تقابل ادبیات عامه‌پسند و نخبه‌گرا/ ادبیات داستانی عامه‌پسند متعهد را به رسمیت بشناسیم
کد خبر: 3850333
تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۷
چرا مخاطبان عامه‌پسند شده‌اند؟ /۶

تقابل ادبیات عامه‌پسند و نخبه‌گرا/ ادبیات داستانی عامه‌پسند متعهد را به رسمیت بشناسیم

گروه ادب ــ یک پژوهشگر ادبیات داستانی گفت: مستندنگاری‌ها و خاطره‌نگاری‌ها دفاع مقدس نمونه‌ای از ادبیات داستانی عامه‌پسند متعهدند که تا حدودی توانسته‌ایم ادبیات خاص آن، مضامین غنی و خوانده شدن را در آن جمع کنیم.

شاکری///احمد شاکری، نویسنده، منتقد و پژوهشگر ادبیات داستانی، در گفت‌وگو با ایکنا درباره رواج ادبیات عامه‌پسند گفت: مقوله ادبیات عامه‌پسند در فضای ادبیات داستانی با چالش‌های متعددی مواجه بوده و هست، اگر بخواهیم به لحاظ بیرونی به این موضوع نگاه کنیم، در حقیقت فضای بیرونی ادبیات داستانی یعنی آنچه در کتابخانه‌ها و در میان مخاطبان عام داستان مشاهده می‌کنیم و با فضایی که نشئت گرفته از فضای درونی ادبیات داستانی است، متفاوت‌ است. به تعبیری گرایش، تمایل و همراهی که مخاطبان عام ادبیات با برخی از مصادیق ادبیات دارند، این گرایش و همراهی با ادبیات نابی که قواعد، مضامین و تئوری‌هایی برای آن طراحی شده و مورد تأیید فضای نقد ادبی قرار می‌گیرد، همخوان نیست.

وی افزود: اگر بخواهیم فارغ از ملاک‌های ادبی صحبت کنیم، این دوگانگی کاملاً محسوس است و می‌توان به آثاری اشاره کرد که در حوزه نشر از شمارگان بالایی برخوردارند، نویسندگان آن‌ها نیز با اقبال زیاد مخاطبان مواجه‌اند، ناشرانی که به تعبیری نبض فروش در بازار ادبیات داستانی را در دست دارند و تقریباً هیچ کدام از این مواردی را که بیان شد، در ادبیات جدی و حرفه‌ای دیده نمی‌شود و مورد تأیید نیست.

ادبیاتی که عامه مردم می‌خوانند، یکی از جدی‌ترین واقعیت‌هایی است که در ادبیات ما در حال وقوع است، اما ادبیات جدی آن را نمی‌بیند و یا نمی‌خواهد جدی بگیرد. اگر در فضای جشنواره‌ها یا تبلیغات رسمی به دنبال ادبیات باشید، نمونه‌هایی را معرفی می‌کنند که کارشناسان ادبیات و یا منتقدان آن را تأیید کرده‌اند

شاکری ادامه داد: این شکاف بیرونی معضلی است که از دیرباز وجود داشته است. ادبیاتی که عامه مردم می‌خوانند، یکی از جدی‌ترین واقعیت‌هایی است که در ادبیات ما در حال وقوع است، اما ادبیات جدی آن را نمی‌بیند و یا نمی‌خواهد جدی بگیرد. اگر در فضای جشنواره‌ها یا تبلیغات رسمی به دنبال ادبیات باشید، نمونه‌هایی را معرفی می‌کنند که کارشناسان ادبیات و یا منتقدان آن را تأیید کرده‌اند. فضا‌های دانشگاهی معمولاً سراغ چنین نمونه‌ها و مصادیقی می‌روند و جشنواره‌ها با چنین معیاری آثار برجسته را انتخاب می‌کنند. در واقع ادبیاتی که طیف قابل توجهی از عامه مردم در حوزه ادبیات داستانی، آن را می‌پسندند و تریبونی هم ندارد و جدی هم گرفته نمی‌شود، در حالی که آمار نهاد کتابخانه‌های عمومی از کتابخانه‌های کل کشور سالانه ارائه می‌دهند، گویای این است که بیشترین کتاب‌هایی که به امانت گرفته می‌شود، مربوط به طیفی است که ادبیات عامه‌پسند می‌خوانند.

