تجاری شدن بازار قرآن خوب یا بد/همکاری طراحان فونت و خوشنویسان امکان‌پذیر است؟
کد خبر: 3655412
تاریخ انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۷

تجاری شدن بازار قرآن خوب یا بد/همکاری طراحان فونت و خوشنویسان امکان‌پذیر است؟

گروه ادب: یک ناشر قرآنی با اشاره به تجاری شدن بازار قرآن گفت: تجاری شدن بازار قرآن سبب شده در حوزه قلم قرآنی و سایر موارد پیشرفت داشته باشیم و وقتی بومی هم هست، بسیار خوب است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، فونت‌های رایانه‌ای قرآن در سال‌های اخیر رواج بیشتری پیدا کرده و به نظر می‌رسد سبب کسادی کار خوشنویسان و رونق کار طراحان فونت شده است، در راستای همین موضوع و رواج فونت‌ها و خط‌های ایرانی به سراغ یکی از ناشران رفته‌ایم که از این فونت‌ها در چاپ قرآن‌هایش بهره برده است. در ادامه گفت‌وگوی گروه فرهنگی ایکنا با سیدمحمد حسینی، ناظر تولید انتشارات پیام عدالت را می‌خوانید؛
قرآن‌هایی که با فونت‌های رایانه‌ای چاپ می‌شوند، مخاطبان چه اندازه به این خط‌ها اقبال دارند، یا اصلاً فرقی میان خط خوشنویس یا فونت رایانه‌ای قائل نیستند و برایشان تفاوتی ندارد؟
اکنون بازار مصرف مهم است، زمانی بود که قرآن و بسیاری مسائل دیگر که برای ما تقدس دارند، فقط بحث معنوی آنها مطرح بود اما واقعیت این است که اکنون تبدیل به کالای تجاری شده است، ما روزی فکر نمی‌کردیم که بسیاری از محصولاتی که برای ما ارزش معنوی دارند، چینی‌ها تولید کنند. فونت‌های قرآنی نیز همین طور است و بازار به چنین ابزاری نیاز پیدا کرده است، وگرنه اصل قضیه تجاری بودن آن است.
این تجاری بودن در حوزه قرآن خوب است یا بد؟
خوب بودن یا نبودن دست ما نیست.
بازار قرآن کشور ما که دست چینی‌ها نیست؟
اگر در حجم کلی حساب کنید، مثلاً در رابطه با قلم قرآنی که از کجا شروع شد و اکنون به این صورت گسترده شده و کارایی دارد و اغلب شرکت‌های ایرانی درگیر آن هستند، ریشه این موضوع این بود که یک فردی استعدادهایی داشت و در کنار آن انگیزه مالی، معنویت و ... هم مطرح بوده و دست به این کار زده است. البته در هر کاری برای اینکه کالای شما گستردگی بیشتری پیدا کند و در دسترس همگان قرار گیرد باید انگیزه مالی هم داشته باشید.
یعنی در این صورت است که می‌توانید در بازار رقابت کنید؟
اصلاً بحث رقابت نیست، در هر امری اگر بخواهید گسترده عمل کنید و وارد همه خانه‌ها شوید باید به آن کالا به عنوان کالای تجاری نگاه کنید. این انگیزه معمولاً باید از سوی نهادها و سازمان‌های قرآنی باشد که این گونه نیست و اتفاقی که می‌افتد، تازه پیگیری آن را در دستور کار قرار می‌دهند؛ از این رو در رابطه با قلم قرآنی نیز به این صورت است و به این دلیل به وجود آمدند که وقتی قرآن‌ها به صورت آموزشی برای عموم درآمد، نیاز به فونت و قلم قرآنی نیز به وجود آمد؛ چرا که قشر محدودی می‌توانستند از خط خوشنویسان بهره ببرند و امکان آرایش حروف نیز در خوشنویسی محدود است و هزینه بالاتری هم دارند. البته این هزینه در رابطه با قلم قرآنی نیز مطرح بود اما اکنون که به صورت رقابتی درآمده، هزینه آن کاهش بسیاری داشته است. در مجموع تجاری شدن بازار قرآن سبب شده که در حوزه قلم قرآنی و سایر موارد پیشرفت داشته باشیم و وقتی بومی هم هست، بسیار خوب است.
