به گزارش ایکنا، انسان در طول تاریخ، تمام همتش پاسخ به نیازهایش بود، چراکه ذاتا موجودی نیازمند آفریده شده است. خطر مهلکی که در کمین انسان است، از یکسو تشخیص نادرست نیازهایش و از سوی دیگر تجویز پاسخهای نادرست به این نیازهاست. ارمغان انبیای الهی برای عبور دادن انسانها از این گردنه پرخطر، چیزی نیست، مگر تعالیمی از جنس وحی الهی؛ قرآن کریم آن تحفه گرانبهای بینظیر شفابخشِ هدایتکنندهای است که به واسطه حضرت محمد(ص) از طرف خدای متعال برای انسان فرستاده شده است. انسان به سرمنزل آرامش، اطمینان و رضایتمندی در این دنیا نمیرسد، مگر به واسطه استمداد و بهرهمندی عملی از این کتاب باعظمت.
حال با توجه به ضرورت گفتمانسازی و رواج مفاهیم قرآنی در زندگی آحاد مردم، جمعی از خادمان و دغدغهمندان قرآن کریم بر آن شدند که طرحی ملی با عنوان «مسطورا» یعنی سطر به سطر زندگی با آیههای قرآن کریم را در قالبهای گوناگون تبلیغ و ترویج کنند تا آیههای قرآن به گفتمان عمومی در جامعه تبدیل شود.
بر همین اساس این طرح از ماه مبارک رمضان آغاز شده است و ایکنا نیز به فراخور وظایف ذاتیاش در توسعه و تبلیغ فرهنگ قرآنی، فصول کتابی که به این جهت برای ماه مبارک رمضان تهیه شده است، روزانه بازنشر و به مخاطبانی که به این کتاب دسترسی ندارند، ارائه میدهد. این کتاب از سی فراز قرآنی مرتبط با آن پنج مفهوم زندگیساز تشکیل شده که هر فراز نیز در چهار قسمت فراز محوری، ترجمه تدبری، تمثیل و برشهایی از کتاب «طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن» تبیین شده است.
در ادامه فصل شانزدهم این کتاب از نظر میگذرد.
سطر شانزدهم: بزرگترین مخالفین انبیا
سوره مبارکه طه
اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿۲۴﴾
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ﴿۲۵﴾
وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی ﴿۲۶﴾
وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی ﴿۲۷﴾
یَفْقَهُوا قَوْلِی ﴿۲۸﴾طه| جزء ۱۶
فرعونها، اشراف صاحب نفوذ، سرمایهداران چپاولگر و علمای منحرف.
میدانی چرا همگی با انبیای الهی دشمنی میکردند؟
سورۀ طه
وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَى ﴿۱۳﴾إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی ﴿۱۴﴾إِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ أَکَادُ أُخْفِیهَا لِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى ﴿۱۵﴾ فَلَا یَصُدَّنَّکَ عَنْهَا مَنْ لَا یُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى ﴿۱۶﴾وَمَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَى ﴿۱۷﴾قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّأُ عَلَیْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَى ﴿۱۸﴾قَالَ أَلْقِهَا یَا مُوسَى ﴿۱۹﴾ فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعَى ﴿۲۰﴾ قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الْأُولَى ﴿۲۱﴾وَاضْمُمْ یَدَکَ إِلَى جَنَاحِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ آیَةً أُخْرَى ﴿۲۲﴾ لِنُرِیَکَ مِنْ آیَاتِنَا الْکُبْرَى ﴿۲۳﴾تا به تو معجزات بزرگ خود را بنمایانیم (۲۳) اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿۲۴﴾ قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ﴿۲۵﴾ وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی ﴿۲۶﴾ وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی ﴿۲۷﴾ یَفْقَهُوا قَوْلِی ﴿۲۸﴾وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی ﴿۲۹﴾ هَارُونَ أَخِی ﴿۳۰﴾ اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی ﴿۳۱﴾ وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی ﴿۳۲﴾ کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیرًا ﴿۳۳﴾وَنَذْکُرَکَ کَثِیرًا ﴿۳۴﴾إِنَّکَ کُنْتَ بِنَا بَصِیرًا ﴿۳۵﴾ قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَى ﴿۳۶﴾ وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَیْکَ مَرَّةً أُخْرَى ﴿۳۷﴾
ترجمۀ تدبری آیات ۲۴ تا ۲۸ طه
خداوند به موسی وحی کرد: اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ بهسمت فرعون برو إِنَّهُ طَغَى، چون فرعون در برابر بندگی خدا طغیان کرده و تبدیل به طاغوت شده است. قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی موسی در پاسخ به این مأموریت سنگین گفت: پروردگارا، سینهام را گشاده کن، شخصیت والا به من بده که هرگونه سختی و فرازونشیب این مأموریت را بتوانم با روح وسیع خودم تحمل کنم، وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی و کارم را در این مأموریتِ پس از بعثت، آسان کن، وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی گره از زبان من بگشای تا بتوانم بهخوبی پیام تو را به فرعون و فرعونیان ابلاغ کنم، یَفْقَهُوا قَوْلِی تا حرفم را بفهمند و در نتیجه از طغیانگری دست بردارند و بندۀ خدای واحد شوند.