ادبیات عامیانه در مقابل ادبیات محفلی است

نویسنده کتاب «بی‌اسمی» درباره تعریف ادبیات عامه‌پسند گفت: در این زمینه باید به چند واژه توجه کنیم، گاهی از ادبیات عامیانه استفاده می‌شود، یعنی ادبیاتی که می‌تواند با مخاطبان عام ارتباط برقرار کند و مراد ما هم از عامیانه همین ادبیات است و ادبیات عامیانه در مقابل ادبیات محفلی یا نخبه‌گرا قرار می‌گیرد. یعنی در طیف آثار داستانی برخی آثار به دلیل پیچیدگی‌ها، نوآوری‌ها یا تأثیری که مکاتب هنری و ادبی گرفته‌اند و یا ملاک‌های خاصی که برای زیبایی‌شناسی در حوزه روایت لحاظ می‌کنند، این‌ها مخاطبان معدود و مشخصی دارند.

شاکری بیان کرد: در نقطه مقابل این طیف از آثار و جریان، طیفی از ادبیات هم وجود دارد که مخاطبان وسیع‌تری با آن ارتباط می‌گیرند و می‌فهمند. این تعبیر از ادبیات عامیانه یا ادبیات عامه‌گرا تعبیری است که کسی با آن مشکلی ندارد و اگر در حوزه ادبیات از تعبیری به نام ادبیات عامه‌پسند یاد می‌کنند و تا حدودی آن را تقبیح می‌کنند، مرادشان این تعریف از ادبیات عامیانه یا عامه‌گرا نیست. آنچه مورد نقد قرار می‌گیرد و به عنوان شکل نازل و غیرقابل دفاع از ادبیات مطرح می‌شود، عنوان آن ادبیات عامه‌پسند است.

وی ادامه داد: مراد از ادبیات عامه‌پسند آثاری نیست که مخاطبان با آن ارتباط می‌گیرند و برای طیف وسیعی از عامه مردم قابل فهم و درک است، بلکه مراد از آن ادبیاتی است که چند مؤلفه دارد، یکی از مهمترین مؤلفه‌های آن هدف‌گذاری نویسنده برای جلب رضایت مخاطبان است. یعنی آنچه اثر و نویسنده به دنبال آن هستند، جلب رضایت مخاطب عام است و وقتی مخاطب عام و رضایت، سلیقه، تمایلات و گرایش‌های او اصالت پیدا می‌کند، طبعاً موضوعات دیگر به حاشیه می‌روند، مثلاً ارزش‌های اخلاقی، مبانی اعتقادی و بسیاری از اهداف عالی که ادبیات به دنبال آن است به حاشیه رانده می‌شود و یا از محور اصلی به فرع تبدیل می‌شوند، حتی تکنیک‌های داستانی هم می‌تواند به فرع تبدیل شود. آنچه اصالت دارد، این است که نویسنده تلاش می‌کند، در هر دوره‌ای مخاطب خود را به هر قیمتی راضی نگه دارد.

شاکری تصریح کرد: ادبیات عامه‌پسند هم به لحاظ هنری قابل توجیه نیست و هم به لحاظ درون‌مایه قابل دفاع نیست، اما در تقابل با ادبیات عامه‌پسند به ویژه در سال‌های پس از انقلاب، که مورد نقد جدی بوده، تلاش شده به آن پر و بال داده نشود. اما مفهوم مقابل عامه‌پسند، ادبیات محفلی یا نخبه‌گرایی با مخاطبان اندک نیست، چون همانطور که ادبیات عامه‌پسند را نقد می‌کنیم در یک روی سکه نویسندگان تلاش می‌کنند با تولید ادبیات عامه‌پسند همه چیز را به جلب رضایت مخاطب قربانی کنند و در روی دیگر سکه نویسندگان محفلی هستند که هیچ شأنی برای مخاطب قائل نیستند و برخی از آن‌ها آن قدر در فرم‌های عجیب و غریب و تفاخری وارد شده‌اند که اساساً شأنی برای مخاطب قائل نیستند، این گونه نویسندگان اگر به آن‌ها بگویید که اثری را تولید کرده‌اید و طیفی از مخاطبان آن را نمی‌فهمند می‌گویند که برای من اهمیت و ارزشی ندارد که آن‌ها می‌فهمند یا نه. من یک زایش هنری انجام داده‌ام و همین که خودم ارتباط بگیرم کافی است. در واقع افراط و تفریط دو روی این سکه است.