در این راستا ایدئلوژی ما اهمیتی ندارد و مهم این است که این جمعیتی که در بازار هستند چه چیزی از ما می‌خواهند و یا آیا ما توان فنی آن را داریم یا نداریم. اگر این توانایی فنی را یک ایرانی داشته باشد، چه بهتر؛ چرا که در گذشته مجبور بودیم بیشتر این کارها را خارج از کشور انجام بدهیم یا با نرم‌افزارهای که تحت لیسانس آنها بود، به این دلیل به فونت و نرم‌افزارها به هر شکل خارجی بودند و سپس در نرم‌افزارهای تحت لیسانس آمد، اما اکنون به خاطر قضیه قرآن نمی‌توان آن را آنجا تفهیم کرد و کاملا ًبومی می‌شود.
با توجه به اینکه رواج فونت‌های قرآنی سبب شدهکار خوشنویسان کم‌رونق شود، آیا این امکان وجود دارد که آنها در کنار هم فعالیت مسالمت‌آمیزی داشته باشند و بتوانند به خلق اثر فاخر دست بزنند یا همچنان طراحان فونت کار خوشنویسان را کساد خواهند کرد؟
متأسفانه ما ایرانی‌ها کار گروهی را خیلی سخت انجام می‌دهیم، حال اگر بازار آن شرکت را مجبور کند و از آن بخواهد که یکسری ظرافت‌های هنری، تکنیک و اصول را در کار خود به کار ببرد که در این صورت آن سیستم مجبور خواهد شد، در کنارش یک خوشنویس هم قرار بگیرد، این موضوع ریشه در استانداردسازی دارد، یعنی باید استانداردسازی شود که آن سیستم مجبور شود اصولی را رعایت کند. شما فکر کنید یک شرکت نرم‌افزاری خودش را در حدی نمی‌داند که به سراغ کسی برود و فکر می‌کنند که آنها صاحب سبک، روش و تکنیک هستند و همه باید تابع آن باشند و نتیجه آن چند سال کار و تلاش بیهوده است و اکنون به این نتیجه رسیده‌اند که با سازمان دارالقرآن جلساتی را برگزار کرده و این اتصال را در یک نقطه‌ای برقرار کنند.
از این رو در قصه خوشنوسی، خطاط و به کارگیری این استعدادها و نیروها باید یک استانداردی قرار داده شود و این استاندارد از سوی مرکز طبع و نشر و سازمان دارالقرآن تعیین شود، یعنی از لحاظ کلیت کار وقتی خط خوشنویسی ارائه می‌شود، استاد بودن فرد را مبنا قرار نمی‌دهند و این خط و نوشته را به یک مرکزی مانند مرکز انجمن خوشنویسان ارائه می‌دهند که بتواند استاندارد خط را تشخیص بدهد و نظر کارشناسی ارائه دهد. به همین دلیل در بخش فونت و خطاط  یک سوی این قضیه ناراضی می‌شوند و این مربوط به بعد مالی و حرفه‌ای آن است، از سوی دیگر طراحانی که از نظر تکنیکی حرفی برای گفتن دارند، اینکه سراغ خطاط‌ها و خوشنویس‌ها بروند، باید خودشان را ملزم بدانند که این کار را انجام دهند، کاری که هم اکنون تا حدودی انجام می‌دهند.
به هر حال یک آشفته بازاری بود و در حال حاضر کارهایی در حال انجام است، اینکه از ناشران می‌خواهند که خطهای ایرانی را جایگزین عثمان‌طه کنند و مجوز آنها را محدود می‌کنند، خوب است، اما در کنار آن باید خطی مثل عثمان‌طه را باید از چرخه حذف کنند تا ناشر در این دایره قرار گیرد و تا زمانی که خط عثمان‌طه در بازار است و هنوز هم مصرف کننده دارد و آن را می‌پسندند و اغلب ناشران نیز آن را دارند، تمام این تلاش‌ها بیهوده است. پس شرکت نرم‌افزاری باید خودش را ملزم بداند برای اینکه فونتش را ارائه بدهد، صاحب سبکش را معرفی کند، کاری که خیلی از شرکت‌ها دارند انجام می‌دهند و این خطاطا و خوشنویس نظر کارشناسی ارائه می‌دهد و مسئولیت کار خودش را قبول می‌کند و این اجبارهایی است که باید انجام شود تا این مشکل خواه ناخواه حل شود.
ضمن اینکه شما هم هر کاری انجام بدهید یک بحث تجاری دارد، که در این زمینه همه افکار، استانداردها و صحبت‌ها تغییر می‌یابد و در فرمول تجارت می‌رود، فرمول تجارت این است که اگر الان یک کارخانه‌ای یک کفشی را دستگاهی که وارد کرده با این کیفیت بیرون می‌دهد، دیگر حتی اگر عمو و پدر من شغل آن کفاشی باشد، نمی‌توانم این را در نظر بگیرم که این عمو و پدر من است، قانون تجارت این است که وقتی این محصول با کیفیت بهتر و قیمت پایین‌تر ارائه می‌دهد، حق را به او می‌دهند و این یک واقعیت است، حال در بحث رقابت نیز همین است، یعنی یکسری استانداردهای اجباری باید باشد و در عین حال افراد خودشان را با استانداردها تطبیق بدهند و کسانی که نمی‌توانند حذف خواهند شد.