چای داغ
چای داغ در استکان دیر سرد میشود، اما در نعلبکی سریع و راحت. چرا؟ چون بر خلاف استکان سینهای باز و گشاده دارد. آدمها غالباً یک شخصیت استکانی دارند، حرفِ داغی که میشنوند، مدتها داغ میمانند، اما بعضیها انگارنهانگار، چون سینههایی باز و گشاده دارند.
موسی از خداوند همین گشادگی سینه را تمنا کرد: رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی خدایا! سینهام را باز و گشاده قرار ده و این درست در جایی بود که خداوند به او فرمان داد اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى بهسوی فرعون راهی شو، چون پا از گلیمش درازتر کرده است؛ و همینجا رحمت خدا را تماشا کن که حتی هوای فرعون را هم دارد. فرعون را هم حتی، نمیخواهد از دست بدهد و از دست برود!
بیشترین دشمنیها را همین فرعون کرد، بیشترین معجزات هم به همین فرعون نشان داده شد، ولی متأسفانه نشنید و عاقبتش شنیدی که غرق شد و این یعنی فرعونها غرق میشوند. اگر فرعون هم باشی، غرق میشوی، غرق گرفتاریها، رنجها و دشواریها، هر چند مِصرت کوچکتر باشد.
جنود ابلیس
اگر پیغمبری در یک جامعۀ جاهلی بیاید، حرف خودش را هم بزند، هدف خودش را هم بگوید و بگوید که میخواهد چگونه جامعهای و دنیایی بسازد، بگوید میخواهد نظام اجتماعی را چهجوری ترتیب بدهد، اگر این حرف را پیغمبر بزند، چه کسانی با او در این اجتماع جاهلی مبارزه خواهند کرد؟ گفتم پیغمبر چهجور جامعهای میخواهد درست کند. خیلی روشن است که چه کسـانی با پیغمبر معارضه و مبارزه خواهند کرد.
اولین کسانی که با پیغمبر مبارزه بکنند، آن کسانی هستند که از اختلاف طبقاتی زندهاند. زنده هستند برای خاطر اینکه میتوانند یک عده مردم را بدوشند، میتوانند از نیروهای یک عده انسان بیگناه، بهناحق استفاده کنند.
دیگر از کسانی که مخالف خواهند بود با دعوت این نبی و با اقامۀ چنین جامعه و نظامی، آن ثروتاندوزانند، آن مالجمعکنانند. یک گروه حکام مستبدند که با این دعوت نبوی و رسالت الهی مبارزه خواهند کرد.
یک طبقۀ دیگر هم اَحبار و رهبانند، آن کسانیکه با مغزهای مردم سروکار دارند. همین طبقۀ اَحبار و رهبان بودهاند در طول تاریخ که با وجود روشنبودن بیان انبیا، نگذاشتند مردم به انبیا بگروند. با وجود اینکه انبیا با سلطان مبین، با حجت آشکار آمدند، همهجا نور با خود همراه داشتند، همهجا انسانها را روشن کردند، هیچ وقت مُغلقگویی نکردند، هیچوقت اصطلاحات فیلسوفمآبانه به مردم تحویل ندادند، فلسفهبافی نکردند برای مردم، صاف و راست و صریح حرف زدند با مردم. با وجود این، مردم باید خیلی زود قبول میکردند، مردم باید خیلی زود صحت و اِتقان سخن پیغمبران خدا را درک میکردند. علت چیست که اینقدر عناد و تعصب و لجاجت به خرج داده میشد و دعوت انبیا بهزودی و آسانی پذیرفته نمیشد؟ چرا؟
همین کَهَنه و اَحبار و رُهبان و همان طبقهای که قرآن از آنها به نام احبار و رهبان یاد میکند، اینها مانع میشدند. مردم را میخواندند به پایبندیِ هرچه بیشتر به سنتهای فکری غلط و پندارهای خرافی موروثی.