ویژگی هنر مقبول

وی ادامه داد: آنچه به نظر می‌رسد ادبیات باید در وجه قابل دفاع آن دنبال کند، ادبیاتی است که مخاطبان باید با آن ارتباط برقرار کنند. یک وجه از روایت‌های قصص قرآنی نیز همین است، یعنی هم مخاطب عام کاملاً با آن ارتباط می‌گیرد و هم سطح فهمی دارد که در آن هم آموزش و هم عبرت وجود دارد، اما قصص قرآنی سطح بالاتری هم دارد که آن لایه و سطح عمیق نخبگان و خواص و آشنایان به بطن‌ها و لایه‌های قرآن و رموز قرآن آن‌ها را راضی می‌کند، یعنی ما نباید به سمت افراط و تفریط برویم. در واقع هنری مورد قبول است که هر دو طیف را راضی نگه دارد.

شاکری با بیان اینکه ادبیات عامه‌پسند، عامیانه یا عامه‌گرا و نخبه‌گرا در مقابل هم هستند، گفت: همواره این سؤال وجود داشته که در حوزه ادبیات باید چگونه حرکت کنیم، این را نمی‌شود انکار کرد که آثار هنری به لحاظ استفاده از ابزار‌های روایی و عمق مضمونی که مطرح می‌کند و پیچیدگی شخصیت‌ها و جهان‌هایی که روایت می‌کنند همه در یک سطح نیستند. یعنی برخی از آثار هستند که جهانی که روایت می‌کنند بسیار پیچیده و وسیع است و آدم‌هایی که روایت می‌کنند بسیار پیچیده هستند و حتی در افق ادبیات مطلوب نیز با یک گونه ادبیات مواجه نیستیم. یعنی ادبیاتی که مخاطب کمتری دارد، ادبیاتی که مخاطب بیشتری دارد، چون به نحو سهل‌تری روایت خود را انجام می‌دهد و حتی نویسندگان ما در طول ادبیات پس از انقلاب، سبک نگارش جذاب و قابل فهمی دارند و در نقطه مقابل سبکی از روایت را داریم که این سبک برای همه مردم قابل فهم نیست. برای مثال پیچیدگی‌های روانی را در یک شخصیت می‌کاود و این‌ها پیچیدگی‌هایی را در فرم ظاهر می‌کند برای همین است که قابل فهم نیست.

ادبیات عامه‌پسند را به رسمیت بشناسیم

وی گفت: باید با وجود اینکه معتقدیم ادبیات نباید صرفاً تمایلات عمومی مردم را مدنظر قرار دهد، زیرا تیپ‌ها، موقعیت، مضامین، پایان‌بندی و قصه‌ها تکراری است، به عنوان مثال مثلث عشقی در ادبیات عامه‌پسند فراوان است، اما نباید به صورت یکسان و بدون مدارج و مراتب ادبیات مطلوب خود را تقسیم کنیم و باید بدانیم چگونه ادبیات عامیانه مطلوب را در کشورمان ترویج کنیم، در واقع به تعبیری باید بدانیم چگونه این عرصه و جبهه ادبیات عامه‌گرا یا عامیانه را که تحت تسخیر آثاری با مضامین نامطلوب است، به کنترل و استفاده ادبیات متعهد درآوریم و این اهمیت ویژه‌ای دارد. از این دو مبنا در این زمینه مطرح می‌شود، اینکه ما باید این عرصه را رها کنیم یا باید برای ادبیات عامه‌گرای انقلاب اسلامی برنامه‌ریزی کنیم؟

برخلاف ادبیات جهانی که گونه ادبیات عامه‌پسند را به رسمیت شناخته است، ما هنوز در این زمینه دچار تردیدیم که در دایره ادبیات راه بدهیم و هم برای آن اعتباری قائل باشیم یا نه. ما این اتفاق جدی و پرتکرار را در ادبیات خود جدی نمی‌گیریم و این گونه از ادبیات در غالب جشنواره‌ها به صورت کامل بایکوت می‌شود، زیرا به نظر می‌رسد که آن‌ها ارزش ادبی ندارند ویا با معیار‌های ما فاقد ارزش هستند، اما به هر حال وجود دارند

