«اگر به سنتش مراجعه کنید و او را بشناسید، بر شما آشکار خواهد شد که او پدر من است نه پدر زنان شما...» (حضرت فاطمه زهرا(س) خطبه فدکیه.)
مستشرقان و پژوهشگران غربی در کتابها و مقالاتشان از اسلام نه به عنوان «دین آسمانی نازل شده از طرف خداوند بر قلب پیامبر کرم(ص)» که در عبارتی کاهنده و تنزیلدهنده البته بیآنکه ردی از رد و انکار و تحقیر همیشگی بهجا بگذارند با عنوان «دین محمد» یاد میکنند. (دانشنامه فشرده ادیان زنده، رابرت چارلز زینر، ترجمه نزهت صفای اصفهانی نشر مرکز/ ۲۶۸).
در هیچ یک از تحقیقات سطحی و عمیق محققان قدیم و جدید غربی اشارهای جدی به ویژگیهای اصلی و متداوم پیامبر اکرم(ص) نمیرود، از جمله معطر بودن که جزو خصوصیات پیوسته آن حضرت بوده است. حقیقتی که محققان غربی در مقام پژوهش نادیده میگیرند، دین خدا بودن اسلام است اما حقیقتی که در مقام توصیف ناگفته میگذارند، عطر شکوهمند و جاری محمد(ص) در رگهای تاریخ است.
باری، اگر به سنت صحیح و بیخدشه پیامبر اکرم(ص) مراجعه کنیم آنگونه که دختر مکرمش فاطمه(س) در تنها خطبهای که بر فراز منبر پدر خواند توجه داد، او را اینگونه خواهیم یافت: پیامبر معطر.
وصف نخست و اصلی پیامبر ما مسلمانان معطر بودن است هرچند که به نظر میرسد جهان از اعطای این وصف یا درستتر بگویم اطلاق آن به او کوتاهی ورزیده است؛ کوتاهیای که به نظر میرسد همچنان ادامه دارد.
پیامبری که در ظلمت دستساخته خدایان چوبی و سنگی عهد بتپرستان بسیار مصمم و سخت معتقد، مهر خدای یگانه را در قلب و نام او را بر لب داشت، مردی بود همواره خوشبو و معطر. چنان معطر که گویی در برکهای از عطر متساطع غوطهور است. این نص روایات تاریخی برجای مانده از متون کهن تاریخ اختصاصی اوست: پیوسته بوی خوش میداد و همیشه و همواره معطر بود، آنگاه که میآمد آنگاه که میرفت آنگاه که توقف میکرد آنگاه که مینشست آنگاه که مینگریست و آنگاه که بر مصائب کوچک و بزرگ بشری میگریست.
گزارشها آوردهاند: محمد(ص) در تمام احوال زیست و زندگی انسانی خویش، با طراوتی از بوی خوش و رایحهای سخت دلپذیر نمایان میشد و این نه مربوط به مقطعی خاص از زندگی او که خاص و مخصوص همه زمانهایی است که در جامعه منشوری مملو از آشفتگی عهد خود حضور داشت. در واقع، حضورش حضوری بود مزین به بوی خوش و منور به نور بهترین عطرهای انسانی آن مقدار که یک انسان زیبای خوش خلق؛ خوش ذوق میتوانست مزین و معطر باشد.
نوشتهاند در تاریکی شب، پیش از دیده شدن با عطرش شناخته میشد: «و کان صلی الله یعرف فی اللیل المظلمه قبل ان یری بالطیب. فیقال هذا النبی.» (مکارمالاخلاق، طبرسی، چاپ بیروت/۳۱)
نیز نوشتهاند: از راهی عبور نمیکرد مگر اینکه تا دو سه روز بعد از آن هرکس از آن راه میگذشت از بوی برجای مانده از عطرش میفهمید که او نیز از آنجا گذشته و عبور کرده است.(همان)
این گفتار اغراقآمیز مینماید اما واقعیتی است که تاریخ نتوانسته لب از بیانش بربندد. باری، این نمونهها، نوشته قلمهای خیال روی کاغذها و دفترهای فانتزی و رمانتیک و داستانی نیست بلکه نوشته واقعیت و حقیقت روی دفتر تاریخ است که دقیقاً با همین الفاظ و تعابیر در سطور سیره حضرتش نقش بسته است: «و کان لایمر فی طریق یمره فیه احد بعد یومین او ثلاثه الا عرف انه قد مر فیه لطیب عرفه.» (مکارمالاخلاق/ ۳۱)
جهان بهدرستی او را با بوی خوشش میشناخت؛ خوشترین بویی که وارد شامه بشری و روح بشریت شده است.
