گفت‌وگو؛ راهبرد امام جواد(ع) در مقابل تشکیک‌کنندگان
کد خبر: 3982963
تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۴۰۰ - ۰۸:۳۰
مجید معارف در شرح سیره امام نهم گفت:

گفت‌وگو؛ راهبرد امام جواد(ع) در مقابل تشکیک‌کنندگان

مجید معارف ضمن اشاره به جایگاه مناظره و گفت‌وگو در اندیشه امام جواد(ع)، تصریح کرد: راز ماندگاری شیعه در طول چهارده قرن گفت‌وگو و مناظره بوده و اگر قرار است مذهب شیعه به حرکتش ادامه دهد، باید همین مسیر را طی کند.

مجید معارف، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در گفت‌وگو با ایکنا، درباره ابعاد شخصیتی امام جواد(ع) خصوصا اهتمام آن حضرت به سنت گفت‌وگو و مناظره توضیح داد: به تعبیر من حضرت جوادالائمه «جوان الائمه» هم بودند، یعنی امامی بود که در صغر سن و زمانی که نابالغ بود به امامت رسید و در 25 سالگی شهید شد و با وجود عمر کوتاهی که داشتند، یکی از اثرگذارترین امامان بودند و به تناسب موقعیتشان، به خوبی برای حفظ شیعه و دفاع از شیعیان اقدام دادند. درباره فضائل آن حضرت بسیار سخن گفته شده، اما شخصیت علمی آن بزرگوار چشمگیر است؛ مثلاً جایگاه مناظر در سیره امام جواد(ع) و گفت‌‌وگوی علمی با مخالفانشان اعم از شیعیان و اهل سنت، شاید سبب تعجب شود که مگر امام جواد(ع) در بین شیعیان مخالفانی داشت؟

وی ادامه داد: در حقیقت یک جریان انحرافی بین شیعه وجود داشت که از زمان امام رضا(ع) به وجود آمد. امام رضا(ع) به نحوی با این جریان برخورد و سعی کرد که آن را اصلاح کند و امام جواد(ع) هم به گونه‌ای دیگر این وظیفه را انجام دادند. در تاریخ مذاهب مختلفی را برای شیعه نام می‌برند، از جمله مذهبی موسوم به واقفه یا واقفیه. واقفیه کسانی بودند که در امامت امام رضا(ع) یا حتی امام کاظم(ع) توقف کردند. به این معنا که گفتند امام کاظم(ع) آخرین امام شیعیان است و این امام از دنیا نرفته، بلکه غایب شده و روزی که خدا اراده کند، به عنوان قائم آل محمد ظهور خواهد کرد. این یک عقیده انحرافی بود، چون امر امامت ائمه دوازده‌گانه در روایات پیامبر(ص) و امامان قبلی بارها تکرار شده بود. به هر حال بعد از شهادت امام کاظم(ع) فرقه واقفه سر برآورد و عده‌ای از شیعیان را تحت تاثیر قرار داد. این فرقه منکر ولادت امام رضا(ع) شد و به همین سبب سال‌ها امام رضا(ع) سرگرم مناظره با آنها بود و کم‌کم از عقایدشان برگشتند و تقریباً این جریان در زمان امام رضا(ع) در حال انقراض بود، ولی امام به شهادت رسید و جانشین ایشان مطرح شد.