شاکری در پاسخ به اینکه به نظر می‌رسد این عرصه رها شده، آیا این امر باعث آسیب به ادبیات جدی می‌شود، بیان کرد: برخلاف ادبیات جهانی که گونه ادبیات عامه‌پسند را به رسمیت شناخته است، ما هنوز در این زمینه دچار تردیدیم که در دایره ادبیات راه بدهیم و هم برای آن اعتباری قائل باشیم یا نه. ما این اتفاق جدی و پرتکرار را در ادبیات خود جدی نمی‌گیریم و این گونه از ادبیات در غالب جشنواره‌ها به صورت کامل بایکوت می‌شود، زیرا به نظر می‌رسد که آن‌ها ارزش ادبی ندارند ویا با معیار‌های ما فاقد ارزش هستند، اما به هر حال وجود دارند و نکته مهم این است که باید آن‌ها را به رسمیت بشناسیم، زیرا در غیر این صورت نمی‌توانیم برای آن برنامه‌ریزی کنیم و به همین دلیل وجهی نمی‌ماند که یک نویسنده انقلابی متعهد بتواند در این عرصه اثری را تولید کند، چون برای او ارزش و اعتباری نخواهد بود.

این نویسنده تصریح کرد: ما درباره ادبیات داستانی صحبت می‌کنیم و اگر بخواهیم از این نوع خارج شویم و مستندنگاری‌ها و خاطره‌نگاری‌ها درباره دفاع مقدس را مورد توجه قرار دهیم، در این شاخه تا حدودی توانسته‌ایم ادبیت، مضامین غنی و خوانده شدن را با هم جمع کنیم و در این زمینه می‌توان دختر شینا، من زنده‌ام، وقتی مهتاب گم شد، دا، پایی که جا ماند و ... در دایره ادبیات داستانی عامه‌پسند متعهد قرار دارد که هم مخاطب دارد و با لذت آن را می‌خوانند، درباره مضامین عالی است و آموزه‌های ارزشمندی در آن وجود دارد، واجد ادبیت بوده و تجربه‌های واقعی است در حالی که ادبیات صرف عامه‌پسند تجربه‌های خیالی و رمانتیک است.

نویسندگان جدی دوست ندارند اثر عامه‌پسند بنویسند

وی ادامه داد: ادبیات عامه‌پسند به گونه‌ای است که هیچ نویسنده ژانر جدی دوست ندارد اثرش در دایره عامه‌پسند باشد و ذهنیت منفی درباره آن وجود دارد. برای اینکه این گونه، آن طور که ما می‌خواهیم نه آن طور که هست؛ باید این ادبیات را مدیران فرهنگی و ادبی به رسمیت بشناسیم و در حوزه تبلیغ و اطلاع‌رسانی مجله و فصلنامه‌ای در این زمینه داشته باشیم و پژوهش‌هایی در دانشگاه‌ها در همین راستا شکل بگیرد، البته پژوهش‌هایی وجود دارد، اما درباره تئوریزه یا تأیید ادبیات عامه‌گرا نیست و این به رسمیت شناخته شدن به لحاظ علمی، برنامه‌ای، تبلیغی باعث نظام‌مند شدن این گونه ادبیات می‌شود و خطوط مشخصی را ترسیم می‌کند که می‌توان با آن قضاوت کرد و نویسندگان و ناشران را مورد حمایت قرار داد.

جریان متعهد همواره تلاش دارد آثاری را تولید کند تا خوانده شود، اما طراحی تئوریزه چنین ژانری را ندیده‌ام که انجام شود، یعنی تفکیک ادبیاتی که مخاطبان کمتری داشته باشد و ادبیاتی که برای سیر مطالعاتی ویژه دانشجویان، زنان خانه‌دار و ... شروع می‌شود تا از ابتدا مطالعه را آغاز کند و به تدریج وارد ادبیات جدی شود.

گفت‌وگو از سمیه قربانی

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha