نقش دانشمندان ایرانی در شکوفایی تمدن اسلامی
کد خبر: 4050594
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۸:۵۹

نقش دانشمندان ایرانی در شکوفایی تمدن اسلامی

«جورج سارتُن» ۳۵۰ سال دوره شکوفایی تمدن اسلامی را به هفت دوره ۵۰ ساله تقسیم کرده و هر ۵۰ سال را به نام یکی از دانشمندان بزرگ مسلمانان به عنوان نماینده در آن دوره ۵۰ ساله دانسته است که اسامی این دانشمندان به ترتیب «جابربن حیان»، «محمدبن موسی خوارزمی»، «محمدبن زکریای رازی»، «ابوالحسن علی بن حسین مسعودی»، «ابوالوفا بوزجانی»، «ابوریحان بیرونی» و «خیام» هستند.

 تمدن اسلامیسیدحسن مهدیخانی سروجهانی، دکترای تاریخ و تمدن ملل اسلامی، در گفت‌وگو با ایکنا از قزوین، اظهار کرد: عوامل متعددی در بروز استعدادهای تمدن اسلامی مؤثر بود و دین اسلام توصیه‌ها و تشویق‌های بسیاری برای علم‌آموزی دارد برای همین مقام والایی برای اهل علم در نظر گرفته است.

وی ادامه داد: توصیه‌ها و تشویق‌ها حضرت محمد(ص) و اهل بیت(ع) به مسلمانان انگیزه داد، همچنین برخی از حاکمان و خلفا زمینه را فراهم می‌کردند تا مسلمانان بتوانند از علم و دانش بهره‌مند شوند.

عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه آزاد قزوین خاطرنشان کرد: پس از اسلام روحیه کسب علم در مسلمانان ایجاد شد و علم و دانش را در دورترین نقطه فرا گرفتند، در تاریخ نمونه‌هایی داریم که دانشمندان راه‌های طولانی را طی می‌کردند تا از محضر اساتید استفاده کنند از طرفی دیگر حکما و خلفا مراکز علمی دایر می‌کردند، البته اهداف خلفا و حکما مختلف بوده و برخی روحیه علم دوستی را داشتند و ازجمله آن‌ها می‌توانیم به مأمون عباسی اشاره کنیم که علاقه‌مند به فلسفه بوده و همین باعث شده بود به فلسفه و علم بها دهد.

وی تصریح کرد: در زمان مأمون بیت‌الحکمه محلی در بغداد بود که دانشمندان زیادی از علوم مختلف از مذاهب و ادیان مختلف دور هم جمع شده بودند و به فعالیت‌های علمی مشغول بودند چون مأمون روحیه علم‌دوستی داشت.

مهدیخانی اشاره کرد: بعضی از حاکمان از باب خودنمایی و جلب توجه عموم مردم عالمان را در دربار خود جمع می‌کردند تا مشروعیتی به دست آورند برای مثال سلطان محمود غزنوی چنین هدفی را دنبال می‌کرد برای همین عالمان را در دربار خود جمع می‌کرد اما ابن سینا دعوت او را نپذیرفت.

وی تصریح کرد: شیوه‌های تربیتی و آموزشی در ابتدای اسلام بسیار مهم بود تا معرفت افزایش یابد، تحصیل علم برای ارتقای مدرک نبود و نگاه کسب علم را از همان دوران کودکی و با آموزش قرآن کریم مدنظر قرار می‌دادند و این علم‌آموزی با حکایات و اشعار پندآموز شروع می‌شد و کودکان خواندن و نوشتن را به همراه تأثیرات معنوی و اخلاقی می‌آموختند و سپس در سطوح بالاتر علوم مختلف ورود پیدا می‌کردند.

عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه آزاد قزوین مطرح کرد: وقتی زندگی برخی از دانشمندان را بررسی و مطالعه می‌کنیم می‌بینیم «ابن هیثم بصری» فیزیکدان معروف در دربار فاطمیان بوده است که یکسری کارهای اداری و دیوانی به او محول می‌شود، چون او به این کارها علاقه نداشت به دیوانگی وانمود می‌کند تا او را رها کنند و به کارهای علمی برسد.

وی بیان کرد: دانشمندان برای موقعیت و شهرت و رسیدن به مناصب حکومتی و دولتی دنبال کسب علم نبودند. ملاصدرا تاجر ساده بوده که گفته شده است اموال پدرش که تاجر بوده است را در کسب علم هزینه می‌کند و در این راه سختی و تبعید و اتهام به او وارد می‌شود ولی برای کسب علم همه این دشواری‌ها را تحمل می‌کند.

مهدیخانی افزود: اگر بگوییم که در دوران شکوفایی تمدن اسلامی هزاران دانشمند تربیت شدند اغراق نشده است چون در رشته‌های مختلف دانشمندان بسیاری داریم که تحول‌آفرین، دارای ابتکار، خلاقیت و نبوغ بودند و آثار مهمی از خود بر جای گذاشتند.

وی اعلام کرد: ایرانیان نقش ویژه‌ای در تمدن اسلامی ایفا کردند و این یک حقیقت است، «جورج سارتُن» نویسنده کتاب «مقدمه تاریخ علم» تاریخ علم را از ابتدای تاریخ تا دوره معاصر بررسی می‌کند، او دوره شکوفایی تمدن اسلامی را که یک دوره ۳۵۰ ساله در نظر گرفته و می‌گوید در آن دوران مسلمانان قدرت بلامنازع جهان بودند و هیچ رقیبی نداشتند. در آن سال‌ها اروپا در قرون وسطی به سر می‌برد و در جهل و تاریکی نمی‌توانست با مسلمانان رقابت کند.

عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه آزاد قزوین تشریح کرد: «جورج سارتُن» ۳۵۰ سال دوره شکوفایی تمدن اسلامی را به هفت دوره ۵۰ ساله تقسیم کرده و هر ۵۰ سال را به نام یکی از دانشمندان بزرگ مسلمانان به عنوان نماینده در آن دوره ۵۰ ساله دانسته است. در دوره اول که ۱۵۰ تا ۲۰۰ هجری بوده «جابربن حیان» پدر علم شیمی را به عنوان نماینده دانشمندان آن دوره معرفی کرده است، در دوره دوم «محمدبن موسی خوارزمی»، دوره سوم «محمدبن زکریای رازی»، دوره چهارم «ابوالحسن علی بن حسین مسعودی» جغرافی‌دان بزرگ، در عصر پنجم «ابوالوفا بوزجانی» به‌خاطر پیشرفت در علم مثلثات و عصر ششم «ابوریحان بیرونی» را معرفی کرده است؛ ابوریحان بیرونی در تمام علوم دوران خود تبحر داشت و معاصر با ابن سینا بوده است ولی جورج سارتُن، ابوریحان بیرونی را به ابن سینا ترجیح می‌دهد چون جامع علوم بوده است، «جورج سارتن» دوره هفتم که سال‌های ۴۰۰ تا ۴۵۰ بوده را عصر «خیام» نام‌گذاری می‌کند.

مهدیخانی در پایان یادآور شد: هفت دانشمندی که «جورج سارتُن» از آنان نام برده است همگی ایرانی هستند و فرهنگ ایرانی و زبان فارسی را دارا بودند بنابراین ایرانیان نقش ویژه‌ای در تمدن اسلامی ایفا کردند که این تقسیم‌بندی «جورج سارتُن» آن را نمایان می‌کند.

انتهای پیام
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
امیررضا مزرعه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۲/۱۰/۲۰ - ۰۲:۱۵
0
0
چه خوب
captcha