به گزارش خبرنگار ایکنا، کتاب «هرایی» اثر داستانی بلند سعید تشکری نویسنده، نمایشنامهنویس و منتقد ادبیات و تئاتر است. این رمان به همت انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است.
هرایی به زبان خراسانی به معنی آوای بلند است و وجه تسمیه این انتخاب برای نام رمان به یکی از قهرمانهای رمان برمیگردد که به زبان دری و خراسان کهن سخن میگوید و ریشههای هراتی دارد.
در این رمان سرنوشت بانوی پزشکی روایت میشود که برخلاف عادت جامعه زیستی خود بر هویتش به عنوان پزشک و قانون پزشک بودن در تمام مناسبات اجتماعی و فردی و تعهد اجتماعی خود تأکید دارد و از این زاویه نقدی بر رفتارهای آدمهایی که تعهدی در رفتار و شئونات خود ندارند، بیان میکند. حوادث این داستان در شهر قم و در توسل به آستان حضرت معصومه سلام الله علیها اتفاق میافتد.
تسلسل معرفتی در ادبیات رمان
نویسنده این رمان بر این باور است که نگاه تکنیکی در این رمان همچنان نگاه به ادبیات سینماست و از این منظر تلاش کرده تا اثری خلق کند که در عین حال دیدنی و خواندنی باشند. اما با این همه در مفهوم رمان یک تسلسل معرفتی نیز وجود دارد.
رمان «هرایی» در حوزه زبان و روایت نیز سعی کرده تا مکانیسم زبان و لحن شهر هرات در افغانستان امروز که جزئی از هویت جغرافیایی خراسان بزرگ است را در وجود یک قهرمان با زبان دری متبلور کند.
این دومین اثر سعید تشکری است که سعی کرده در آن به صورت پررنگ خود را از قاب نویسنده متعهد به تاریخ و سنتهای تاریخی و مذهبی آثار گذشتهاش بیرون کشیده و در نگاه یک مصلح اجتماعی نشان دهد. هرایی در واقع تلاشی برای بازنمایی بخشی از فضیلتهای اجتماعی و فردی فراموش شده در بطن زیست و زندگی ایرانی که در قالب بازی و فرم کلمات با ذهن نویسنده بازنمایی شده است.
برشی از کتاب
در بخشی از کتاب میخوانیم: «امروز چه شور و حالی است در این خانه. تو از سالی که پژمان رخت سفر بست به دیار باقی، هر سال این جشن را به حرمت خانم برگزار کردی. هیچ وقت هم خانم تنهایت نگذاشته است. همیشه خودش همه چیز را فراهم میکند. مسافرانی که در خانهات میهمانند، میزبانی میکنند در جشن. خوشحالی که هر شب در حرم حضرت معصومه میگردی و مهمانی برای ماندن در خانه پیدا میکنی. این آلبوم هر سال، جشن خانهتان و مهمانان و میزبانانش را به یادگار دارد. چقدر زائران که به تکرار در این عکسها هستند.
تزئین و چراغانی را واگذار میکنی به مهمانان و قصد زیارت میکنی. امروز دو نفر مسافر اهل خواف، از خانهات رفتهاند و تو اتاق خالی داری. نباید حتی یک شب هم این اتاقها بلااستفاده بماند. غروب است. نیت میکنی هنگام اذان در حرم باشی. در راه سراغ مخدوم میروی. سلام آقای امیدوار.
سلام مامان. شمایید؟ چه زود اومدید امروز! چیزی شده؟...»
انتهای پیام