احیای مجدد اندیشه واقفیه

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: در آن زمان حضرت جواد(ع) هفت سال داشت و مجدداً زمینه‌ شک و تردید به وجود آمد و حتی بعضی از واقفه درصدد برآمدند که شکی برای شیعیان ایجاد کنند و بگویند چه زمانی در شیعه مرسوم بوده که یک کودک به امامت برسد. امام جواد(ع) اولین امامی است که قبل از رسیدن به سن بلوغ به امامت می‌رسد. همین امر زمینه شکاکیت را ایجاد کرد و برخی شیعیان در امامت امام جواد(ع) تردید کردند و عده‌ای دیگر از شیعیان را تحت تاثیر قرار دادند. البته اصحاب ائمه که خبیر و با مبانی آشنا بودند، می‌گفتند که اگر امامت امری الهی و حاصل جعل خداوند باشد، فرقی نمی‌کند که امام در زمان انتصاب به مقام امامت به بلوغ رسیده باشد یا نه. این مورد همانند عیسی بن مریم بود که در گهواره اظهار نبوت کرد یا یحیی بن زکریا. قرآن می‌فرماید: «يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا؛ اى يحيى، كتاب [خدا] را به جد و جهد بگير و از كودكى به او نبوت داديم»، ولی همه با مبانی آشنا نبودند.

راهبرد علمی امام جواد(ع) برای مقابله با واقفیه

معارف در ادامه توضیح داد: در چنین شرایطی آنچه به رفع شکاکیت کمک می‌کرد این بود که امام جواد(ع) در جمع شیعیان حاضر شود و با آنها مناظره و شخصیت علمی‌اش را اظهار کند و با گفت‌و‌گو مخالفان را تحت تأثیر قرار دهد.گزارش‌هایی در همین زمینه در تاریخ ذکر شده است. مثلا این گزارش را شیخ مفید نقل می‌کند که چون در امامت امام جواد(ع) تشکیک شد، عده‌ای از شیعیان با او سخن گفتند و از مسائل شرعی سؤال کردند و آن حضرت پاسخ داد. برخی گفتند؛ تعداد مسائل شرعی که در عصر امام جواد(ع) مورد بحث قرار می‌گرفت بالغ بر سی هزار مورد بود.

از بین روایات مختلفی که به نوعی از گفت‌و‌گوهای آن حضرت پرده‌برداری می‌کند، روایتی را برای شما نقل می‌کنم که در کتاب عیون‌ اخبارالرضا(ع) هم بیان شده است. در این روایت احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی می‌گوید که به امام گفتم عده‌ای از مخالفان شما معتقدند که مأمون عباسی لقب رضا را به پدر شما داده است؛ وقتی که به دلیل قبول ولایتعهدی از ایشان راضی شد. حضرت در پاسخ فرمودند: «كذبوا و اللّه و فجروا بل اللّه تبارك و تعالى سمّاه الرّضا لأنّه كان رضى للّه عزّ و جلّ في سمائه و رضى لرسوله و الأئمّة من بعده»، امام جواد(ع) گفت که دروغ گفتند. خدای تبارک و تعالی پدرم را رضا نامید، زیرا خداوند در آسمان از او راضی است و در زمین هم ائمه و پیامبر(ص) از او راضی هستند. سؤال‌کننده می‌گوید که اگر اینطور باشد آیا خدا از پدران شما راضی نبود؟ حضرت می‌فرمایند که چرا. بعد سؤال می‌کند چرا به امام هشتم رضا گفته می‌شود. امام جواد می‌فرماید: «لأنّه رضي به المخالفون من أعدائه كما رضي به الموافقون من أوليائه و لم يكن ذلك لأحد من آبائه عليهم السّلام فلذلك سمّي من بينهم الرّضا»، یعنی پدر من یک ویژگی داشت، به طوری که مخالفان پدرم هم از شخصیتش اظهار رضایت می‌کردند و در بین دوستان هم مورد رضایت بود.

