بخش سوم که قرآن کریم مطرح کرده است، با جامعه انسانی کار دارد، با «یا أَیُّهَا النَّاسُ» مطرح شده؛ خواه ملحد، مشرک، موحّد، کلیمی، مسیحی، زرتشتی و خواه مؤمن باشد. آن روابط انسانی را ذات اقدس الهی در مواردی نظیر آیات هفت و هشت سوره مبارکه «ممتحنه» بیان کرده است، فرمود کفاری که نه بیراهه رفتند نه راه شما را بستند، نه آزارتان دادند، نه تحریمتان کردند نه در رنج و عذاب شما شرکت داشتند، خدا نهی نمیکند که مبادا با اینها رابطه برقرار کنید؛ «لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ» که این در قانون اساسی ما هم آمده است. بنابراین قرآن هم وظیفه مؤمنان را مشخص کرد، هم وظیفه موحّدان اعم از مسلمانها و مسیحیها و مانند آن را مشخص کرد، هم وظیفه انسانها را با هم. آنجا که دارد؛ «یا أَیُّهَا النَّاسُ»، خطاب جهانی است. سالار شهیدان حضرت سیدالشهدا(ع) که قرآن ناطق است هم با اصحاب خاص خود پیمان توحیدی، وحی، نبوت ولایی و نبوی بسته است، هم مسیحیها و غیر مسیحیها را راهنمایی کرده است، آن راهب را و آن افرادی که در کِسوت رهبانیت مسیحی بودند هدایت کرده است و هم یک پیام جهانی تا روز قیامت دارد و آن این است که انسان نه ظلم کند و نه زیر بار ظلم برود، همانطور که قرآن کریم میفرمایند؛ «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»، این یک پیام جهانی انسانی است. اگر خِیر جمعی هست، اگر نذورات هست، اگر خِیری از یک ملحد یا مشرکی در ایام عاشورا دیده میشود، اگر نذری از ترسا و یهود دیده میشود، همگی در این راستاست که «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ». پیام قرآن کریم هم این است؛ نه ستم کنید، نه زیر بار ستم بروید.
گفتوگو از اکبر پوستچیان
انتهای پیام