به نظر شما این استانداردها باید از سوی کدام نهاد یا سازمان تعیین شود؛ چرا که بحث قرآن، بسیار گسترده است و فقط تصحیح قرآن و یا فونت آن نیست، از جمله مباحثی چون صحافی، چاپ، نشر، توزیع، تذهیب، کیفیت کاغذ، کیفیت چاپ و ....؟
سازمان طبع و نشر و دارالقرآن طی این سال‌ها کاری بسیاری در حوزه قرآن انجام داده و هزینه کرده و گروه‌هایی را برای این امر تشکیل داده‌اند، که این سازمان‌ها خودشان را صاحب‌نظر می‌دانند، یک بحث ما اختلاف بین همین نهادهایی است که مجوز می‌دهند یعنی سازمان دارالقرآن خودش را کاملاً مستقل می‌داند و مرکز طبع و نشر هم خودش را مستقل می‌داند، پس ما با یک واقعیتی طرف هستیم که هر یک بحث خود را دارند و اگر قرار باشد اینها به یک استانداردی برسند، باید در جایی به توافق برسند. در سال گذشته مرکز پژوهش‌های مجلس طرحی را در رابطه با ترویج کتابت قرآن به خط خوشنویسان ایرانی را آغاز کرد، حالا اگر انگیزه آنها سیاسی بود کاری نداریم، برای اینکه این کار انجام شود، باید به صورت همه جانبه بحث‌های هنری، خط، روانشناسی، آموزشی، کارشناسی و ... مطرح شود و همه وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان‌هایی چون تبلیغات اسلامی و نهادهای مربوط درگیر آن شوند و هر یک بخشی از کار را عهده‌دار شوند و نظر خود را مطرح کنند، مثلاً برای جمعیت 6 میلیونی مقطع متوسطه وضعیت چطور است و باید چه اقدامی در رابطه با قرآن‌های آنها صورت گیرد. کار بزرگ زحمت زیادی دارد و این کار باید انجام شود، ما ناشریم و تابع بازار، بازار هر چه بخواهد همان را ارائه خواهیم داد، اما اگر استانداردی تعیین شود، به سلیقه و ذائقه مخاطب نیز جهت خواهیم داد.
یعنی ناشر تعیین‌کننده ذائقه مخاطب است؟
نه متأسفانه، البته هم می‌توان گفت بله و هم می‌توان گفت نه، ناشران در ذائقه مخاطبان تأثیر دارند، ولی به هر حال مصرف‌کننده نیز طبقات مختلفی دارند، مصرف‌کننده‌های ما نسبت به سال‌های قبل تشخیص بهتری پیدا کرده و اگر قرآنی که تولید می‌شود براساس استانداردهایی به دست مصرف‌کننده و مخاطب برسد، ذائقه‌اش را جهت خواهد داد و تشخیص خواهد داد که کدام بهتر است، اما غالب تولیدات جوری است که ذائقه‌ها را خراب کرده است. مثلاً اگر بازار قرآن تهران بروید متوجه خواهید شد که در طول 10، 15 سال هیچ تلاشی نشده و همان بوده که بوده و بدون دردسر کار خود را انجام می‌دهند و بیشتر بازار را از محصولات خود پر می‌کنند و اغلب محصولاتشان با کیفیت پایین است و همین ناشران هستند که ذائقه مخاطب را تنزل می‌دهد؛ البته تنزل ذائقه هم به این دلیل است که مخاطبان آنها کالای بهتری را ندیده‌اند که آن را انتخاب کنند. در این راستا سخت‌گیری‌ها و نظارت‌هایی را در نمایشگاه کتاب و قرآن دیده‌ایم که بسیار اثرگذار بود و همه ناشران مجبور شدند خود را در مسیر نظارت‌ها قرار دهند. از این رو اگر واقعاً می‌خواهیم به جایی برسیم و در بحث فونت رشد پیدا کنیم، باید رقابت بین ناشران وجود داشته باشد. ناشر تابع بازار است، ناشر می‌گوید چیزی را که می‌خواهند و خریداری می‌کنند، همان را تولید می‌کنم، اما آن سازمان‌هایی که می‌خواهند مبدأ باشند و موارد کارشناسی را به ناشران یادآور شوند که مصرف‌کننده چه چیزی را می‌پسندد.
captcha