این پژوهشگر علوم حدیث اظهار کرد: زمانی که امام هشتم به دست مأمون عباسی به شهادت رسید، مأمون تلاش کرد امام جواد(ع) را جذب خودش کند و حتی دخترش ام‌فضل را به تزویج ایشان درآورد. طبیعتا این موضوع بر عباسیان گران آمد و آنها شروع به سرزنش مأمون کردند. او در پاسخ گفت که ایشان پسر لایقی است و شخصیت علمی دارد. همچنین برای اینکه خودش را از انتقاد عباسیان رها کند، پیشنهاد داد که می‌توانید باب مناظره‌ای را با او باز کنید تا به ابعاد شخصیت علمی‌اش پی ببرید. آنها سراغ قاضی‌القضات آن روزگار رفتند که «یحیی بن اکثم» نام داشت. به او گفتند مناظره‌ای را با پسر امام رضا(ع) برقرار و او را مغلوب کن. او گفت که مسئله‌ای را طرح می‌کنم که نتواند جواب دهد. نهایتاً در یک مجلسی که با حضور مأمون برگزار شد، یحیی بن اکثم برای مناظره با امام جواد(ع) حاضر شد. یحیی از حضرت سؤال کرد که نظر شما درباره کسی که در حال احرام صیدی را به قتل برساند چیست؟ کسانی که به قصد حج محرم می‌شوند 24 چیز بر آنها حرام می‌شود که یکی از آنها قتل صید است. امام جواد(ع) سؤال یحیی بن اکثم را به حدود بیست سؤال فرعی تقسیم کردند و فرمودند که آیا این محرم صید را در حرم کشته یا خارج از حرم. عالم بوده یا جاهل. عمداً صید را کشته یا سهواً. صیاد عبد بوده یا حر. صغیر بوده یا کبیر. بار اولش بوده یا مکرر این کار را کرده. صیدی که کشته شده پرنده بوده یا غیرپرنده. آن صید کوچک بوده یا بزرگ. کسی که این کار را کرده پشیمان شده یا نه. شب انجام داده یا روز. به قصد حج تمتع محرم شده یا عمره.

یحیی بن اکثم در مقابل حضرت درمانده شد. امام جواد(ع) یک به یک همه را پاسخ داد. این روایت در کتاب بحارالانوار جلد 5 صفحه 74 آمده است. بنابراین امام جواد(ع) در عمر کوتاه‌شان باب گفت‌و‌گو را، بین شیعیان و اهل سنت، گشودند.

سنت گفت‌وگو، راز ماندگاری شیعه

وی با تاکید بر اینکه ضرورت احیای سنت گفت‌و‌گو بیش از هر زمانی ملموس است، افزود: شیعه در طول عمر هزار و چهار صد ساله‌اش همواره با تأسی به امامان از سنت گفت‌و‌گو استقبال کرده و در مقابل اهل سنت، اهل قوه و غلبه اجتماعی و سیاسی و نظامی نبوده است. در هر دوره تعداد شیعیان در قیاس با اهل سنت کمتر بوده است. پس چه چیزی عامل ماندگاری شیعه شد؟ گفت‌و‌گو با مخالفان عامل ماندگاری شیعه است. در خانه امام باقر(ع) به روی اهل سنت و در خانه امام صادق(ع) به روی بزرگان اهل سنت و حتی زنادقه باز بود. زنادقه ملحدان عصر امام صادق(ع) بودند که به خدا و قیامت اعتقادی نداشتند. آنان سؤالاتی را درباره خدا و پیامبر مطرح می‌کردند. امام هم با آنها گفت‌و‌گو می‌کرد. کلینی در کتاب توحید کافی، موارد زیادی از این مناظرات را نقل می‌کند.

مجید معارف در پایان تصریح کرد: در قرون چهارم و پنجم هجری در بغداد، که محل سلطه عباسیان بود، تعدادی شیعه به ریاست شیخ مفید زندگی می‌کردند. ابن ندیم می‌گوید که ریاست متکلمان در زمان ما به شیخ مفید رسید و احدی با ایشان گفت‌وگو نمی‌‌کرد، جز آنکه مغلوب می‌شد. شیخ مفید شاگردان خوبی را تربیت کرد، از جمله سیدمرتضی و شیخ طوسی و آنان مسیر مناظره را ادامه دادند و این سنت به عصر ما رسید. علامه امینی در کتاب الغدیر، همین سنت را ادامه داد. پس مذهب شیعه باید همین مسیر را طی کند، یعنی استدلال‌هایش به‌روز شود و از ابزار جدید استفاده کند تا منطقش را به گوش علاقه‌مندان برساند.

انتهای پیام
captcha