اخلاق و سیاست دو مفهومی هستند که موفقیت آنها در گروی دیگری است. همان طور که در نبود ظرفیت اجتماعی و سیاسی سامانیافته نمیتوان به شکوفایی اخلاق امید داشت، بدون رعایت و ظهور رفتار اخلاقی در حاکمان نیز نمیتوان به اثرگذاری رفتار سیاستگذار بر مدار مصلحت جامعه و عدالت دل بست؛ از این رو تدبیر امور جامعه بدون هر کدام از آنها بیثمر است. بنابراین باید منزلت و کارکرد سیاست و اخلاق و تعاملات بین آنها مشخص شود.
سیاست امری است که در عرصه اجتماع با تشکیل حکومت، نهادسازی، قانونگذاری و عملکرد کارگزاران تعیّن یافته است، اما آنچه جای خالی آن و تأثیر آن برای این بخشها باید نمایان شود، اخلاق است. اخلاق از چهار منظر میتواند بر سیاست تأثیر بگذارد؛ از طریق تأثیر بر رفتار، قوانین، ساختارها و کارگزاران اخلاق میتواند با سیاست رابطه برقرار میکند.(رک. رفیع و حلالخور، 1390)
البته باید دقت داشت که تعریف دقیق رابطه اخلاق و سیاست، بیش از هر چیزی از تعریف سیاست اثر میپذیرد. اگر در تعریف سیاست، آن را صرفاً عهدهدار خدمات عمومی، اقتصادی، امنیتی و سیاسی بدانیم، باید گونهای مشخص از ارتباط سیاست با اخلاق را تعریف کرد، اما اگر برای سیاست علاوه بر کارکردهای اجرایی، نقش هدایتگری نیز قائل شویم مأموریتهای اخلاقی برای سیاست تعریف میشود که اخلاق را به خدمت سیاست درآورد؛ برای نمونه استاد محمدتقی جعفری سیاست را اصول و قوانینی عالی مطرح میکند که علاوه بر رهبری مجموعه افراد، وظایف اخلاقی و درونی برای آنان تعیین میکند و اخلاق را تابعی از سیاست قرار میدهد.
به باور امام(ره)، سیاست را بر دو پایه عدل و عقل استوار است و غایتش نیز اصلاح و هدایت جامعه است؛ «اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها و آزادی بر معیار عقل و عدل... و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف»
همچنین مبانی و اصول مشترک نیز میتواند اخلاق و سیاست را همهدف و همراستا قرار میدهد؛ از جمله این مسائل محوریت سعادت و خیر انسانها و مفهوم عدالت است. البته در فقه شیعه گستره احکام و سیاسی بودن برخی قواعد این ارتباط را تقویت میکند. این نکات از مسائل پررنگ در اندیشه سیاسی حضرت امام(ره) است که نتیجتاً با پیوند سیاست و اخلاق حکومت عدل تشکیل میشود. به باور امام(ره)، سیاست را بر دو پایه عدل و عقل استوار است و غایتش نیز اصلاح و هدایت جامعه است؛ «اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها و آزادی بر معیار عقل و عدل... و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف(صحیفه امام، ج ۲۱). البته از نظر ایشان تربیت اخلاقی یکی از لوازم عدالت است تا آنجا که «اقامه عدل، همین درست کردن انسانها... متحول کردن ظالم به عادل و متحول کردن مشرک به مؤمن» میشود.
با بازخوانی فرمایشات امام خمینی(ره) میتوان دو معنای ایجابی و سلبی برای سیاست در سخنان ایشان یافت؛ بر اساس منظر ایجابی، معنای سیاست «این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد و تمام مصالح جامعه و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و اینها را هدایت کند به طرف آن چیزی که صلاحشان هست». معنای سلبی سیاست نیز از منظر امام دروغ، خدعه و نیرنگ است(صحیفه امام، ج ۱۳). البته از منظر امام قدرت ذاتاً کمال است و کاربست آن در پیروی از هوای نفس آن را شر میسازد. امام در کتاب ولایت فقیه به روایت امیرمؤمنان(ع) اشاره میکنند که ارزش ذاتی حکومت را از کفش کهنه کمارزشتر میدانند، مگر آنکه حقی برقرار شود و از ظلم جلوگیری شود.(ولایت فقیه، ص ۵۴)
بنابراین امام(ره) برای سیاست ارزش ذاتی قائل نیستند مگر برقراری حکومت عادلانه. از این رو کسب قدرت برای تحقق غایات مطلوب و رساندن انسانها به سعادت را واجب برمیشمرند، حکومتی که مبتنی بر ارزشهای اخلاقی و معنوی باشد و جامعه را اصلاح کند. امام بر پایه تفسیر الهیاتی از اخلاق، فقه و حقوق انسانی و فطرت الهی بشر به تعریف جامعه و حکومت اخلاقی میپردازند و مهمترین هدف از تشکیل حکومت را ایجاد محیط اخلاقی ذکر میکنند.
ثمره مشارکت فعالانه امام(ره) در صحنههای سیاسی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی کشور در راستای اخلاقیسازی سیاست بود
اخلاق در اندیشه امام(ره) صرفاً در آرمانها و شعارها حضور ندارد، بلکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در یکایک تصمیمسازیها و اقدامات سیاسی امام(ره) چه در عرصه سیاست داخلی و چه در روابط دیپلماتیک اخلاقمحوری ظهور مستمر و حیاتی دارد. ظهور انقلاب اسلامی نیز در واقع پاسخی به بحران اخلاق و سیاست و گسست میان این دو در جامعه بود؛ در واقع انقلاب امام، انقلاب اخلاق و دین بر ضد بیعدالتی و بیاخلاقی بود و شخصیت مذهبی و روحیات اخلاقی امام در پیشبرد اهداف انقلاب نقش بسزایی داشت. در واقع ثمره مشارکت فعالانه امام(ره) در صحنههای سیاسی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی کشور در راستای اخلاقیسازی سیاست بود.
همان گونه که امیرمؤمنان(ع) به اخلاق سیاسی زمامداران توجه داشتند و اصلاح رفتار و اخلاق کارگزاران را زمینهساز اصلاح رفتار شهروندان و اعضای جامعه اسلامی میدانستند، امام(ره) نیز هدف از اخلاقی کردن سیاست و اصلاح سیاستمداران را هدایت مردم به سعادت جمعی و پیروی از احکام عقلی و الهی و دوری از هوای نفس ذکر میکنند؛ بنابراین تا رهبران جامعه از نظر اخلاقی و رفتاری اصلاح نشوند، زمینه برای تربیت و هدایت شهروندان جامعه فراهم نمیشود. از جمله رهاوردهای کاربست اخلاق در محدوده سیاست، تقویت حس مسئولیتپذیری و پاسخگویی کارگزاران و ایجاد حس اعتماد در مردم است. همچنین اخلاق از محوریترین عوامل ایجاد وحدت اسلامی است.
محمد پارسائیان
انتهای پیام