به گزارش ایکنا؛ با توجه به کثرت قرائات از دین اسلام که بعضا در تضاد و تعارض با هم قرار دارند و همچنین ایجاد شائبه خوانش تحریفشده در جغرافیای زمان و مکان از مبانی و معارف دین مبین اسلام در عصر حاضر، توجه به صحیفه سجادیه به عنوان ارائهدهنده یک نسخه تحریفنشده و مصونمانده در جهت شناخت اسلام حقیقی ضروری مینماید. عبدالحسین طالعی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم در یادداشتی که برای ایکنا ارسال کرده است نسبت به اهمیت بازگشت به صحیفه سجادیه در جهت دستیابی به قرائت صحیح و واقعنما از شریعت اسلام تاکید کرده است. متن یادداشت از نظر میگذرد؛
«سخن را از حکایت مشهور آغاز میکنم: بنابر نقل مشهور یک روز لقمان حکیم بهترین غذا و روز دیگر بدترین غذا را برای اربابش پخت، که هر دو «دل و زبان» بود. از او توضیح خواستند. گفت: این دو عضو همان گونه که (با شرایط خود) بهتریناند در شرایط خاصی بدترین میشوند.
این حکایت را صرف نظر از اینکه اعتبار تاریخی آن چگونه باشد برای بیان دو وجهی مسئله دین به کار میگیرم. دین هم بهترین دستاورد حیات بشر است و هم بدترینِ آن. بهترین است اگر صحیح و بی تحریف ارائه شود؛ اما بدترین است اگر آفت تحریف به جان آن بیفتد و آن را از درون بپوساند، بلکه مسموم کند، زیرا به هر حال گروهی آن کالای آلوده را به نام دین بر میگیرند و دستمایه زندگی خود میدانند.
نمونه را در سالهای اخیر دیدیم که گروهی مثل داعش با مبنای فکری آلوده، چگونه قساوت را در عمل مقدس جلوه داد و بر کشتارهای بی منطق جامه شرع مقدس پوشاند و پیامبر رحمت را که صفتش در قرآن «رحمهللعالمین» است به عنوان «نماد خشونت» معرفی کردند، و چه مایه زیانی که بشر در پی آن دید. به روشنی میتوان فاصله زیاد میان اوج «أحسن تقویم» تا حضیض «اسفل سافلین» را در مقایسه این دو گونه تفسیر از دین مشاهده کرد.
از این بحث مهم، کلیدی و درازدامن به همین جمله بسنده میکنم و به این نکته میرسم که رسول مهربانی با دلسوزی که برای امت داشت، به امر الهی، برای پیشگیری از این فاجعه، دو یادگار ماندگار خود را به مردم شناساند تا حجت را بر آیندگان تمام کند، بدان امید که کسی را نرسد که گمراهی خود را به حساب عدم تبیین پیامبر بگذارد. اینک دو ثقل گرامی – کتاب و عترت – با هم در کتابی کمبرگ و پربار، نمودی مانا دارند. صحیفه سجادیه کتابی است با ویژگیهای منحصر به فرد، از جمله این خصوصیت که: کتابی است که املاکنندهاش امام معصوم است (امام سجاد)، نویسنده آن اَمالی امام معصوم است (امام باقر)، و رواج دهنده آن نیز امام معصوم است (امام صادق).
همگان بارها نهجالبلاغه را گرامی داشتهاند و جای آن را دارد؛ بدین روی که گردآوری شده از سخنان امیر کلام است. اما میان زمان القای آن سخنان تا تدوین کتاب به دست شریف رضی بیش از سیصد سال فاصله زمانی است و البته این نکته چیزی از اعتبار کتاب کم نمیکند. این کجا و صحیفه کجا که امام سجاد(ع) میفرموده و امام باقر(ع) و زید شهید، همزمان مینوشتهاند.
خواننده ژرفنگرِ صحیفه، در ضمن درونمایه این کتاب ارزشمند، از زبان امام معصوم که «تالی کتاب الله» است تفسیر محتوایی بر آیات قرآن را میبیند. بدین روی، تبیینی بی تحریف، بلکه روشن و در عین حال ژرف از قرآن را در اختیار دارد، گاه با اشاره به لفظ آیه خاصّی و گاه با نظر به درونمایه قرآن. اینگونه تبیین، خود، پاسخگوی تحریفات فراوانی است که غرض ورزان در تفسیر آموزههای دینی روا داشتهاند.
امام سجاد(ع) مبنای این تبیینها را در سه جمله متوالی ضمن دعای چهل و دوم صحیفه که پس از ختم قرآن میخواندند بیان میدارند. قبل از ادامه کلام، نمیتوان از بیان این گلایه چشم پوشید که چرا مراکز آموزشی حوزوی و دانشگاهی این دعای شریف را به عنوان متن درسی در شناخت قرآن، محور تدریس و تحقیق قرار نمیدهند؟ و چه زمانی این نقیصه در برنامه درسی رایج علوم قرآنی پر میشود؟ باری، سه جمله مبنایی و کلیدی امام سجاد(ع) چنین است:
یکم. اللهم انک انزلته علی نبیک محمد صلی الله علیه و آله مجملاً.
دوم. و ألهمته علم عجائبه مکمّلاً.
سوم. و أورثتنا علمه مفسّراً.
میبینیم که حضرتش اولا قرآن را مجمل میداند که با مبهم تفاوت دارد، به شرحی که از حوصله این گفتار کوتاه بیرون است؛ ثانیا علم عجائب یعنی لایههای باطنی قرآن را مخصوص پیامبر میداند که خداوند به او الهام فرموده است؛ ثالثاً اهل بیت(ع) را وارث آن علم موهبتی الهی میداند. حال، آیا این بیان، ارزش آن را دارد که به عنوان تفسیر قرآن شناخته شود یا مطالب سخیفی که از کارگاههای اموی و عباسی سر در آورده و نام مقدس تفسیر قرآن را دزدیده است؟
نشر این مختصر را در آستانه میلاد امام موعود که «تالی کتاب الله و ترجمانه» صفت بارز اوست به فال نیک میگیریم. و میگوییم: چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن/ به رُخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن.»
انتهای پیام