آری، او تمام عمر خویش را معطر زیست؛ از بدایت تا نهایت. با عنصر عطر و رایحه انس داشت. آنگونه که تاریخ در گزارشهای تفصیلی و غیرتفصیلی خویش آورده است: اساسیترین عنصر زندگیاش در تمام مراحل چیزی جز «عنصر عطر» نبود. بزرگترین هزینه زندگی او نیز طبق منابع کاملاً معتبر عطر بود. جالب اینکه هرگز اجازه نمیداد زندگیاش و آنچه به زندگی فردی و اجتماعیاش مربوط میشد، از بوی خوش خالی باشد و دمی از زیبایی عطرهای جاننواز فاصله بگیرد. توصیه و تأکید او برای استعمال انواع عطرها و معطر شدن به بوهای زیبا از مکررترین توصیههاست.
میتوان حدس زد پاسخ صریح و عملی او به ناملایمات طبیعی و دشواریهای انسانی و سنگلاخهای پیش رویش عطر بود و پیشنهادش به انسان نیز عطر.
همچنین میتوان حدس زد او سختیها و زمختیهای تحملناپذیر عهد و زمانه را هوشمندانه با عطر دفع میکرد. حقایق متاخر و یافتههای دیر و دور عهد جدید که مبتنی بر یافتههای دانشهایی چون روانشناسی و انسانشناسی است، این روش او را در مواجهه با دشواریهای جانکاه با قوت تمام تایید میکند. در واقع، پیامبر(ص) از عطر به عنوان سمبل استفاده کرده است: سمبل پذیرش واقعیتها و عبور از آنها برای رسیدن به زمینهای سکونت و آرامش و تعالی.
او خود در سخنی صریح موضوع را با این تعبیر به خدای خویش نسبت داده است: خداوند لذت مرا در زنان و در عطر قرار داده است. «و کان صلی الله یقول جعل الله لذتی فی النسا و الطیب.» (مکارم الاخلاق/ ۳۱).
تا آنجا که حافظه تاریخ یاری میکند، در تاریخ متالهان شناخته شده بشر، در این حوزه سخنی به این صراحت سراغ نداریم.
روایتی که امام صادق(ع) در خصوص هزینه کردن بیاغماض آن حضرت برای عطر بیشتر از هزینههای خورد و خوراک - که زندگی بدون آن میسر نیست - به اندازه کافی نشان دهنده محتوا و ماهیت سنت پیامبر در خصوص عطر و بوی خوش است: «کان صلی الله کان ینفق علی الطیب اکثر مما ینفق علی الطعام.» (مکارم الاخلاق، طبرسی/ ۴۰)
و باز این گفتار اوست که آنچه در راه بوی خوش عطر مصرف شود، هرچه بیشتر باشد داخل در اسراف نیست: «ما انفقت فی الطیب لیس بسرف.» (همان/ ۳۸)
او معتقد بود حیات قلب در بوی خوش است و بوی خوش قلب را قوی و شدید میکن: «الرایحه الطیبه تشد القلب»
چنین مینماید که بوی خوش برای او ملاک و میزان بود، نه صرفاً تزیین. نوشتهاند: در انتخابهایش به بوی خوش میدانی وسیع میبخشید و به هیچ چیز به اندازه بوی خوش توصیه و تاکید نمیکرد. او پیامبر معطر خدا برای اشاعه بوی خوش به جهان بود، بوی خوش عشق، رحمت، نور، ایمان و دقیقتر بگوییم: بوی خوش خدا.
خطاب به بشر امروز باید گفت: بیایید گرد او جمع آییم؛ گرد عطر او. عطری که او میگفت، عطری که او میزد، عطری که او میداد. بیتردید جهان معطر خواهد شد اگر بوی خوش او را به شامه بکشد.
به قلم کریم فیضی
انتهای پیام